به تعبیر دیگر آنگاه که احساس کرد زیادهخواهیهایش در این کشور دچار چالش شده، تلاش کرد به طرق گوناگون و با استفاده از دهها مدل و الگوهایی که پیش از آن به مصاف سایر کشورها و جوامع استقلالخواه رفته بود، شانس خود را در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران نیز بیازماید.
بر این اساس، صرفنظر از دست زدن به اقداماتی همچون پیادهسازی نیروی نظامی در صحرای طبس توسط ایالات متحده آمریکا و انجام چند نوع کودتا از جمله کودتای نوژه، در همان سال 59، تحریم گسترده اقتصادی آمریکا و اروپا علیه نظام نوپای ایران اسلامی به اجرا گذاشته شد. تحریمکنندگان بر این عقیده بودند که با توجه به وابستگی گسترده، شدید و همه جانبه اقتصاد ایران به غرب، در اندک زمان، نظام جدید مجبور به تمکین در برابر آنها خواهد شد.
به یاد بیاوریم که در همان سال، جنگ نیز بر کشورمان تحمیل شد. با وجود این، هدایت رهبری و اراده مردم بر آن تعلق گرفت که این بهظاهر چالش، باید به فرصتی برای پرداختن به خود مبدل شود و البته اینچنین شد.
عرصههای تحریم از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز کم نبودهاند. با نگاهی به رویدادهای مهم این سالها، به فشارها و تحریمهای سیاسی و دیپلماسی، قطع ارتباطات، جنگ، سفارتخانهها و مصادیق بارزی از دشمنی آشکار با نظام نوین اسلامی مواجه میشویم که هر یک بهتنهایی چنانچه به درستی هدایت و مدیریت نمیشد، چه بسا کوهی از مشکلات برای کشورمان به دنبال میآورد.
از آنجا که برخی سازمانهای بینالمللی و شورای امنیت در چنبره قدرتهای یادشده قرار داشته و دارند، همواره بهطور مضاعف به جمهوری اسلامی فشار آورده میشد. در همه این دورانها آنگاه که اراده مسئولان و مدیران، بر مقاومت و یافتن راهحلهای بومی خروج از مشکل قرار داشت، تهدیدات تبدیل به فرصت شدند و سفره رنگین امروز ما محصول کاشتههای آن ایام است.
با وجود این دشمن، بنای صلح و آشتی ندارد چرا که ذات لیبرال دمکراسی غربی و آمریکایی با هر مفهوم اصلاحطلبانه برای مدیریت بشریت، بهشدت در مخالفت و تزاحم قرار دارد.
آنچه عناد غرب در برابر ایران اسلامی در زمینههای گوناگون، حتی ارتقای سواد عمومی و علمآموزی و حرکت در چرخه دانش بشری و دهها پدیده از این جنس، مشاهده میشود، ناشی از همین برداشت مستبدانه دولتهای امپریالیستی و صهیونیستی و موضع منفی آنها در برابر راه یافتن الهیات در زندگی فردی و اجتماعی انسانهاست.
بر این اساس، جمهوری اسلامی و شهروندان ایران عزیز، رسالتی تاریخ ساز بر دوش دارند. باید از هرآنچه در سیطره قدرتهای مادی است رهایی یافت. هوشمندانه، با تدبیر و اراده پولادین صخرهها را به جادههای صاف تبدیل کرد و در برابر قدرت، با قدرت عرض اندام کرد.
رسیدن به این کمال در دسترس ماست؛ مشروط بر آنکه از بحرانآفرینیهای دشمن بهعنوان پل برای رسیدن به فرصتهای طلایی استفاده کنیم.اگر رهبر عزیزمان چنین راهبردی را توصیه میکنند، قطعاً موضوعی دستیافتنی و کمالجویانه است.
*معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح