یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۰۴:۲۱
۰ نفر

ترجمه - امیررضا نوری‌زاده: سه گانه ایندیانا جونز را می‌توان یکی از موفق ترین سه گانه‌های تاریخ سینما در گیشه دانست.

نخستین فیلم از این سری  بر اساس فیلمنامه ای از جورج لوکاس و به کارگردانی استیون اسپیلبرگ در سال 1981 به نام ایندیانا جونز و مهاجمان صندوقچه گمشده  به اکران در آمد که با فروشی 95 میلیون دلاری جزو فیلم های پرفروش سال بود؛ اما با پیشرفت تکنولوژی سینما در دهه 1980 و بهره گیری اسپیلبرگ از این قضیه فیلم های بعدی این سری با استقبالی دوچندان  روبه رو شد تا جایی که فیلم ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی با بازی شون کانری (در نقش پدر ایندیانا جونز)با فروش 197 میلیون دلاری توانست در بین یکصد فیلم پرفروش تاریخ سینما قرار گیرد.

اما  این ماه پس از تاخیری 19 ساله فیلم جدیدی از این سری در سینماهای جهان به نمایش در می آید .این فیلم ایندیانا جونز و جمجمه کریستال نام دارد که  به عنوان برنامه افتتاحیه جشنواره بین المللی فیلم کن  انتخاب شده است .اما نکته قابل توجه حضور مجدد هریسون فورد 65 ساله در نقش ایندیانا جونز در فیلمی است که حادثه و هیجان حرف اول آن را می زند و برخی از منتقدان بر این باور هستند که شاید تاکید اسپیلبرگ  بر حضور مجدد فورد در این نقش در نهایت به فیلم ضربه زده و باعث شکست آن در گیشه و بالطبع پایان یافتن  تولید این سری شود.

نکته قابل توجه دیگر در مورد فیلم تدابیر شدید امنیتی برای عدم لو رفتن داستان فیلم قبل از اکران است که  تاکنون در سینمای جهان سابقه نداشته است و این مسئله در کنار اکران همزمان جهانی فیلم شاید بتواند به فروش بالای آن کمک کند .

مجموعه فیلمهای ایندیانا جونز یکی از پرفروشترین سه گانه‌های تاریخ سینما محسوب می‌شود که باعث شد تا بازیگر اصلی آن هریسون فورد به‌عنوان فاتح گیشه‌ها در دهه 1980 به سینما معرفی شود.  قسمت  این سری فیلمها که کاری مشترک از استیون اسپیلبرگ و جورج لوکاس بود به دلایل مختلف ادامه نیافت و پس از ساخت آخرین فسمت در سال 1989 دیگر شاهد قسمت جدیدی ازآن نبودیم.

با شروع هزاره جدید چندین بار شایعه ساخت قسمت چهارم فیلم با کارگردانانی افرادی به جز استیون اسپیلبرگ شنیده شد اما هر بار به دلایل مختلف طرح به فراموشی سپرده شد تا اینکه در سال 2006 با قطعی شدن حضور عوامل اصلی سری اصلی از جمله هریسون فورد و جورج لوکاس در کنار اسپیلبرگ کار ساخت آن آغاز شد و فیلم در سال 2007 کلید خورد.

 امسال با شروع فصل اکران فیلمهای تابستانی در 22 می  (2 خرداد )‌ قسمت چهارم فیلم تحت عنوان ایندیانا جونز و جمجمه کریستال در سینماهای جهان به اکران درخواهد آمد.در این گفت‌وگو لوکاس و اسپیلبرگ به بررسی شرایط و تحولات فیلمسازی در 25 سال اخیر و همچنین فیلم تازه شان پرداخته اند:

  • چرا ساخت قسمت چهارم این فیلم تا این اندازه به طول انجامید و تماشاگران بایستی 19 سال به انتظار می‌ایستادند؟

لوکاس: زمانی که ایده ساخت قسمت چهارم مطرح شد من گفتم که نمی‌توانم آن را بسازم .

