و گردانندگان آن (عامه مردم) حساسیت فوقالعاده بر بیطرفبودن مطالب آن دارند و حتی روی تکتک لغات هم این حساسیت را نشان میدهند. در دانشنامه ویکیپدیا آمدهاست: «جان آرچیبالد ویلر فیزیکدان برجسته نظری آمریکایی...».
در اینکه ویلر یکی از برجستهترین فیزیکدانان نیمه دوم قرن بیستم بود، شکی نیست. اما شاید در عظمت او بتوان تنها ۲ یا ۳ نام دیگر مثل واینبرگ، ویتن یا پنروز را درکنار او نشاند. بههرحال با نهایت تاسف، او هم هفته پیش درگذشت.
برای همه
جانویلر یکی از آخرین همکاران آلبرت انیشتین بود. وی در آخرین سالهای زندگی انیشتین که او بهدنبال نظریهای برای وحدت بین نیروها بود، درکنار انیشتین، در یکی از برجستهترین مراکز تحقیقاتی دنیا یعنی «مؤسسه مطالعات پیشرفته پرینستون» درحال پژوهش بود.واژههای «سیاهچاله»(Black Hole)، «کرمچاله» (Wormhole) واژههایی هستند که او وارد فیزیک کرد.
جانویلر در 1911 در فلوریدا، ایالت زیبای جنوب شرقی آمریکا بهدنیا آمد. تنها 27سالش بود که در 1938، استاد تمام دانشگاه پرینستون شد.
او تا سال 1976 در این دانشگاه ماند و شاگردانی پرورش داد که هرکدام غولهایی در فیزیک بودند؛ ریچارد فاینمن (معلم برجسته فیزیک و توسعهدهنده نظری الکترودینامیک کوانتمی)، کیپ تورن (فیزیکدان معروف حوزه گرانش و نسبیت عام)، هوگ اورت (پیشنهاد دهنده نظریه توصیف چندجهانی مکانیک کوانتمی) و... ویلر از سالهای 1976 تا 1986 به دانشگاه تگزاس در آستین رفت.
او در سالهای پایانی حیات علمیخود روی آموزش به دانشجویان سال اول و دوم فیزیک تمرکز کرد و معتقد بود که آموزش درست به مغزهای جوان است که آینده فیزیک را میسازد. شاید همین تاکید او روی آموزش بود که از او و شاگرداناش مثل فاینمن، بهعنوان بهترین معلمان فیزیک یاد میشود.
برای حرفهایهای فیزیک
جانویلر از مبدعین ماتریس S بود که امروزه نقش اساسی در حل مسائل فیزیک ذرات بنیادی دارد. او بههمراه انریکو فرمی و زیرنظر استاد نیلز بوهر، با ارائه مدل قطره آب برای هسته، از کاشفین اولیه نظریه شکافت هستهای بود. برای همین جزو یکی از ارکان علمی طرح منهتن برای ساخت بمب اتم برای ارتش آمریکا بود.او روی بمب پلاتینیوم (که در ناکازاکی منفجر شد) کار میکرد.
بعد از جنگ ابتدا به طرح «مترهورن» برای ساخت بمب هیدروژنی، زیرنظر ادوارد تلر پیوست و در سال 1957 بعد از بازگشت به پرنیستون، سراغ نسبیتعام رفت.در آنزمان بود که کار روی کرمچالهها (تونلهایی نهشتی در فضا-زمان) را آغاز کرد. آن زمان، سالهای رخوت نسبیتعام بود. غیراز او در پرینستون، شیاما در کمبریچ و زلدویچ در مسکو، کسی دیگر سراغ این شاخه غامض نمیرفت.
تا اینکه در دهه 1960 و با سرازیرکردن حجم عظیمی بودجه پژوهشی به تحقیقات کیهانشناسی، به دستور جان اف کندی برای پیشافتادن آمریکا در مسابقه فضایی با شوروی، اینکورسویی که او در پرینستون از انیشتین به یادگار زنده نگهداشته بود، ناگهان آتش بر همه خفتگان عالم زد! و دوران طلایی نسبیت عام آغاز شد.
در سال 1967 در مرکز فضایی گودارد ناسا، در یک سخنرانی برای توضیح تکینکهای نسبیتعام از واژه سیاهچاله استفاده کرد.
او یکی از پیشگامان «گرانش کوانتمی» بود که بههمراه شاگردش، مرحوم «برایس دویت» معادله ویلر-دویت (آنگونه که خودش گفت: معادله موج کیهان) را پیدا کرد. او همچنین از بنیانگذاران نظری «فیزیک دیجیتال» است و دکترین «It from bit» که دیوید چالمرز (از بزرگان سیستمهای پیچیده در فیزیک، روی آن کار میکند) مال اوست.