فیلمهایی که با بیان یک حقه در زمان90 دقیقه می خواهند با مخاطب ارتباط برقرار کنند و شاید مهمترین خصوصیت آنها همین خط روایی قصه وجمع کردن داستان یک سریال در زمانی محدود باشد.
بهطوری که همین خط داستانی متفاوت با یک فیلم سینمایی کاملا به لحاظ ساختار فیلمنامه فرق می کند وحتی در میان فیلمنامه نویسان هم تفاوت هایی را به وجود آورده است.
تفاوتی که بهنظر فیلمنامه نویسان هم به لحاظ زمان وهم ساختار وچفت وبست های یک قصه کاملا باید در نگارش رعایت شود.
مینوفرشچی که در کارنامهاش دو فیلمنامه فیلم تلویزیونی هم دارد، اول از همه با ارائه یک تعریف از فیلم تلویزیونی میگوید:« از نگاه من فیلمهای90 دقیقهای مثل کتابهایی در قطع پالتوییاند و به خاطر تفاوتی که با فیلمهای سینمایی دارند، به ناچار هزینه و بودجه کمتری هم در اختیارشان قرار میگیرد، همین مسئله باعث میشود که من با درنظر گرفتن محدودیتهای فضا و مکان وحتی ابزار و وسایل موجود در دست کارگردان فیلمنامهام را بنویسم و همین مسئله در خلق فضاهای متفاوت تأثیر میگذارد.»
محسن دامادی هم در این باره موافق نظر فرشچی است. او که تجربه نگارش فیلمنامههای تلویزیونی زیادی را در کارنامه خود دارد، معتقد است:«معمولا سفارش دهنده این گونه فیلمها خود تلویزیون است، آنها هم از ما میخواهند همان دقتی که در نگارش فیلمنامههای سینمایی داریم در این گونه فیلمها داشته باشیم؛ اما نکتهای که وجود دارد این است که چون اساس ساخت فیلمهای تلویزیونی صرفه جویی است ذهن ما محدود میشود.
هر چند که این اتفاق یک امر بدیهی است چون اصلا منطقی نیست که فیلمی پرهزینه در قالب تلویزیونی ساخته شود چون فقط قابلیت دو سه بار نمایش در تلویزیون را دارد و اصلا صفحه کوچک تلویزیون قدرت نمایش یک فیلم عظیم و پر هزینه را ندارد.»
اما سوای این مشکلات دامادی معتقد است که مهمترین مسئله در نگارش چنین فیلمنامههایی این است که فیلمنامهها باید قصههایی را مطرح کنند که با ذائقه عامه مردم همخوانی داشته باشد و در واقع جذابیتهای عمومی را به تصویر بکشند و در ضمن منطبق بر جامعهشناسی و روانشناسی مخاطبان باشند.
با این حال بهنظر میرسد ژانری که هر فیلمساز انتخاب میکند و موضوعاتی که حول محور یک تلهفیلم است عنصر مهمی در تولید، پخش و جذب مخاطب است. هر چند تلهفیلمها در بدو حیات خود بیشتر روی ژانرهایی متمرکز شدند که کمتر در سینما مجالی برای اکران داشتند و ژانرهایی چون ماورایی با چاشنی مذهبی و بعد پلیسی_جنایی و دفاع مقدس را در برمیگرفتند اما رفته رفته کارگردانان متوجه شدند که محدودیت در ژانر و روی آوردن به موضوعات محدودی مثل ساختارهای راز آلود و ماورایی، فیلمهای تلویزیونی را تک بعدی میکند. به همین دلیل خیلی سریع شروع به جبران این موضوع کردند وهم اکنون در ژانرهای کمدی، ملودرام و خانوادگی هم شاهد فیلمهای تلویزیونی هستیم.
اما عباس رافعی کارگردان فیلمهای تلویزیونی چون «روز داوری»، « ظهر روز دهم»، «آیههای زمینی» و«وقایعنگاری یک جنایت از پیش اعلام شده» درباره اینکه یک فیلم تلویزیونی تا چه حد قابلیت پرورش موضوعات مختلف را دارد، معتقد است که تلویزیون بهدلیل کم کردن هزینهها ترجیح میدهد که فیلمها بیشتر در ژانر ملودرام تولید شونددر حالی که موضوعات پلیسی و جنایی یا معمایی و حتی ژانرهای جادهای هم میتوانند برای مخاطب جذاب باشند.
با این حال او معتقد است که اگر تلویزیون مرکزی را برای تولید فیلمهای 90 دقیقهای تأسیس کند و همه کارگردانان در یکجا متمرکز شوند، آن وقت هم میتوان مقدار مورد نیاز فیلمهای هر سال را برآورد کرد و هم بین ژانرهای مختلف توازن و هماهنگی برقرار میشود.
مسعودآب پرور هم بهعنوان یکی از باسابقهترین کارگردان ها در ساخت فیلمتلویزیونی خصوصا موضوعات ماوراییومتافیزیکیمعتقد است که نباید در تولید فیلمهای تلویزیونی محدودیتی در ژانرهای مختلف وجود داشته باشد؛ هرچند بعضی از موضوعات را بهدلیل هزینههای بالا نمیشود انتخاب کرد. اما هر موضوعی که قابلیت نمایش در تلویزیون را داشته باشد میتواند تبدیل به یک فیلم تلویزیونی شود.
با این حال او تأکید میکند که بعضی موضوعات برای نمایش در پرده سینما جذابتر هستند وگاهی میبینیم نمایش آنها در قالب فیلم 90 دقیقهای چندان جذاب نیست.
سید احمد پایداری که چندی پیش سینما چهار به تهیه کنندگی او روی آنتن بود با تجربهای که در ساخت فیلمهای تلویزیونی دارد، بودجهای که برای ساخت یک فیلم تلویزیونی در نظر گرفته میشود را خیلی مهم میداند و معتقد است که ورود به بعضی موضوعات مانند پلیسی و جنایی و حتی ماورایی نیاز به وسایل وامکانات خاصی دارد که بودجه تعیین شده میتواند خیلی در تهیه آنها مؤثر باشد.
او میگوید:«در واقع وقتی شما بخواهید خواستههای تصویری تان را بزرگتر و مجهزتر کنید تا قصه بتواند به خوبی از دل فیلم دربیاید آن وقت مجبورید که هزینه بیشتری هم پرداخت کنید.»
او در عین حال معتقد است که مسائل زنان و حتی کودکان و نوجوانان موضوعات تقریبا مهجوری است که کمتر فیلمسازی سعی کرده آن را در قالب فیلم تلویزیونی به نمایش دربیاورد.
هرچند گروهی معتقدند که حجم کم تولیدات سینمایی ایران و قابلیت نمایش آنها در تلویزیون به خاطر محدودیتهای پخش و خط قرمزهای موجود و همچنین نبود آثار خارجی مناسب برای پخش میتواند یکی از دلایل تولید فیلمهای تلویزیونی باشد که با هزینه کمتر و زمانی اندکتر آنتن روزهای تعطیل و مناسبتهای مختلف را پر میکند؛ اما در مقابل گروهی هم معتقدند که فیلمهای تلویزیونی بهرغم قابلیتهای زیادی که برای جذب مخاطب دارند باید از کیفیت بالایی برخوردار باشند تا در این حوزه وارد شوند.
آنها با پیش کشیدن بحث مخاطب معتقدند که هر چند در رسانه ملی حرف اول را مخاطب میزند اما باید دانست که مخاطب تلویزیون و سینما با هم تفاوت دارند. بابک محمدی که تله فیلم «اسب» را در کارنامه خود دارد، معتقد است که مخاطب تلویزیون از این رسانه سرگرمی و جذابیت میخواهد برای همین هنر این است که اول موضوعهای مناسب برای تلهفیلم را بشناسیم بعد به سراغ قصهها و فیلمنامههایی برویم که برای روایت در قالب 90 دقیقه مناسباند.
حجت قاسمزاده اصل هم که با کارگردانی تله فیلمهای «آخرین روز شاد بودن»، «تردستی» و «از شنبه تا پنجشنبه» و نویسندگی «ماه کامل»، «قتل آن لاین» و «سومین روز پس از مرگ» در تلویزیون حضور داشته، از فرمت مناسب فیلمنامههای تله فیلم میگوید و اینکه نگاه سازنده باید کاملا با این فرمت منطبق باشد. بهنظر او کارگردانی که در تلویزیون فیلم میسازد حتما باید ویژگیهای رسانه را بشناسد و تفاوت آن را با سینما بداند.
در کنار این نظریات میشود از زاویه دیگری هم به فیلمنامههای فیلمهای تلویزیونی نگاه کرد؛ اینکه باید قبول کنیم بسیاری از فیلمنامههایی که چه توسط افراد تازه کار نوشته شده یا فیلمنامه نویسان سرشناس آن را نگاشتهاند قابلیت نمایش در سینما را ندارند و بیشتر با تولید در قالب تلهفیلم مناسبت دارند.
به همین دلیل میشود گفت که اتفاقا تلهفیلم میتواند بستر مناسبی برای بازآموزی فیلمسازان قدیم ونوآموزان جدید باشد و اگر متولیان سینما وتلویزیون توانایی استفاده از قابلیتهای متفاوت وظرفیتهای جدید را داشته باشند فیلمنامههای فیلمهای تلویزیونی میتوانند در نوع خود مؤثر باشند.