سه‌شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۱۸:۲۱
۰ نفر

ابراهیم متقی: منطقه آسیای‌جنوب‌غربی با دربرگرفتن 25 کشور منطقه‌ای، طیف گسترده‌ای از واحدهای سیاسی را دربرگرفته است که عمده‌ترین ویژگی‌ آن را باید در ارتباط با موضوع انرژی مورد توجه قرار داد.

این حوزه جغرافیایی جهان 5/61 درصد از منابع نفتی و 41 درصد از منابع گازی جهان را در خود جای داده است. از سوی دیگر، ذخایر انرژی منطقه آسیای جنوب‌غربی به‌گونه‌ای است که می‌تواند نیازهای گاز جهان را تا 2 قرن آینده تأمین کند. کشورهای ایران و پاکستان در زمره واحدهایی محسوب می‌شوند که از قابلیت‌های لازم برای حداکثرسازی سطح همکاری‌ها و گسترش فضای عمومی جهت مشارکت استراتژیک – اقتصادی در این منطقه برخوردارند.

در چنین شرایطی، ضرورت‌های امنیتی ایجاب می‌کند که این کشورها بتوانند نیازهای متقابل یکدیگر را تأمین کنند. هریک از کشورهای منطقه از قابلیت‌های ویژه و منحصر به فردی برخوردارند.

به‌طور مثال، ایران و کشورهای حوزه خلیج‌فارس دارای منابع انرژی اقتصادی هستند. کشور پاکستان نقش ترانزیتی داشته و به‌عنوان واسط اقتصادی محسوب می‌شود. مدار اقتصادی – امنیتی که ایران با پاکستان ایجاد کرده بود، زمینه‌های همکاری امنیتی – استراتژیکی آنان را برای مدت طولانی فراهم آورد. این امر از دوران جنگ سرد آغاز شد و می‌توان تداوم آن را با اسامی مختلفی در دوران بعد از جنگ سرد نیز موردملاحظه قرار داد.

از سوی دیگر، کشور هند در زمره واحدهایی محسوب می‌شود که می‌تواند نقش دوگانه‌ای را ایفا کند. این واحد سیاسی در دوران جنگ سرد به‌عنوان یکی از پیشگامان نهضت عدم‌تعهد تلقی می‌شد؛ در حالی که با تغییر ساختاری در نظام بین‌الملل، جهت‌گیری اقتصادی و سیاسی هند با تغییرات مشهودی همراه شد.

از آنجایی که سنت‌های سیاسی انگلیس در کشورهای هند و پاکستان ریشه عمیقی دارد، بنابراین طبیعی است که سیاست در این کشورها تحت‌تأثیر سنت‌های انگلیس قرار داشته باشد. عمل‌گرایی و توجه به منافع اقتصادی – استراتژیک را می‌توان در زمره شاخص‌های سیاست خارجی کشورهای یادشده دانست.

به همین دلیل است که به موازات دوستی‌های کهن، شاهد تفاوت‌های سیاسی و استراتژیک جدید در روابط ایران با کشورهای هند و پاکستان نیز خواهیم بود. از این‌رو، همواره این سؤال مطرح می‌شود که کشورهای هند و پاکستان چه نقشی را می‌توانند در ارتباط با ایران ایفا کنند؟ آیا آنان دارای جهت‌گیری و نقش حمایتی هستند؟ یا اینکه از نشانه‌ها و شاخص‌های تعارضی با ایران برخوردارند.

هندی‌ها بر این اعتقادند که نمی‌توانند ضرورت‌های اقتصادی خود را با فضای سیاسی جهت‌گیری‌ها دولت پاکستان پیوند دهند؛ در حالی که مقامات پاکستانی از این طریق به مازاد اقتصادی و مطلوبیت استراتژیک ویژه‌ای نائل خواهند شد.

احداث خط لوله انتقال انرژی در حدود 8 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت؛ در حالی‌که هنوز نگرش استراتژیک در روابط بین کشورها به چشم نمی‌خورد. اگر اقتصاد هند و پاکستان با نشانه‌ها و ابزار اقتصادی ایران پیوند یابد، در آن شرایط طبیعی خواهد بود که نیازهای متقابل این کشورها می‌تواند تفاوت‌ها را کاهش دهد و سیاست‌های هماهنگ‌تری را ایجاد کند.

از سوی دیگر باید به این نکته توجه داشت که همواره ابتکارات بزرگ با چالش‌های جدی نیز همراه خواهد بود. هیچ پیمان اقتصادی و استراتژیک مؤثری تاکنون شکل نگرفته که بازیگران اصلی آن در فضای فارغ‌ از تعارض یا رقابت قرار داشته باشند.

همواره پیمان‌های استراتژیک از درون‌ستیزی، جنگ و تضادهای فراگیر ظهور می‌یابند. این روند را می‌توان در کشورهای اروپایی مورد ملاحظه قرار داد. تاریخ اروپا نشانه‌هایی از جنگ، ستیز و تعارض را بین واحدهای اصلی اروپایی منعکس ساخته است.

به عبارت دیگر پیمان‌های اقتصادی – استراتژیک اروپا بعد از جنگ‌های منطقه‌ای قرن 19 و جنگ جهانی اول و دوم در قرن 20 انجام شده است. بنابراین طبیعی است که کشورهای ایران، پاکستان وهند در فضای امنیتی مهم و صرفا ً براساس امید به آینده همکاری‌های اقتصادی خود را گسترش دهند.

به این ترتیب، دیدار رئیس‌جمهوری ایران از کشورهای پاکستان، سریلانکا و هند را می‌توان در راستای جهت‌گیری منطقه‌‌ای ایران در حوزه آسیای جنوب  غربی دانست.

از سوی دیگر، موضوع اصلی این دیدار را می‌توان در ارتباط با چگونگی انتقال انرژی به هند و ایجاد بازار مشترک انرژی در آسیای جنوب‌غربی و شبه‌قاره هند به‌شمار آورد.

اگر چنین فرایندی شکل گیرد، طبیعی است که امکان مقابله با نفوذ منطقه‌ای غرب اجتناب‌ناپذیر خواهد شد؛ اگرچه غربی‌ها چنین روندی را مورد پذیرش قرار نمی‌دهند اما وجود قابلیت‌های بالقوه ژئوپلیتیکی را باید زمینه‌ساز تحقق اهداف مشترک کشورهای منطقه‌ای دانست.

کد خبر 50381

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز