جریمه سر ریز شدن سطل زباله
پاریس: یک مرد فرانسوی که به دلیل پر شدن بیش از حد سطل زباله منزلش جریمه شده بود، به دادگاه شکایت کرد. این مرد گفت: من به همراه ۳ فرزند و همسرم در خانه زندگی میکنیم و طبیعی است که سطل زباله ما خیلی زود پر شود. این در حالی است که برخی شبها، سطل زباله توسط ماموران شهرداری خالی نمیشود و زبالهها روی هم انباشته میشوند. وی ادامه داد: شهرداری مرا ۴۵۰ دلار جریمه کرده اما نکته اینجاست که زبالهها تنها از سطل بیرون زده و هیچ زبالهای روی زمین نریخته بود. این مرد ۵۰ ساله در شکایتی که برای دادگاه تنظیم کرده یادآور شده است که نمیتوانسته مازاد زبالهها را به خانهاش باز گرداند .
امیدوار کردن زندانیان
آمستردام: سازمان زندانهای هلند به تازگی تصمیم گرفته تسهیلاتی را برای ازدواج زندانیان مجرد پس از آزادی از زندان فراهم کند. به گفته روان شناسان، زندانیان در دوره محکومیت خود به شدت افسرده میشوند و این نکته موجب میشود پس از آزادی، انگیزه خود را برای موثر واقع شدن از دست بدهند درحالیکه کمک به زندانیان برای تشکیل خانواده، آنها را به زندگی امیدوارتر میکند.
جوانترین استاد دانشگاه جهان
نیویورک: یک دختر ۱۸ ساله، لقب جوانترین استاد دانشگاه جهان را به خود اختصاص داده است. این دختر در ۱۴ سالگی توانست لیسانس بگیرد و ۴ سال بعد به عنوان استاد تمام وقت دانشگاه استخدام شد. این استاد جوان که هم سن وسال دانشجویان خود است، فیزیک تدریس میکند.
اسکلت در اتاق پذیرایی
منچستر: کشف اسکلت در یک ساختمان، ساکنان خانه را به شدت وحشتزده کرده است به نحوی که آنها دیگر حاضر نیستند در این آپارتمان زندگی کنند. مالک این خانه که یک زن میانسال است، چندی قبل تصمیم گرفت خانه خود را بازسازی کند اما در حالی که کارگران مشغول کندن کف پذیرایی بودند، یک تکه استخوان متعلق به پای انسان کشف کردند. با پیشرفت این عملیات، تعداد استخوانهای کشف شده هم بیشتر شد و این زن که به شدت ترسیده بود دیگر حاضر نشد در خانه تنها بماند.
به گفته کارشناسان اسکلتهای کشفشده متعلق به ۴۰ جنازه هستند که از زمان دفن آنها حداقل ۱۰۰ سال میگذرد. این کارشناسان میگویند زمین این خانه در گذشته متعلق به یک گورستان قدیمی بوده است. پلیس میگوید که هزینه دفن مجدد اسکلتها ۶۰ هزار دلار بوده و بر عهده مالک کنونی زمین است.
زندانی شدن در آسانسور
پکن: مردی که ۴۱ ساعت بدون آب و غذا در آسانسور گیر کرده بود، سرانجام نجات یافت. این مرد ۳۴ ساله اواخر شب برای کشیدن سیگار از دفتر کارش خارج شد اما در راه بازگشت به محل کارش که در طبقه سی و نهم یک برج بود، در آسانسور گیر کرد. به هر حال این مرد بد شانس شروع به فریاد زدن کرد و زنگ خطر آسانسور را به صدا در آورد اما از بخت بد او همه کارمندان برای تعطیلات آخر هفته محل کار را ترک کرده بودند و نگهبان هم گمان نمیکرد کسی در ساختمان باقی مانده باشد.
این مرد در تشریح ماجرا گفت: حتی تلفن همراهم را نیز در دفتر جا گذاشته بودم و تشنگی آزارم میداد. همچنین تهویه آسانسور هم به خوبی کار نمیکرد و به سختی نفس میکشیدم. در حالی که دیگر توان فریاد زدن نداشتم صدای زنی را شنیدم که از پلهها بالا میرفت. من هم با آخرین قدرتی که داشتم شروع به فریادزدن کردم و بالاخره پس از ۲ روز نجات یافتم.