بنا براین بهوجودآوردن یک فرهنگ و یا از بین بردن آن به فعالیتی گسترده و همه جانبه و سالها زمان نیاز دارد. با توجه به این نکته اگر بخواهیم فرهنگ مطالعه و کتابخوانی را در جامعه به وجود آوریم باید از ابعاد و زوایای مختلف موضوع را پیگیری کنیم.
ایجاد چنین تغییری در بین افراد بزرگسال و مسن دشوار است اما در بین نسل جوان به ویژه کودکان آسانتر و امکانپذیر است. ازاینرو اگر تلاش برای گسترش فرهنگ کتابخوانی و مطالعه را در بین کودکان آغاز کنیم امید به نتیجه دادن این فعالیت بیشتر است. زیرا کودکان در سنینی هستند که اولاً شخصیت آنها هنوز شکل نهایی خود را پیدا نکرده است.
ثانیاً تأثیرپذیری آنها در روند اجتماعیشدن و جامعهپذیری بیشتر است. با توجه به این خصوصیات میتوان شخصیت آنها را شکل داد و فرهنگی را در آنها ایجاد کرد و رواج داد. بنابراین اگر قصد ایجاد فرهنگ کتابخوانی و مطالعه را داریم، بهترین گزینه آن است که فعالیت خود را روی نسل جوان به ویژه کودکان متمرکز کنیم.
از آنجا که فرهنگ پدیدهای چند بعدی است. برای ایجاد دگرگونی در آن باید فعالیت خود را بر ابعاد مختلف متمرکز کنیم. از این جهت برای علاقهمند کردن کودکان به کتابخوانی و پژوهش این موضوع را باید در 4سطح فردی، خانواده، مدرسه و جامعه پیگیری و تعقیب کنیم.
سطح فردی
در این سطح مهمترین مسئله ایجاد علاقه و انگیزههای درونی در افراد است. باید تلاش شود تا کودک بهخودیخودبه مطالعه و پژوهش علاقهمند شود و انگیزه لازم را برای فعالیتهای مطالعاتی و پژوهشی پیدا کند.
بنابراین استفاده از محرکهای انگیزشی و ایجاد انگیزه در آنها بسیار مهم است. ایجاد سؤال در ذهن کودکان و تشویق آنها برای یافتن پاسخ برای این سؤالات که باعث دانستن میشود به تدریج لذت دانستن را در کودکان ایجاد میکند و آنها را به سمتی سوق میدهد که بکوشند تا به علایق و جواب سؤالات ذهنی خود دست یابند. از اینرو به تدریج به سمت مطالعه کشیده میشوند و این امر آنها را به سوی پژوهشگری و کتابخوانی سوق میدهد.
سطح خانواده
خانواده یکی از نهادهایی است که بیشترین تأثیر را بر کودک دارد. کودکان اولین آموزشها را از پدر و مادر و سایر اعضای خانواده میگیرند. از این جهت آموزش و تربیت آنها به وسیله اعضای خانواده اهمیت بسیاری دارد.
برای این منظور لازم و ضروری است که فعالیتها و اقدامات چندی به شرح زیر صورت پذیرد:
1 - پدر و مادر و سایر اعضای بزرگتر خانواده خود بهعنوان الگوی کودکان همواره به مطالعه بپردازند و از این طریق عملاً مطالعه کردن را به کودکان بیاموزند.
2 - پدران و مادران بخشی از وقت و برنامه خود را به کتاب خواندن برای کودکان اختصاص دهند و با انتخاب کتابهای مناسب برای سن و سال کودکان و خواندن آنها عادت مطالعه را در کودکان ایجاد کنند.
3 - در برنامه ریزی برای تفریح، بخشی از وقت خود را به بازدید از کتابفروشیها، مراجعه به کتابخانه و دیدار از موزهها و آثار تاریخی اختصاص دهند تا از این طریق هم ارتباطی بین کودک و کتاب برقرار شود و هم حس کنجکاوی کودکان تحریک و تقویت شود.
4 - در برنامه ریزی اقتصادی خانواده بخشی از بودجه را با اطلاع کودکان به خرید کتاب و یا هزینه کردن در جهت مطالعه اختصاص دهند تا از این طریق کودکان بیاموزند که کتاب و مطالعه آن جایگاه و اهمیت زیادی دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
سطح مدرسه
بعد از خانواده، مدرسه مهمترین نهاد آموزشی است که مستقیماً به آموزش و پرورش کودکان میپردازد. از این جهت برنامههای مدرسه و چگونگی عملکرد آن در ایجاد عادت و فرهنگ مطالعه در کودکان نقش محوری دارد. برای عمل به چنین وظیفهای باید مدارس و نظام آموزشی پژوهش محور طراحی شود.
در چنین مدرسه و نظام آموزشی تنها خواندن کتابهای درسی ملاک نیست بلکه دانشآموز باید علاوه بر آنچه از معلم و کتابهای درسی میآموزد، بخشی از دانش و دانایی خود را از طریق مطالعه کتابهای غیردرسی و تحقیق و پژوهش به دست آورد.
برای این منظور باید در مدارس هم امکانات لازم نظیر کتابخانه فراهم شود و هم تدریس معلمان با محوریت پژوهش انجام گیرد. بدین معنا که علاوه بر مطالب و تکالیفی که در کتب درسی از دانشآموزان خواسته میشود، به آنان تکالیف و مأموریتهایی برای انجام دادن کارهای پژوهشی و مطالعه و کتابخوانی نیز واگذار شود. مثلاً مراجعه به کتابخانه و تهیه گزارش درباره یک موضوع، تهیه روزنامه دیواری، انتخاب موضوعات تحقیق، قرائت نتیجه تحقیق و خلاصه کتاب برای همکلاسیها از جمله این فعالیتهاست. در مدرسه پژوهش محور باید فعالیتهای پژوهشی مورد تشویق قرار گیرد تا دانش آموز علاقه و انگیزه لازم را برای
انجام دادن مطالعه و فعالیتهای پژوهشی بهدست آورد.
سطح جامعه
همه فعالیتهایی که ما انجام میدهیم درون جامعه صورت میگیرد. اگر این محیط گسترده ما را تشویق و ترغیب و فعالیتهای ما را هدایت کند، آن فعالیتها به موفقیت میرسد اما اگر فعالیتهای ما در جامعه مورد حمایت قرار نگیرد و جامعه از آن پشتیبانی نکند با مانع روبهرو میشود و شکست میخورد.
در چنین وضعیتی اگر بخواهیم فرهنگ مطالعه و کتابخوانی را گسترش دهیم و کودکانمان را به مطالعه علاقهمند کنیم، باید به نحوی برنامه ریزی شود که جامعه از این تلاشها حمایت و پشتیبانی کند. آنچه میتواند این حمایت و پشتیبانی را در جامعه به وجود آورد، این است که مطالعه و کتابخوانی بهعنوان یک ارزش در جامعه پذیرفته شود و مردم به آن عادت کرده باشند.
بهعنوان مثال، نباید در جامعه وضعیتی باشد که اگر کسی در مترو، اتوبوس و یا تاکسی و یا در اماکن عمومی نظیر پارکها به مطالعه میپردازد، مردم به اقدام او بهعنوان یک کار غیرعادی نگاه کنند و با اصطلاحات تحقیر آمیز نظیر آقای مطالعه، عشق کتاب، کرم کتاب و نظیر اینها به تمسخر وی بپردازند بلکه مطالعه باید در جامعه آنچنان ارزشمند باشد که اگر کسی در هنگام بیکاری حتی در صف اتوبوس، مترو، نانوایی و نظیر اینها مطالعه نکند مورد تمسخر واقع شود.
برای آنکه در جامعه چنین فرهنگی گسترش یابد باید به وسیله رسانههای عمومی و تبلیغات گسترده مطالعه بهعنوان یک اقدام ارزشمند معرفی و همه به انجام آن تشویق شوند. از طرف دیگر لازم است اماکن عمومی برای مطالعه نظیر کتابخانهها توسعه یابد تا امکان دسترسی به کتاب بهصورت رایگان فراهم شود. در عین حال لازم است شهرداریها در برنامهریزیهای خود و طراحیهای شهری ضمن اینکه مراکز فرهنگی را مجهز به کتاب و سالنهای مطالعه میکنند تدابیری بیندیشند تا در اماکنی نظیر پارکها، ایستگاههای اتوبوس و مترو که وقت زیادی از مردم در آن سپری میشود با ارائه کتاب، کتابچه و جزوات مختصر و محدود، امکان مطالعه در این اماکن فراهم شود.
اگر برنامه ریزیها و فعالیتهای ما برای ایجاد فرهنگ مطالعه در این 4 سطح بهصورت هماهنگ انجام شود میتواند منجر به حرکتی گسترده در جهت گسترش فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در جامعه شود. حرکت و همراهی این 4 بخش جریانی را به وجود میآورد که همه را باخود همراه میسازد. ضمن آنکه هماهنگی این 4 بخش بهصورت بخشهای مکمل، فعالیتها و عملکرد یکدیگر را کامل میکند. در این صورت کودکان ما که در چنین فضایی رشد میکنند ، بزرگ میشوند و از ابتدا به مطالعه کردن عادت میکنند.
بنابراین با بالغ شدن این کودکان ما با نسلی از بزرگسالان روبهرو خواهیم بود که برای زندگی و سعادت خود مطالعه و کتابخوانی را ضروری و حیاتی میشناسند و به آن مبادرت میورزد. این نسل نه تنها خود به مطالعه و کتابخوانی میپردازد بلکه فرهنگ مطالعه را به نسل بعد از خود نیز منتقل میکند. از اینرو در بلندمدت با مردمانی اهل مطالعه و جامعهای دانایی محور و مبتنی بر مطالعه، پژوهش و تحقیق روبهرو خواهیم شد.