این مدل از همان آغاز طرفداران خود را هم پیدا کرد. مخاطبانی که ترجیح میدادند یک هفته برای دیدن یک قسمت صبر نکنند و برای آنها 24 ساعت صبر کردن قابل تحمل بود.
حالا مدتی است که این مدل به پخش یک روز در میان تغییر روش داده. سریال ساعت شنی اینگونه پخش شد و حالا سریال سرنوشت جایگزین آن شده است که اولی با استقبال مخاطب مواجه شد و دومی تا این لحظه توفیقی در جذب مخاطب نداشته است.
واقعیت این است که در نگاه اول سریالهایی که امکان این را پیدا میکنند که هر شب بخشی از داستان را برای مخاطب بازگو کنند خودبهخود شانس بیشتری در جذب مخاطب دارند اما نگاهی به چگونگی برخورد مخاطب با آنها نشان میدهد که به مرور مخاطب فارغ از هفتگی یا شبانه پخش شدن سریالها از آنهایی استقبال میکند که از کیفیت داستان و ساختار مناسبی برخوردار باشد.
اینطور بهنظر میرسد که باید این شانس اتفاقا در اختیار آثاری باشد که کیفیت مطلوبی دارند و میتوانند از فرصت ارتباط مداوم با مخاطب استفاده کنند تا بهتر و مؤثرتر دیده شوند و یا سریالهایی که سوژههای آنها میتواند جریانی را در جامعه ایجاد کنند.
یعنی این فرصت با هوشمندی مدیران و برنامه سازان در اختیار سریالهایی قرار بگیرد که موضوعی را مطرح میکنند که مبتلای جامعه است و یا بهتر است مورد توجه قرار بگیرد؛ اتفاقی که در باره سریال ساعت شنی با بحثهایی که درباره رحم اجارهای ( فارغ از درستی یا نادرستی پرداختن به چنین سوژهای در این برهه از زمان) رخ داد.
اما به خاطر آنکه محتوای سریالی چون سرنوشت و داستان آن چنین ویژگی ندارد چه بسا پخش هفتگی آن میتوانست تا این اندازه ضعفهای تولیدی و داستانیاش را به رخ نکشد.
اما نکته مهمتری هم در این میان وجود دارد. آیا هر داستانی با هر ساختار روایی برای پخش شبانه مناسب است؟ یا بهتر بگوییم آیا قصه، نوع روایت و ساختار و ژانر سریالها نمیتواند الگوی پخش را به ما معرفی کنند؟
24 نام یک سریال معروف آمریکایی است که هر سری آنکه داستان کاملی دارد شامل 24 قسمت است اما نکته جذاب و به نوعی منحصر به فرد آن این است که در هر سری آن داستانی روایت میشود که در 24 ساعت رخ میدهد. یعنی هر قسمت آن (که البته زمانی کمتر از یک ساعت دارد) در یک ساعت واقعی آن 24 ساعت میگذرد.
بهطور مثال در سری اول آن داستان درباره روزی است که قرار است در آن یک کاندیدای ریاستجمهوری آمریکا که مردی سیاه پوست است ترور شود و یک مامور امنیتی آمریکا مسئول جلوگیری از آن است که گروگان گرفته شدن همسر و دخترش مسیر ماجرا را عوض میکند.
این سریال داستان این 24 ساعتی که مجموع آدمهای درگیر این قضیه میگذرانند. حالا شما تصور کنید فرق اینکه این سریال شبانه یا هفتگی پخش شود؟ مطمئنا با این فشردگی زمان روایت و هیجان داستان مخاطب ترجیح میدهد تا زودتر از سرنوشت شخصیتها آگاه شود.
سریالی مانند «خواب و بیداری» ساخته فخیمزاده که چندی پیش بهصورت هفتگی از سیما پخش شد، میتوانست به خاطر همین دو ویژگی یعنی فشرده بودن زمان روایت و هیجانهای پلیسی و جنایی داستان در پخش روزانه یا یک روز در میان موفقتر باشد.
در یک جمع بندی بهنظر میرسد تولید و کیفیت تولید یک سریال تنها نیمی از میزان حداکثری موفقیت را تضمین میکند و زمان و چگونگی پخش یک سریال میتواند نیم دیگری باشد که در موفقیت یا عدمموفقیت آن نقش دارد. همچنین زمان و چگونگی پخش سریالها یک کلید راهبردی در دست مسئولان و برنامهسازان است که با جابهجایی مهرهها در آن میتوانند ضعفها و قوتها را بپوشانند و یا آشکار کنند.
و دیگر آنکه همان طور که کار هر بز نیست خرمن کوفتن… گاو نر میخواهد و مرد کهن… هر داستان و محتوا و کیفیتی را جایی در کنداکتور پخش است.