رویای کودکی‌اش زندگی در محیطی سرسبز با کوه‌های سربه آسمان ساییده و چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان بود. دلش می‌خواست همسایه جنگل باشد. می‌خواست ابرهای آسمان آنقدر به او نزدیک باشد که هروقت اراده کرد، دستش را بالا ببرد و آنها را لمس کند.

اقبالیان

همشهری آنلاین-مهین قاسمخانی: شاید همین رویاهای کودکانه بود که در نهایت پای او را به روستا باز کرد، اما روستاهایی که او قدم در آنها گذاشت، زمین تا آسمان با آنچه که در رویایش ساخته بود تفاوت داشت. در این روستاها خبری از دشت و چمن و رود و چشمه نبود، در عوض تا چشم کار می‌کرد محرومیت بود و کمبودها و نبودهایی که زندگی را برای اهالی سخت می‌کرد. حالا سال‌هاست که «مریم اقبالیان» در روستاهای دورافتاده و محروم قرچک، قوچ حصار و البته شهرری خدمت می‌کند. روزگاری به‌عنوان معلم و امروز به‌عنوان مدیر. می‌گوید: «اینجا کمبودها و نبودها فقط یک روی سکه است و روی دیگر آن استعدادهای سرشار بچه‌هایی است که در این مناطق دورافتاده مانند گنجینه‌های زیرخاکی از نظرها پنهان مانده‌اند.»

معلمی میراث خانوادگی آنهاست. مادر و مادربزرگش معلم بودند و «مریم اقبالیان» عشق ورزیدن به کودکان این سرزمین را در مکتب مادر و مادربزرگش آموخت. او از سال۱۳۷۷ وارد عرصه آموزش شد و حالا مدیر مدرسه ابتدایی روستای اشرف‌آباد ری است. دستی به قلم دارد و اگر فرصتی پیدا کند شعر هم می‌سراید. می‌گوید: «وقتی شما مدیر یک مدرسه ابتدایی در یکی از روستاهای دورافتاده و محروم باشید، دیگر نمی‌توانید فقط به‌عنوان یک مدیر خودتان را در چارچوب‌ها و قالب‌های اداری حبس کنید. در واقع دیگر نمی‌توانید فقط یک مدیر باشید. باید برای دانش‌آموزان مادر و برای اولیای آنها یک خواهر و حتی خیلی وقت‌ها باید یک مددکار اجتماعی باشید.»

۲۰۰ نامه در یک سال

اقبالیان قدم در هر مدرسه و محیط آموزشی جدید که می‌گذارد، فقط یک نصف روز زمان لازم دارد تا با کادر آموزشی و بچه‌ها خوش‌وبشی کند و بعد نامه به دست راهی اداره‌ها و سازمان‌های مختلف می‌شود تا صدای محرومت بچه‌های مدرسه‌اش را به اطلاع مسئولان برساند. می‌گوید: «سال گذشته حدود ۲۰۰نامه به مؤسسه‌های خیریه، شرکت‌های تولیدی و سازمان‌های مختلف نوشتم تا توانستم مقادیر قابل توجهی اقلام بهداشتی از قبیل خمیردندان، مواد شوینده، لباس، نوشت‌افزار، کیف، کفش و مواد غذایی را در قالب بسته‌های حمایتی برای خانواده‌ها و دانش‌آموزان تهیه کنم و دراختیار آنها قرار دهم. دانش‌آموزی که شکمش خالی است یا به دلیل دراختیار نداشتن مواد شوینده و بهداشتی با انواع بیماری‌ها دست به گریبان است، بی‌ تردید نمی‌تواند موفق باشد. پس ابتدا در نقش یک مددکار اجتماعی باید به این نیاز بچه‌ها و خانواده‌هایشان توجه کنم.»

اقبالیان جذب کمک برای خانواده‌های نیازمند روستایی را به خیران، مؤسسه‌های خیریه و شرکت‌ها و سازمان‌ها محدود نکرده است. او صندوقی راه‌اندازی کرده تا هریک از همکاران به هر اندازه که می‌توانند به این صندوق کمک کنند. از قضا چون معلمان و کادر آموزشی از نزدیک شاهد کمبودها هستند، مشارکت خوبی در این طرح دارند و اغلب مبالغ قابل توجهی برای کمک به خانواده‌ها جمع‌آوری می‌شود. اقبالیان می‌گوید: «خیران به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم بر چگونگی ارسال این کمک‌ها نظارت دارند و من به شدت روی شفاف بودن این فرایند تأکید دارم.»

