به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، ساختمان سر خیابان مولوی ۴، معروف به شش طبقه، آن زمان که داشت ساخته میشد قرار بوده در خرمشهر برای خودش کسی بشود. خرمشهر، بندری پر رونق بود و قرار بود این ساختمان بلند در آن بندر ویلایی و آن آسمان آبی بیپایان، سری توی سرها در بیاورد.
محلههای آن روزهای خرمشهر، محلههایی ویلایی و کمطبقه بودند که به سبک معماری دهههای شصت و هفتاد میلادی و با طراحی مهندسان آمریکایی شکل گرفته بودند و قرار بود شش طبقه، بلندترین ساختمان آن بندر دلباز بشود، ولی کار تمام نشد.
انقلاب میشود و بعد هم جنگ و مالکان اصلی برای همیشه از خرمشهر میروند و بعد از جنگ هم یکی یکی خانوادههای جنگزده که به خرمشهر بر میگردند، در واحدهای خالی شش طبقه، اسکان مییابند. از این خانهها در خرمشهر زیاد هست؛ بهشان میگویند تصرفی.
ساختمان در حال ساخت همان طور ماند تا دقیقا همین دیروز. توی این همه سال، شش طبقه خیلی هم بیشتر از آنچه فکرش را میشود کرد، دوام آورد؛ به عنوان یک سازه نیمهساز و رهاشده.
در این سالها خانوادههای زیادی آمدند و نماندند و نسلهای ساکنان شش طبقه جا عوض کردند و ساختمان غریب خیابان مولوی، هر دهه فرسودهتر و سستتر و بیجانتر شد. شش طبقه این اواخر، سازهای متزلزل بود؛ میگفتند دارد فرو می ریزد.
این دو سه سال آخر و به خصوص بعد از حادثه پلاسکو در تهران، زمزمههای تخلیه شش طبقه بالا گرفته بود. سر و وضع ساختمان از دور زار میزد و جز ساکنانش، کسی دل خوابیدن زیر آن سقفهای شکمداده و نمگرفته را نداشت و البته آنها هم دلشان نمی خواست ولی مجبور بودند.
با اینکه خیلی از ۴۸ خانواده ساکن در شش طبقه، مالک واحدهایشان بودند و میگفتند با کاغذ و سند، آنجا خانه خریدهاند؛ ولی کسی به آن ساختمان به چشم خانه نگاه نمیکرد، بهش نمیرسیدند. کسی بهش حس تعلق نداشت و انگار شش طبقه هم متعلق نبود. انگار مال کسی نبود. یک پناه بود که خودش پشت و پناهی نداشت. همین جور ترک خورده و رها شده.
این طوربود که تبدیل شده بود به یک مخروبه مسکونی که صبحها بچهها از پلههایش با سر و صدا سرازیر میشدند و میرفتند مدرسه و ظهر که بر میگشتند، بوی کته دمی و تاسکباب و گوجه بامیه در راهروهای خیس و تاریکمی پیچید، بوی فاضلاب که شرشر آب آناز لوله شکسته سراسری از هر طبقه پایین میریخت، تا شب، راهروها لحظهای از سر و صدای اهالی خالی نمیشد.
خبرنگارها و عکاسهای زیادی آمدند و گزارش نوشتند و عکس گرفتند و این دیگر برای ساکنان شش طبقه یک مساله عادی بود.
شش طبقه، داستان زیاد داشت؛ هر طبقه هشت واحد و هر واحد هزار داستان. یکی از داستانها را یکی از اهالی، سالها پیش برایم تعریف کرد. داستان عشقی که آخرش به خیابانهای خرمشهر زد.
یکی هم داستان نقاشیهای دیواری راهروها. نقاشیهای یک رنگ و آرامی که یک نقاش ناشناس همین اواخر آمد بیصدا روی دیوارهای خراب کشید و رفت، کسی هم نفهمید کی بود. نقش پرندههایی که میرقصند و عاشقی که نیلبک میزند و مرد و زنی که رویای یک درخت نخل را با هم در آغوش گرفتهاند.
یکی از زنهای طبقه چهارم به من گفت او مرد جوانی بود که اهل حرف زدن نبود، میآمد نقاشیاش را میکشید و میرفت.
زمستان پارسال بود که سقف یکی از واحدها روی سر یک خانواده فرو ریخت و شانس آوردند که جان به در بردند. این، نقطه آغاز پایان شش طبقه بود. رئیس شورای شهر خرمشهر برای شهرداری و فرمانداری خط و نشان کشید و گفت دیدید گفته بودم این ساختمان فرومیریزد.
موسی مطور، رئیس شورای شهر خرمشهر، دی ماه ۹۸ با اشاره به خطرناک بودن سکونت در این ساختمان، به ایسنا گفته بود: سال گذشته کلیپی در خصوص خطرناک بودن این ساختمان منتشر کردم و در همان کلیپ گفتم حادثه پلاسکوی تهران، این بار در خرمشهر اتفاق خواهد افتاد. اگر هر خانوار ساکن در این ساختمان چهار نفره باشد، یعنی جان ۲۰۰ نفر در خطر است و اگر اتفاقی رخ دهد مانند سقوط یک هواپیما است.
وی گفته بود: این ساختمان در خطر ریزش است. سازمان آتشنشانی خرمشهر در پی ریزش این سقف در خصوص وضعیت این ساختمان هشدار داد. ما نیز همه هشدارها را به ستاد مدیریت بحران و شورای تامین خرمشهر اعلام کردهایم.
عزیز ساعدی، سرپرست شهرداری خرمشهر نیز گفته بود: سال گذشته در شورای تأمین خرمشهر تصویب شد که این ساختمان تخلیه شود و منطقه آزاد اروند ۴۸ واحد مسکن مهر آبادان را به این خانوارها تحویل دهد اما ساکنان برای انتقال به منازل جدید رضایت نداشتند بنابراین واحدهای مسکونی از مسکن مهر خرمشهر برای اسکان آنها در نظر گرفته شد که احتمالا تا مدتی دیگر این واحدها به بهرهبرداری برسند.
همان زمان هم حیدری، فرماندار وقت خرمشهر گفت که مقدمات جابهجایی فراهم است و خود ساکنان باید برای سکونت در واحدهای جدید با هم کنار بیایند تا کار انتقال انجام شود.
بعد از چند ماه، وقتش رسید. اهالی همین چند روز پیش اسباب و اثاثیه شان را بار کردند و حتی در و پنجرههای واحدها را هم از جا کندند و با خود بردند. شش طبقه سرانجام تخلیه شد و آنچه باقی ماند اسکلتی تاریک بود. انگار هزار سال کسی آنجا زندگی نکرده است.
رئیس شورای شهر خرمشهر دیروز ۲۳ اردیبهشت با اشاره به جابهجایی ۴۸ خانوار ساکن ساختمان در معرض تخریب خرمشهر، از آغاز تخریب این ساختمان خبر داد.
مطور گفت: جابهجایی ۴۸ خانوار ساکن ساختمان در معرض تخریب خرمشهر، معروف به شش طبقه، از سه روز پیش آغاز شده است و ۳۰ کارگر شهرداری خرمشهر مامور شدند برای جابهجایی و انتقال ساکنان ساختمان شش طبقه به منازل مسکن مهر خرمشهر، به این خانوادهها کمک کنند.
وی همچنین افزود: برای پیشگیری از خطرات احتمالی و جلوگیری از سکونت افراد دیگر در این ساختمان، عملیات تخریب این ساختمان آغاز میشود. پیشبینیهای لازم برای تخریب ایمن این ساختمان انجام شده است. منازل اطراف این ساختمان نیز بیمه شدهاند تا در صورت وقوع هر اتفاق، بیمه خسارت را پرداخت کند.
این مسئول ادامه داد: مکانی نیز برای سکونت موقت اهالی یکی دو منزل مجاور این ساختمان پیشبینی شده است تا هنگام تخریب شش طبقه، منازل خود را تخلیه کنند اما فعلا حاضر به تخلیه نشدهاند و در این راستا این منازل بیمه شدهاند.
رئیس شورای شهر خرمشهر افزود: این ساختمان، پیش از جنگ تحمیلی ساخته شده است و سه مالک دارد که یکی از مالکان، خارج از کشور زندگی میکند اما تاکنون برای بازسازی آن اقدامی نکردهاند بنابراین بر اساس قانون شهرداریها، اقدام به تخریب این ساختمان فرسوده کردهایم و هزینه عملیات این تخریب را نیز از مالکان دریافت خواهیم کرد.
آخر داستان، اینجا بود. شش طبقه تخریب میشود و پول تخریبش را هم میگیرند. کسی هم نمیداند در دل ساختمان غریبه ساکت و تاریک خیابان محله مولوی خرمشهر چه رازی فرو میریزد. غریبه باکلاسی که در جنگ ایستاد و در فقر فرو ریخت.
فقط من فکر میکنم تا آخر، آنجا صدای آواز نیلبک میآید و پرندهها در هوای شش طبقه میرقصند.
نظر شما