  • این عدم‌توانایی به چه موضوعی مربوط می‌شد ؟

لوکاس: ساخت قسمت چهارم به‌نظرم خیلی مشکل بود چرا که فیلمنامه خوبی در دسترس نبود و از سوی دیگر شرایط دیگر مهیا نبود. از سوی دیگر بحث در مورد سنگ‌های سانکارا به‌نظر منطقی نمی‌آمد.

  • ولی در مورد این سنگ‌ها اطلاعات تاریخی زیادی وجود دارد !

لوکاس: اما در آمریکا کمتر کسی از این موضوع اطلاع دارد. این سنگ‌ها در فیلم دوم محور کار را تشکیل می‌دادند ولی بازگشت به این داستان چندان منطقی نبود ما پیشنهاد‌های دیگری هم برای تغییر محور فیلم داشتیم اما پس از اینکه فیلم پولترگایست را ساختیم تصمیم گرفتم در باره منازل جن زده هرگز فیلم نسازم و ایده جدیدی را هم که در اختیار داشتیم به همین سادگی از دست دادیم.

  • گفته می‌شد که برای فیلم سوم ایده‌ای مربوط به کریستوف کلمب هم مطرح بوده که البته داستان آن در آفریقا می‌گذشته ولی در آن هم قلعه‌ای جن زده وجود داشته است!

لوکاس: برای آن فیلم ایده‌های زیادی مطرح شد اما تا زمانی که پای پدر قهرمان فیلم به کار باز شد ما کار جدی‌ای در مورد آن انجام ندادیم هر چند که در نهایت هم همه فیلم را در ژانر اکشن ماجرایی قرار دادند در شرایطی که ما از ابتدای نمی‌خواستیم چنین برآوردی صورت گیرد.

  • شاید بهتر باشد به سراغ فیلم  برویم. فیلم چهارم این سری چه مراحلی را پشت سرگذاشت تا شما در نهایت تصمیم گرفتید داستان آن در دهه 1950 بگذرد ؟

لوکاس: ایده ما شبیه فیلم‌های  دهه 1950 بود و ما آن را به‌عنوان فیلمی در ژانر فرعی می‌شناختیم کاری شبیه فیلم‌هایی که خودمان در دهه‌های قبل به آنها علاقه داشتیم
اسپیلبرگ: البته ما نباید از موضوع جنگ سرد هم غافل می‌شدیم چرا که جنگ سرد همیشه در این دهه از دغدغه‌های مردم بوده است.

  • آیا از اینکه تصویری کارتون مانند از نازی‌ها مثل فیلم‌های قبلی مهاجمان مقبره گمشده و ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی ارائه دادید، نگران نیستید ؟

اسپیلبرگ: من هرگز چنین احساسی ندارم چون تصویری که ما از نازی‌ها در فیلم نشان داده‌ایم شبیه کاری است که چارلی چاپلین در فیلم دیکتاتور بزرگ انجام داده است البته آنها شخصیت‌های منفی کلیشه‌ای هم نیستند و در این فیلم این موضوع پررنگتر شده است.

لوکاس:ما برای هر چه باور‌پذیرتر بودن آنها تحقیقات زیادی انجام دادیم و نمی‌خواستیم کاری کلیشه‌ای انجام داده باشیم البته جای خوشبختی داشت که ما نمی‌خواستیم درباره 10000 سال قبل و دوره ماموت‌ها فیلمی بسازیم.

  • اما این بار در کنار نازی‌ها ما روس‌ها را هم به‌عنوان شخصیت‌های منفی داریم !

اسپیلبرگ: فکر می‌کنم شما شخصیت منفی زن فیلم را از قلم انداختید !

لوکاس : کاو یک شخصیت مافوق منفی است !ولی برای من کار کردن با کیت بلانشت یک امتیاز بسیار بزرگ در این فیلم بود هرچند که در نگاه اول به سختی می‌توان او را شناخت. او در بازی در نقش‌هایی که چندان با شخصیت‌اش سازگاری ندارند استاد است و نمونه آن بازی در نقش باب دیلن بود.در این فیلم هم او یک شخصیت منفی بسیار تهدید‌کننده است که کاملا با نقش مادر نگران او که در فیلم‌های دیگر شاهدش بودیم متفاوت است.

  • شما ایندیانا جونز را در فیلم تازه پیرتر کرده‌اید و او حدود 60 سال در قسمت آخر سن دارد در شرایطی که هریسون فورد 65 ساله است !

لوکاس: از ابتدا هم شکی وجود نداشت که هریسون فورد قرار است نقشی را هم سن خودش بازی کند.

اسپیلبرگ: به‌نظرم در این نکته هم جذابیتی وجود دارد چرا که ما به عمد ایندیانا جونز را 19 سال پیرتر کردیم. در فیلم جدید همه شاهد هستند که او با وجود سن بالا هنوز هم می‌تواند مبارزه کند و یا ضرباتی را که به او وارد می‌آید تحمل کند و فقط کمی از لحاظ تنفس به مشکل بر می‌خورد.

  • شاید جالب باشد که ما کمی درباره تکنولوژی فیلمسازی صحبت کنیم. در زمانی که شما در دهه 1980 این سری فیلم را آغاز کردید فناوری گرافیک کامپیوتری وجود داشت ولی تصاویر دیجیتال نبود.

لوکاس: دیجیتال به هیچ عنوان وجود نداشت.

  • آیا این وسوسه در شما وجود نداشت که در فیلم جمجمه کریستال بیش از گذشته از جلوه‌های ویژه کامپیوتری استفاده کنید ؟

اسپیلبرگ: تفاوت کار در همین جاست. در فیلم‌های قبلی ما از نقاشی‌های دیجیتال استفاده کرده بودیم و برای مثال در فیلم «مهاجمان صندوقچه گمشده» زمانی که خودرو نازی‌ها از صخره سقوط کرد ما در  زمینه از این نقاشی‌ها استفاده کردیم اما اکنون که شما فیلم را تماشا می‌کنید تصور می‌کنید که این تصاویر واقعی است بنابراین تفاوت کار در اینجاست که شما نمی‌توانید به‌طور قطع تشخیص دهید تصاویر واقعی کدام هستند.

اما من در پاره‌ای از اوقات هم برای اینکه ادای دینی به فیلم‌های قدیمی کرده باشم آنها را به شکل ناشیانه‌ای طراحی می‌کردم تا عمدا تماشاگران را به یاد فیلم‌های قدیمی انداخته باشم.

تفاوت عمده اکران فیلم جدید ایندیاناجونز با فیلم‌های قبلی در این است که فیلم تازه بر خلاف دهه هشتاد به شکل همزمان در بسیاری از کشورهای جهان اکران خواهد شد در شرایطی که در دهه 1980 فیلم هر ماه در چند کشور جدید اکران می‌شد.

لوکاس: باید این حقیقت را پذیرفت که عمده درآمد سینما این روزها از اکران بین‌المللی فیلم‌ها است. در دهه 1980 میزان تقسیم درآمدها در آمریکا و سایر کشورهای جهان 50-50 بود اما اکنون در خوش‌‌بینانه‌ترین حالت 60-40 است و هر سال این فاصله بیشتر می‌شود و بازار فیلم در جهان اکنون گسترش قابل ملاحظه‌ای داشته است و بازار آمریکا اکنون بخشی از این بازار گسترده است.

  • شما در زمانی مطرح شدید که فیلمسازان اروپایی در کشورهای مختلف این قاره به نوآوری مشغول بودند و شهرت جهانی داشتند آیا این فضا اکنون هم وجود دارد ؟

لوکاس: زمانی که فیلم جنگ‌های ستاره‌ای ساخته شد همه فیلم‌های مستقل دنیای سینما اروپایی بودند ولی این روزها حدود 34 تا 40 درصد فیلم‌های مستقل آمریکایی هستند و فیلم‌هایی که از اروپا در نقاط مختلف جهان به نمایش در می‌آیند بیشتر شبیه فیلم‌های آمریکایی هستند و شما نمی‌توانید بین آنها و فیلم‌های آمریکایی تفاوتی را قائل شوید.

این قضیه پدیده‌ای است که آن را جهانی شدن تفریحات نامگذاری کرده‌اند و به عقیده من پدیده خوبی است چرا که فیلم‌های شخصی و کارهای استودیویی هر دو در کنار هم در سینماها به اکران در می‌آیند.

اسپیلبرگ: در کنار آنها شما فیلم‌هایی را شاهد هستید که در اینترنت به نمایش در می‌آیند این فیلم‌ها در سرتاسر جهان ساخته می‌شوند و به سادگی در اینترنت قابل اکران هستند و تمامی مردم قادر هستند دوربین‌های دیجیتالشان را در دست بگیرند و به بیان ایده‌ها و نظراتشان بپردازند.

این قضیه بسیار هیجان انگیزی است. همه فارغ از هر ایده‌ای که دارند فیلم‌هایشان را در سایت‌های خاصی قرار می‌دهند و دیگر محدودیتی برای ابراز عقیده وجود ندارد چرا که نگرانی از بابت بودجه فیلم وجود ندارد و فیلم‌ها می‌توانند حتی مجانی تولید شوند.

لوکاس: به بیان دیگر ساخت فیلم مثل نویسندگی شده است چرا که هر کسی که احساس می‌کند استعدادی در این زمینه دارد می‌تواند دست به این کار بزند و محدودیتی هم برای اکران آن وجود ندارد. از سوی دیگر این فیلم‌ها با تماشاچی هم ارتباط مستقیمی دارند و خیلی زود می‌توان فهمید که نظر تماشاچی درباره فیلم چه بوده است.

  • نکاتی که شما به آن اشاره کردید جنبه‌های مثبت تاثیر اینترنت بر سینما بود اما باید به جنبه‌های منفی این قضیه هم اشاره کرد؛ زمانی که فیلمی مشهور قرار است روی پرده بیاید هزاران نفر آن را قبل از اینکه بلیت فروشی آغاز شود در کامپیوترهایشان تماشا کرده‌اند.
     در مورد فیلم جدید ایندیانا جونز هم مطالب زیادی در اینترنت نوشته شده است. آیا حفظ یک فیلم تا زمانی که روی پرده به نمایش در بیاید مشکل‌تر نشده است ؟

اسپیلبرگ: باید به این حقیقت اشاره کرد که اینترنت بیش از آنکه از حقایق پر شده باشد از تخیلات پر شده است و در مجموع ماهیت اینترنت را حقایق تشکیل نمی‌دهد از این‌رو تصوراتی که در مورد فیلم‌های جدید وجود دارد بیش از آنکه شامل حقیقت باشد شامل تصورات کاربران اینترنتی است.

لوکاس: این روزها من هم چیزهای زیادی در مورد داستان فیلم جدیدمان در اینترنت می‌خوانم اما از این موضوع اصلا نگران نیستم چون زمانی که فیلم آرواره‌ها هم ساخته شد همه کتاب آن را خوانده بودند و از پایان آن هم با خبر بودند و ما هم پایان را تغییر نداده بودیم اما فیلم در نهایت پرفروش شد.

اسپیلبرگ: نباید فراموش کرد که بسیاری هم علاقه‌ای به خواندن سایت‌ها و اطلاع از داستان فیلم ندارند و می‌خواهند در سالن سینما از همه چیز باخبر شوند. آنها سالن سینما را می‌پسندند چراکه تماشای یک فیلم تجربه‌ای منحصر به فرد است و به‌دلیل جادویی بودن آن است که من هنوز به کارم ادامه می‌دهم !

ورایتی -17 آوریل 2008

کد خبر 49929

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز