اصلا برای گرد کردن چشم آدمها باید کارهای عجیب و غریب کرد. این مدل جدید مو، این موهای سیخ سیخی که این روزها توی همة محلهها و خیابانها میبینیم، از آن مدلهایی است که تازگیها سر و کلهاش پیدا شده و خیلی زود هم مد شده و همهگیر. هر چند که با شروع پاییز، عمرش رو به پایان است.
سنش حدود 20 سال است. زیر دست استاد سلمانی نشسته و دربارة خدمت سربازی حرف میزند. آرایشگر مدام قیچی را زمین میگذارد و با موهای سیخ سیخی او ور میرود.
بعد دو سه قدمی میرود عقب و مثل نقاشها اثر هنریاش را از دور نگاه میکند و دوباره دست به کار میشود. اینجا یکی از آرایشگاههای مردانة شمال شهر تهران است. دور تا دور صندلی است و آینه و جوانهایی که در نوبت نشستهاند.
آرایشگرها خودشان یک پا مدلاند. یکیشان موهایش را از پشت بسته. آن یکی جلوی سرش را رنگ کرده. یکی دیگرشان موها را توی صورت شانه کرده، این قدر که چشمهایش دیده نمیشوند.
مدیر آرایشگاه هم پسر جوانی است که کمی آن طرفتر پشت یک لپتاپ لم داده و mp3هایش را مرتب میکند. اول که خودت را معرفی میکنی و میگویی که برای تهیه گزارش آمدهای، همه یک جوری نگاهت میکنند و بعد ـ مثل ادارههای دولتی ـ پاست میدهند به یکدیگر.
آخرین کسی که مسؤول جواب دادن به تو میشود، همان آرایشگری است که روی اولین صندلی آرایشگاه، مشغول سیخ کردن موهای مشتری است. استاد قرار است دربارة این مدلهای عجیب و غریب مو برایت حرف بزند، اما دیالوگ خیلی کوتاهتر از چیزی است که تصورش را داری: «ما این جا اصلا از این مدلهای سیخ سیخی نمیزنیم. من هم نمیدانم که این مدل از کجا آمده.»
آنها نگراناند. فکر میکنند حرف زدن دربارة این مدل مو برایشان دردسر میشود. بنابراین چارهای نیست جز این که بیرون منتظر بایستی تا کار مشتری جوان تمام شود.
مد باشه، کوفت باشه
اسمش امین است. دیپلمش را که گرفته، زده توی کار موبایل و یک ماه دیگر هم عازم خدمت سربازی است. او هر دو هفته یک بار سری به این آرایشگاه میزند تا به قول خودش موهایش را ردیف کند: «من همیشه دنبال مدلهای جدید مو هستم. یک مدتی از پشت موهایم را دو تایی میکردم، بعدش که کچلی مد شد، رفتم همهاش را از ته زدم. الان هم که fashion مد شده. بنابراین موی من هم این مدلی است.»
همة این مدلهای سیخ سیخی و اجق وجق در بین جوانها به fashion معروف است که البته شاخ و برگ هم دارد: «این مدلی که الان روی سر من میبینی، آناناسی است. یعنی بالایش مثل آناناس سیخ و ایستاده ولی پشتش صاف است.»
متناسب با فراوانی سیخسیخیها روی سر، نام مدلها فرق میکند. مثلا اگر موهای پشت سر هم کج و کوله بشوند، اسم مدل میشود «اسپانیایی» که البته به آن اسپاکی هم میگویند. اگر هر چهار طرف مو را سیخ سیخی کنید آن وقت مدل موی سرتان میشود؛ «میخی».
بیشترین چیزی که در مورد این مدل مو، آدم را متعجب میکند، این است که بر و بچ چطوری موهایشان را اینقدر راست نگه میدارند؟
«معمولا چسب مو میزنم. البته تافت قوی هم مو را نگه میدارد. کلا تافت را ترجیح میدهم. چون چسب مو، هم برای سر ضرر دارد و هم اینکه خیلی سخت شسته میشود.»
آنها برای مدل دادن به موهایشان مجبورند حداقل روزی یک بار سرشان را بشورند تا دوباره بتوانند از چسب مو استفاده کنند. البته برای حالت گرفتن موها، به شانههای مخصوصی احتیاج هست.
مدتی هم برای سشوار کشیدن مو وقت لازم است. چسب مو و تافت با مارکهای مختلف، الان در بین لوازم آرایشیها حداقل بین سه تا پنج هزار تومان قیمت دارد. شانههای درشت دانه هم بین چهار تا هفت هزار تومان آب میخورند.
سیخ مثل کلاه امیرکبیر!
مدل سیخ سیخی فقط در مناطق بالای شهر مد نیست. با کمی بدبینی میشود گفت که این مدل در همه جای پایتخت باب شده است.
حتی یکی از آرایشگرهایی که در مرکز شهر مغازه دارد معتقد است که منطقه به منطقه مدلها با هم فرق میکنند: «بچههای این حول و حوش بیشتر مدل اسپانیایی میزنند، ولی بچههای فلان منطقه طرفدار مدل آناناسی هستند.»
او که با کمی نگرانی حرف میزند در مورد چگونگی مد شدن مدلهای عجیب و غریب مو میگوید:
«یک سری سایت توی اینترنت هست که مرتب مدلهای جدید مو را معرفی میکند. از طریق ماهواره هم میشود مدلهای جدید را درآورد. بعضی مجلات هم هستند که مدلهای جدید را ارائه میکنند میشود در بعضی از نقاط شهر آنها را خرید. البته ما همیشه توی مد عقب هستیم.
این موهای سیخ سیخی که الان میبینید، خیلی وقت پیش توی اروپا مد بود. الان آنجا بیشتر موی کوتاه مد است.»
و بعد اشاره میکند به عکسی که از براد پیت روی آینه چسبانده. آقای آرایشگر کلی آمار و اطلاعات جالب هم دربارة دلایل مد شدن یک مدل مو دارد: «همین مدل سیخ سیخی! این از وقتی مد شد که آقای صادقی توی سریال زندگی به شرط خنده موهایش را آنطوری مدل میداد. الان هم که به لطف آقا بهروز سریال نرگس، همه میآیند دنبال تریپ ایتالیایی.»
ظاهرا عوض شدن فصل هم در تغییر قیافة ملت بیتأثیر نیست: «الان که پاییز شده دیگر کمتر میآیند سراغ این مدلها. معمولا توی پاییز و زمستان مشتریهای ما موهایشان را کوتاه میکنند چون زیر باران و برف نمیشود موها را اینطوری سیخ نگاه داشت.عوضش زمستان کلاه مد میشود. کلاههای خوشگل مارکدار.»
استاد کمکم در نقش یک جامعهشناس وارد صحنه میشود: «این بچههایی که خودشان را این ریختی میکنند اکثرا کمبود دارند! قیافهشان را خفن میکنند که جلب توجه کنند. میخواهند توی چشم باشند. وگرنه کجای این مدل قشنگ است؟»
او البته تأکید میکند مدل سیخ سیخی روی سر بعضی جواب میدهد، البته فقط بعضیها: «یک مشتری دارم که این مدل خیلی بهاش میآید. دفعة آخر موهایش را سیخ کردم این هوا! شد عین کلاه امیرکبیر. از اینجا که میرفت بیرون، همه توی خیابان نگاهاش میکردند.» البته آقای آرایشگر 15 هزار تومان برای شاهکارش از مشتری بیچاره پول گرفته.
نه، نه، اصلا جلب توجه نیست!
چهار نفری کنار خیابان راه میروند. حرف میزنند و بلند بلند میخندند. مدلهای مو، همه عین هم. هر کدامشان یک دستبند چرمی به دست دارند و انگشترهای جور واجور. اینها را ست کردهاند با شلوارهای جین رنگ و رو رفتهای که از چند جا پاره شده و پاچههایش روی زمین کشیده میشود. «به خاطر جلب توجه نیست. ما این مدل را دوست داشتیم و انتخابش کردیم.»
این توجیه هر چهار نفرشان است. یکی از آنها ادامه میدهد: «شاید توی اجتماع جانیفتاده باشد، ولی من علاقه دارم که روی مد به موهایم مدل بدهم. این مد هم که تمام بشود باز مدل موهایم را عوض میکنم.»
او توضیح میدهد که آنها با هم، قیافههایشان را تغییر میدهند و هر جا هم که میروند با هماند. یکی دیگرشان میگوید: «من اولین بار این مدل را روی سر یک خوانندة خارجی به اسم اسلیپ دیدم. این مدل را اصلا خوانندهها اختراع کردند.
هر بار که میروند روی سن یک شکلی هستند.» ادعای آنها این است که عکسالعمل مردم برایشان چندان مهم نیست. هر چند که دیگر از این که این قدر مسخرهشان میکنند خسته شدهاند.
این تمام ماجرا نیست. موهای سیخ سیخی یکی دو باری هم برایشان دردسر درست کرده: «تا حالا چند دفعه پلیس بهمان گیر داده. کلی صحبت کردهایم تا ولمان کردهاند ولی یک بارش حسابی دردسر شد. خفتمان کردند و یک شب تا صبح توی بازداشتگاه نگهمان داشتند.»
برگردیم سراغ همان پسر 20 ساله، بزرگترین دغدغة این روزهای امین، این است که یک ماه دیگر باید برود زیر پرچم. لازمة این هم این است که سرش را از ته بتراشد یعنی این که حجم مو، پَر!
شاید فقط یک توجیه بتواند فکر و خیال او را کمی آرام کند: «پیش خودم فکر میکنم کچلی مد شده. اتفاقا مد هم هست. بازیکنان تیم ملی ایتالیا را نگاه کن! همه کچلاند. من هم مثل آنها.»