لابه لای تمام اخبار تلخ بحران کرونا که مدام آمار مبتلایان به این ویروس و جان باختگان را یادآورمی شود، از بیکار شدن و سفره های خالی می گوید، احتکار و گران فروشی اقلام بهداشتی را گزارش می کند و زنده به گور کردن جوجه های یک روزه را نمایش می دهد، گاهی هم خبرها و تصاویر خوب و شیرین مخابره می شود که بشر را به آینده امیدوار و دل آدمی را قرص می کند.

مالک


 همشهری آنلاین -مهدی اسماعیل پور: قرار نیست کرونا پایان انسان و انسانیت باشد. اگر افرادی هستند که برای چند میلیون تومان سود بیشتر الکل و ماسک را احتکار یا گران فروشی می کنند، اگر برای ۲ هزار تومان بالا و پایین شدن قیمت مرغ از صدای خرد و له شدن جوجه های نحیف زیر چکمه های زمخت دست و دلشان نمی لرزد، کسانی هم هستند که جانشان را کف دست گرفته و مقابل کرونا قد علم کرده اند و پول خونشان را طلب نمی کنند یا افرادی هستند که قید ده ها و صدها میلیون تومان پول و درآمدشان را زده اند تا بلکه کمی فشار از گرده مردم برداشته شود و غم نان و سفره های خالی خانه هایشان را نداشته باشند. منطقه ۲۱ در این قبیل کارها پیشتاز و پیش رو بوده است. «فرهاد محصلی» مالک یکی از پاساژ های بزرگ تهرانسر یکی از همین افرادی است که در تلخی کرونا حکم حبه قند را داشت و برای یک لحظه و یک جرعه هم که شده کام مردم را شیرین کرد.

  • بخشیدن کرایه ۱۰۵ باب واحد تجاری

۲۳ سال کسب و کارش در تهرانسر است و از ولنجک به این محله می آید. کارش ساخت و ساز است و مالک پاساژی که ۱۰۵ باب مغازه دارد. مالک ۵۴ ساله اجاره این ۱۰۵ کاسب تهرانسری در ماه اسفند را بخشید و با توجه به تعطیلی کامل فروردین ماه قصد دارد باز هم با مستأجرهایش راه بیاید و مدارا  کند و دست کم نیمی از کرایه نخستین ماه سال جدید را هم ببخشد. یعنی تا اینجا حداقل کرایه یک ماه و نیم ۱۰۵ واحد تجاری اش در بلوار اصلی تهرانسر را بخشیده است. نکته جالب دیگر اینکه محصلی نخستین فردی بود که چالش بخشیدن کرایه ها در روزهای اوج کرونا و تعطیلی کسب و کارها را به راه انداخت. او در این باره می گوید:«پول برای همه شیرین است. من هم پول کرایه مغازه ها را لازم دارم. اما در این روزهای سخت باید در کنار هم و حامی یکدیگر باشیم. نباید فقط به خانه و سفره خودمان فکر کنیم که گرم و پر نان باشد. دیگران هم خانواده و زن و بچه دارند و حق نیست که شرمنده آنها شوند. در جامعه فقط یک نفر نمی تواند شاد باشد و احساس خوشبختی هم کند. پشت این تصمیم من هم این تفکر بود که خودم را جای مستأجران گذاشتم و دیدم در این وضعیت که بازار خراب و کساد است و تعطیل شده درآمدی ندارند و زندگی شان نمی چرخد. »

  • خوشحالم که کارم تبدیل به یک الگو شد

محصلی از اینکه توانسته چنین چالشی را بین مالکان و موجران به راه بیندازد خوشحال است و احساس بسیار خوبی دارد. می گوید:« دوم یا سوم اسفند ماه بود که تصمیم گرفتم و به مستأجران پاساژ اعلام کردم  که با توجه به رکود بازار و شرایط بد اقتصادی کرایه اسفند ماه را نمی گیرم. بعد از این بود که دیدم و شنیدم خیلی از مالکان در تهرانسر و محله های دیگر تهران و شهرهای دیگر هم تصمیم گرفتند این کار را انجام دهند. خیلی خوشحالم که این کارم تبدیل به الگویی برای دیگران شد. به نظرم زندگی آرام و زیبا می شود وقتی هوای همدیگر را داشته باشیم. ساختن این جامعه هم دست ماست و هرکدام باید به اندازه سهم و توانمان پای کار باشیم. آرامشی که به مردم و جامعه می دهیم مستقیم یا غیرمستقیم به خومان بر می گردد. »

  • برخی افراد از کار من ناراحت شدند

جالب اینکه برخلاف برخی مالکان که از این ماجرا الگو گرفتند و کرایه ها را بخشیدند، بعضی افراد به خاطر این کار و به راه انداختن چنین چالشی به محصلی معترض شدند:«خیلی ها تماس گرفتند و تشکر کردند. اما افرادی هم بودند که از این کار من ناراحت شدند. بعضی از مالکان با من تماس گرفتند و معترض شدند که چرا این کار را باب کردی؟ مستأجران ما هم توقع دارند که اجاره ماه های اسفند و فروردین را نگیریم. به هرحال قرار نیست که برخورد همه خوب باشد و پیدا می شوند افرادی که چون کار شما با منافع یا تفکر آنها همخوانی ندارد ناراضی و معترض می شوند. جالب اینکه وقتی به اداره مالیات هم رفتم و از آنها خواستم با توجه به ویروس کرونا و شرایط اقتصادی با مردم مدارا کنند و خودم هم کرایه های پاساژ را نگرفته ام خیلی راحت گفتند به ما چه! می خواستی نبخشی. امیدوارم فرهنگ و رفتار گذشت و بخشش که در دوران کرونا قوت گرفته در دوران پساکرونا هم ادامه داشته باشد. »

کد خبر 505568

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • US ۲۱:۳۵ - ۱۳۹۹/۰۲/۰۹
    0 0
    تو نیکی می کن و در دجله.انداز.....که ایزد در بیابانت.دهد باز