کمتر در تاریخ اتفاق افتاده که به دلیل خطا در محاسبات، نقش گردانندگان واقعی از پس جنایات ضدبشری آشکار شود. حادثه تروریستی دهم اردیبهشت 1359 در لندن را باید از جمله رخدادهای نادری دانست که نقاب از چهره تروریسم دولتی انگلیس برداشت.
در این روز 6 تروریست مسلح به انواع سلاحهای خودکار به کمک پلیس انگلیس (در سفارت توسط پلیس نگهبان به روی تروریستها باز شد) به سفارت ایران در لندن حمله کرده و به مدت 6 روز دیپلماتها و کارکنان ایرانی آن را به همراه برخی از مراجعین به گروگان گرفتند.
در این حادثه علاوه بر به شهادت رسیدن 2 نفر از بهترین اعضای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان (شاغل در سفارت) چند نفر از کارکنان و از جمله کاردار ایران هدف گلوله قرار گرفتند و به شدت مجروح شدند.
به این ترتیب، لندن حادثهای آفرید تا به واشنگتن در مواجهه با بحران تسخیر لانه جاسوسی این کشور در تهران یاری رساند.
لذا در کنار جنجال تبلیغاتی گسترده علیه ایران، پیامهایی نیز به مسئولان کشورمان ارسال داشت که آیتالله خامنهای این موضوع را در خطبههای نماز جمعه دوازدهم اردیبهشت به اطلاع ملت رساند: «... گروگانگیری سفارت؛ یک عدهای را به نام عراقی تحریک میکنند میآیند دیپلماتهای ما را در سفارت ایران در لندن محاصره میکنند، گروگان میگیرند، بعد میگویند شرط آزادی اینها این است که شما گروگانهای آمریکایی را در تهران آزاد کنید، عجیب! پس ارتباط واضح شد، پس خودتان، خودتان را رسوا کردید، پس شما آنجا گروگان گرفتید برای اینکه در مقابل گروگانهای آمریکایی مستقر در ایران، میخواهید یک عوض درست کنید.»
(نماز جمعه تهران، خطبه دوم، 12/2/59)جناب آقای هاشمی رفسنجانی نیز در خاطرات سال 59 خویش در این زمینه مینویسد: «چند روز بعد از شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در صحرای طبس، سفارت ایران در لندن [روز 10 اردیبهشت 1359] به اشغال گروهی مهاجم درآمد و آنها توانستند تمام اعضا و اموال سفارت ایران را در اختیار بگیرند.
زمانی که قضیه را از وزارت خارجه پیگیری کردیم، متوجه شدیم که پلیس انگلستان در زمان گروگانگیری اعضای سفارت ایران، واکنش نشان نداده... پس از بحث و بررسی مسئله در جلسه شورای انقلاب به این نتیجه رسیدیم که این موضوع بیارتباط با موضوع گروگانهای آمریکایی و مسائل مربوط به عراق نیست. این نظر وقتی که گروگانگیران تقاضای جدیدی مطرح کردند و گفتند: «آمادهاند به محض اینکه جمهوری اسلامی، گروگانهای آمریکایی را در تهران آزاد کند، آنها هم گروگانهای ایرانی را آزاد کنند» تقویت شد...»
(انقلاب در بحران، کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 59، به کوشش عباس بشیری، صص8 – 97)اما آیا لندن میتوانست اقدام اعتراضگونه دانشجویان ایرانی را نسبت به تحرکات آمریکا برای تدارک دیدن کودتایی دیگر در ایران، با یک حرکت تروریستی متوقف سازد؟
در طول حضور دانشجویان ایرانی در سفارت آمریکا در تهران که دفاعی افتخارآمیز از حاکمیت ملی، شرف و عزت یک ملت بود حتی قطرهای خون از بینی کسی ریخته نشد و فرهنگ والای ایرانی زمانی بیشتر نمود یافت که براساس اسناد به دست آمده از سفارت مشخص شد حتی بعد از انقلاب، تمامی غائلهها و جنایات در ایران (کردستان، آذربایجان، خوزستان، سیستان و بلوچستان و...) توسط آمریکا هدایت میشده است. یک مقایسه ساده بین آنچه در تهران و لندن صورت گرفت تفاوتها را روشن میسازد.
* مدیردفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران