دیدگاهی که بر اصل ظلم نکردن و ظلم نپذیرفتن بنا شده و بر کرامت انسانی و حفظ آن در جنبههای مختلف حیات بشری از لایه فردی تا لایههای گوناگون بینالمللی متکی است. لذا نقطه عزیمت و خاستگاه این دیدگاه در حوزهای قرار میگیرد که در نقطه مقابل نگرشهای واقع گرایانه پراگماتیستی آمریکایی است که حتی اصول و مبانی لیبرال کلاسیک را نیز مد نظر قرار نمیدهند.
غرب امروز شاهد شکل گیری نوعی دیدگاه افراطی است که شاگردان لئواشتراوس آمریکایی به آن معتقدند؛ اعتقاد بر این امر که دمکراسی را باید به ضرب شمشیر گسترش داد.
از دیدگاه مبانی منطقی و فلسفی این دو دیدگاه در دو نقطه مقابل قرار دارند؛ آمریکاییها در دهه اخیر پس از جنگ سرد که من آن را جنگ جهانی سوم مینامم، جنگ پنهانی را با قدرتهای بزرگ آغاز کردهاند و تلاش میکنند نه تنها هزینههای سختافزاری جنگ، بلکه هزینههای نرمافزاری آن را نیز به کشورهای جهان سومی تحمیل کنند.
به عقیده من جنگ چهارم جهانی با آغاز جنگهای پنهان آمریکا به وقوع پیوسته است و آمریکا درصدد است تا هزینههای سخت افزاری و نرمافزاری این جنگ جهانی را به ملتهای جهان سومی در قلب تپنده جهان در خاورمیانه تحمیل کند.
لشکرکشی آمریکا به افغانستان و عراق، بحرانسازی در لبنان و سوریه و ضربه سخت در غزه در این چهارچوب معناپذیر است که هزینه نرم افزاری آن از طریق فضاسازی مجازی با اتکا به رقابت ایدئولوژیکی و برجسته نمایی این رقابت در فضای سخت افزار به انجام میرسد.
در حقیقت آمریکا تلاش میکند تا با اداره این رقابت ایدئولوژیک رقابت اصلی با رقبای قدرتمند خویش را به کشورهای جهان سوم تحمیل کند. در این زمینه باید بدانیم که براساس فرمایشات رهبری، آمریکا در یک جنگ نوین وارد شده که تلاش میکند که حتی رقابت به حق ایران را در راستای کاهش هزینههای خود، در مقابله با قدرتهای بزرگ نشان دهد.
با وجود این حقیقت نیروهای مسلح باید بدانند که در یک جنگ پنهان و چند لایهای میان ابرقدرتهای جهان انتخاب مسیر حق و اجرای عدالت نیازمند زیرکی، فراست و هوش بسیار گسترده و عمیق در فهم تصویر جهان آینده و همت بلند در رسیدن به آرمانهای انقلاب است.
تحقق این امر بیش از هر چیز نیازمند نوآوری، شکوفایی و توجه کردن به عقل فعال معطوف به معرفتآفرینی است.