او و همکارانش دغدغه نوعروسان کم‌بضاعت و مادران جوان را هم دارند. تهیه جهیزیه و سیسمونی و شیرخشک برای خانواده‌های کم‌بضاعت هم بخشی از فعالیت‌های آنهاست. می‌گوید: «برای کمک کردن همیشه لازم نیست پول خرج کنیم. بعضی از معلم‌های مدرسه ما برای دانش‌آموزان روستا کلاس‌های تقویتی رایگان برگزار می‌کنند. مهم این است که نیت کمک کردن داشته باشیم. در ادامه خداوند راه‌های گوناگونی را پیش پای ما خواهد گذاشت.

کارآفرینی برای بانوان روستا

آن روز وقتی مادر یکی از دانش‌آموزان با قیافه‌ای درهم و ناراحت پیش خانم مدیر آمد و از ورشکست شدن تولیدی کوچکش گفت، حتی فکرش را هم نمی‌کرد شکست مالی که دچارش شده قرار است مقدمه موفقیت بزرگی برای خودش و اطرافیانش باشد. اقبالیان می‌گوید: «این مادر نیاز به ۳کارگر داشت تا دوباره تولیدی‌اش را راه‌اندازی کند. من از این پیشنهاد استقبال کردم و حالا ۱۰نفر از مادران دانش‌آموزان که نیاز به کار داشتند، در این کارگاه مشغول کار شده‌اند. حالا خیلی جدی‌تر از قبل به موضوع کارآفرینی برای اولیای دانش‌آموزان فکر می‌کنم.»

راه‌اندازی شهربازی در حیاط مدرسه

خانم مدیر مراقب است تا کودکی‌های دانش‌آموزانش گم نشود. «مریم اقبالیان» می‌گوید: «بچه‌ها باید بچگی کنند، اما دانش‌آموزان من از امکانات و وسایل بازی محروم هستند. از اداره آموزش و پرورش منطقه مجوز گرفتیم و برخی از امکانات و وسایل بازی را به حیاط مدرسه آوردیم و شهربازی کوچکی ایجاد کردیم تا بچه‌ها در کنار آموزش بازی کنند.» فعالیت‌های خیرخواهانه اقبالیان به همین‌جا ختم نمی‌شود. او این روزها بیشتر از هر زمانی نگران سلامتی دانش‌آموزانش است. بنابراین با کمک یکی از پزشکان خیر سلامت دانش‌آموزانش را زیرنظر دارد. می‌گوید: «پزشک خیری هست که مرتب به دانش‌آموزان سر می‌زند و آنها را معاینه می‌کند. اگر نیاز به خدمات درمانی بیشتر داشته باشند، آنها را با وسیله شخصی خودش به مراکز درمانی می‌برد.»

ضریب هوشی۱۲۰ بچه‌های روستا

دانش‌آموزان مدرسه ابتدایی روستای اشرف‌آباد به‌رغم همه کمبودها، سال گذشته بیشترین رتبه‌های برتر منطقه‌ای و حتی استانی را در رقابت‌های علمی از آن خود کردند. «مریم اقبالیان» می‌گوید: «این موفقیت‌ها از یک سو نشان‌دهنده زحمات معلمان و کادر آموزشی و از سویی استعداد زیاد بچه‌های این روستا را نشان می‌دهد. استعدادی که اغلب مواقع خود خانواده‌ها از آن بی‌خبر هستند. روزی پدر یکی از دانش‌آموزان به مدرسه آمد و شروع به داد و فریاد کرد. می‌گفت شما بی‌دلیل به بچه من نمره‌های عالی می‌دهید. ما بعدها از آن دانش‌آموز آزمون هوش گرفتیم و خوشبختانه هوش او بالای ۱۲۰بود. بچه‌هایی مانند او در مدرسه ما کم نیستند.»

اقبالیان ۲پسر دارد به نام‌های امیرحسین که دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی است و امیرمهدی که دانش‌آموز پایه هشتم است. توجه بی‌حد خانم مدیر به دانش‌آموزان محروم روستایی‌گاه چنان می‌شود که پسرانش را اذیت می‌کند. می‌گوید: «فرزندان من حق دارند گله‌مند باشند، اما سرانجام خواهند دانست برکت همه این کارها در نهایت به خود آنها بازمی گردد.»

کد خبر 503497

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار دروازه طهرون

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha