مقوله موسیقی جدا از هر پدیده اجتماعی دیگری است. موسیقی، مقولهای است که هیچ کس نمیتواند بدون اطلاع در باره آن صحبت کند. اگر صحبتی بدون آگاهی از مقوله موسیقی صورت گیرد بیارزش است.
این صحبتها زمانی ارزشمند است که گوینده و سیاستگذار خودش به موسیقی علاقهمند و با اعتلای آن موافق باشد. من رئیس فعلی مرکز موسیقی صدا و سیما را از نزدیک نمیشناسم.
سالها در آنجا فعالیت میکردم و اکنون بازنشسته شده ام. بهنظرم اگر مدیران صدا و سیما قابلیت رفع مشکلات موسیقی را داشتند، وضعیت موسیقی رادیو و تلویزیون به سامان میرسید. متأسفانه آثاری که در تلویزیون تهیه میشود فقط در مناسبتها بهکار گرفته شده و گویا خود موسیقی فی نفسه برای آنها فاقد ارزش است.
حتی میتوانم بگویم موسیقی مناسبتی که ساخته میشود هم در حد شأن و منزلت و ارزش آدمهایی که در موردشان ساخته میشود، نیست. آیا ارزش شخصیتهای والایی که در دین ما وجود دارد بدترین نوع و بیهویتترین نوع موسیقی است که امروز تلویزیون نسبت به تولید آن اقدام میکند.
گاهی اوقات در وادی موسیقی ، کارهایی ساخته میشود که دارای ضعفهای جزئی هستند که این مشکل قابل اغماض است اما زمانی این اشکال در ریشه و اساس کار وجود دارد؛ کار به هیچ عنوان قابل گذشت نیست و کسی هم توانایی اصلاح آن را ندارد.حال امروز مدیران موسیقی رادیو و تلویزیون میخواهند نسبت به رفع این مشکل بنیادی موسیقی اقدام کنند. آن هم رادیو و تلویزیونی که امروز خودش در حسرت ساخت و پخش یک موسیقی خوب است.
با این اوضاع آشفته آنها قصد دارند تا مشکلات موسیقی کشورمان را مرتفع کنند؟ این رادیو و تلویزیون همان ارگانی است که برای تیتراژ سریالها و برنامههای تلویزیونی اش از نوارها و موسیقیهای ضعیف بازار موسیقی که خارج از صدا و سیما تولید میشود، استفاده میکند. همین حرکتهای تلویزیون باعث شده که سلیقه مخاطب تلویزیون به نازلترین حد خود برسد.
تلویزیون با این اوضاع آشفته میخواهد سند راهبردی موسیقی ارائه دهد.من هیچ عداوتی با تلویزیون ندارم اما دلم برای موسیقی و جایگاه آن میتپد. من معتقدم که باید با موسیقی بهگونهای دلسوزانهتر برخورد کرد. باید از عملکرد کسانی که برای موسیقی سیاستگذاری میکنند دریافت که این آدمها در وهله اول برای موسیقی ارزش قائل هستند و آن را دوست دارند.
ولی متأسفانه امروز اینگونه نیست زیرا هر کسی دنبال موقعیت بهتری برای خودش است. متأسفانه امروز موسیقی برای بسیاری به حربه و نردبان ترقی تبدیل شده است. آدمهای غیرمتخصص ونا آشنا با موسیقی و حتی بیعلاقه نسبت به موسیقی برای موسیقی تصمیم میگیرند. من در جامعه موسیقی این گروه آدمها و اشخاص را به وفور میبینم و متأسف هستم برای آهنگسازانی که این افراد را تایید میکنند و در آینده نیز چوب غیر
تخصصی بودن این آدمها را خواهند خورد.
ای کاش وزیر محترم ارشاد در بیاناتشان در باره موسیقی فاخر به یک نمونه اثر که فاخر بودن موسیقی در آن دیده میشد هم اشاره میکردند. آیا موسیقی فاخر همین سمفونیهای رنگا رنگی است که در حال اجراست؟آیا موسیقی فاخر همان سی دیها و نوارهایی است که وزارت ارشاد به آنها مجوز میدهد ؟ بالاخره وقتی کسی اظهار نظری در یک مورد خاص میکند باید این اظهار نظراتش برگرفته از کاری باشد که در حال انجام است.
موسیقی فاخر به موسیقی کلاسیک غرب گفته میشود.اگر در موسیقی ایران، موسیقی فاخر در ژانر موسیقی کلاسیک ایرانی و ملی ساخته شد آن وقت میتوان اسم آن را موسیقی فاخر گذاشت.بی شک موسیقی فاخر موسیقی ایرانی اکسترال خوب و برگرفته از هارمونی و ارکستراسیون خوب است.
اما این موسیقی الان در کجا وجود دارد و در کدام ارکسترهای ما اجرا میشود.آیا با این ارکستر سمفونی ملی میتوان داد موسیقی فاخر سر داد؟ در شرایطی که حقوق نوازندهها و هنرمندان ارکستر سمفونی ملی 6 ماه به تاخیر افتاده،قرار است به کدام موسیقی فاخر برسیم؟
متأسفانه وزارت ارشاد با مجوز دادن، اجرای برنامههای موسیقی و مجوز ندادن برای کنسرت راه درستی نمیرود، اینها مشکلاتی است که باید حل شود.اگر این مشکل حل شود میتوان آنگاه داد موسیقی فاخر سر داد.
به زعم من شاید بزرگترین اشکالی که بر مسئولان در تلویزیون و وزارت ارشاد گرفته میشود به گردن مسئولان آن ادارات و مؤسسات نیست بلکه به گردن موسیقی دانان و اهالی موسیقی است که در کنار این مدیران قرار دارند، زیرا این آدمهایی که آشنایی نسبی از موسیقی و فضای حاکم بر موسیقی دارند، نمیکوشند تا مدیران و مسئولان را از نظرات اشتباه و نتیجه گیری و حرفهای سراسیمه مطلع سازند.
* آهنگساز