درباره خلیجفارس نیز همین وضع متصور است. ما بدون تعصب و به دور از مولفههای احساسی باید از خود بپرسیم برای خلیجفارس چه کردهایم؟به راستی در سالهایی که به یاد داریم و خلیجفارس را میشناسیم برای آن چه برنامه و چه طرحی داشتهایم که به نام زیبای آن بیاید.
قصد نگارش این متن نادیده انگاشتن زحمات مردم و مسئولان نیست ولی وقتی به وضوح میبینیم که در عرصه توریسم کشورهای آن سوی خلیجفارس چه روشهایی را با چه سرمایهای به خدمت میگیرند آن وقت است که میبینیم عملاً زحمتی برای این نعمت خدادادی خود نکشیدهایم و فقط از نامش بهرهبردهایم.
در عرصه گردشگری که بنای توسعه پایدار را با آن بنا میگذارند اینک ما کیلومترها از همسایگان خود عقب افتادهایم. جالب است وقتی ما برنامههای بخش گردشگری خود را با آن کشورها مرور میکنیم میبینیم آنها چگونه توانستهاند سرمایهگذاری کنند و چگونه رقم 5/12 تریلیون دلاری سرمایهگذاری خود را برای جذب 5/1 میلیون توریست تا سال 2018 میلادی را به رخ میکشانند و بعد ما به مناسبت روز ملی خلیجفارس یک همایش برگزار میکنیم که معلوم نیست هدف از آن چه بوده و نتیجهاش قرار است چه شود؟
از روز 9 تا 12 اردیبهشتماه امسال معاونت گردشگری سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری با همکاری مرکز فرهنگی دانشجویان ایران و سازمان منطقه آزاد قشم این همایش را برپا کرد و هدف از برپایی آن را عملیاتی کردن ایدهها و طرحهایی دانست که در مورد گردشگری خلیجفارس مطرح میشود و ارسال 140 مقاله علمی به آن را، نتیجهای مطلوب دانست، در حالی که دبیر همایش از دعوت سرمایهگذاران این بخش اظهار بیاطلاعی کرد.
سؤال این است که اگر محققی، دانشجویی و طرحکننده ایدهای، هزاران صفحه مقاله هم در این وصف بنویسد ولی این ایده به اطلاع سرمایهگذار نرسد یا این دو بخش یعنی طراحان و محققان با سرمایهگذاران ارتباط و گفتوگویی نداشته باشند چگونه انتظار میرود که این حوزه رونق بگیرد.
به همین دلیل است که بهنظر میرسد ما صرفا حفاظت از خلیجفارس را در قالب تجمع و اعتراضاتی از این دست، محدود کردهایم در حالی که میتوانیم با پتانسیلی که در خلیج فارس داریم و سرمایهگذاری مؤثر و با رقمی در شأن همین پتانسیل خدادادی علاوه بر پاسداشت این میراثکهن به خوبی از این نعمت بهرهبرداری کنیم.اینگونه هم شأن مردمان این خطه را محفوظ داشتهایم و هم از میراثمان به درستی دفاع کردهایم.