جشنی که از نظر استقبال نسل جوان در تمامی دنیای امروز بیسابقه است و گاه تعداد میهمانان آن به میلیونها انسان فرهنگ دوست و کتابخوان بالغ میشود. بمناسبت برگزاری بیست و یکمین نمایشگاه بینالمللی تهران, روزنامه همشهری, بخشی از نظرات یکی از مشهورترین کتابخوانان و اهل فرهنگ کشور یعنی حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی را به مشتاقان این عرصه تقدیم میدارد. و من الله التوفیق
پیشدرآمد
چند تکلیف مهم!
ما در زمینة کتاب، چند تکلیف مهم بر عهده داریم: یک تکلیف این است که در عرصههای فکری مختلف، کتاب تولید کنیم؛ آنهم کتاب خوب. چنین تکلیفی نه فقط بر عهدة مسؤولان کشور است، بلکه کل کشور و طبقة اهل فرهنگ، چنین تکلیفی دارند.
تکلیف بعدی این است که کتابخوانی بهعنوان یک سنت رایج درآید؛ بهطوری که همة قشرها در کشور کتابخوان شوند و کتابخوانی، مخصوص عدهای از افراد جامعة ما نباشد؛ کمااینکه در گذشته اینطور بوده است؛ یعنی عدهای کتابخوان و اهل کتاب و اهل مراجعة به کتاب بودند، اکثریت هم دور از کتاب و فارغ از آن به سر میبردند؛ این درست نیست.
تکلیف سومی که ما در زمینة کتاب بر عهده داریم، نقد و بررسی کتاب است... وقتی کتاب با کمیت بالا در اختیار همه قرار میگیرد، یک نوع حیرت برای بعضیها بهوجود میآید که آیا این کتاب را بخوانیم، نخوانیم!؟ خوب است، بد است؛ مفید است، یا بیفایده است. کتاب بیفایده، یعنی مضر. انسان وقتی را برای مطالعه صرف میکند و اگر کتاب، بیفایده باشد، حکم مضر دارد. البته خیلی بهندرت میشود کتابی پیدا کرد که بهکلی بیفایده باشد؛ هر کتابی یک نوع فایده دارد؛ لیکن وقت انسان محدود است. کسانی که اهل مراجعه به کتابند، احتیاج دارند که اهل نظر و اطلاع، کتابها را به آنها معرفی کنند. مصاحبه در پایان بازدید از هفتمین نمایشگاه کتاب ـ 20/02/1373
حقیقت تاریخی
کتاب، دروازهای به سوی گسترة دانش و معرفت است و کتاب خوب، یکی از بهترین ابزارهای کمال بشری است. همة دستاوردهای بشر در سراسر عمر جهان، تا آنجا که قابل کتابت بوده است، در میان نوشتههایی است که انسانها پدید آوردهاند و میآورند. در این مجموعة بینظیر، آموزشهای آسمانی، و درسهای پیامبران به بشر، و دانشها و شناختهایی است که سعادت بشر بدون آگاهی از آن امکان پذیر نیست. کسی که با این دنیای زیبا و زندگیبخش ـ دنیای کتاب ـ ارتباط ندارد بیشک از مهمترین دستاورد انسانی و نیز از بیشترین معارف الهی و بشری محروم است. برای یک ملت، خسارتی بزرگ است که افراد آن، با کتاب سر و کاری نداشته باشند و برای یک فرد، توفیق عظیمی است که با کتاب، مأنوس و همواره در حال بهرهگیری از آن یعنی آموختن چیزهای تازه باشد. با این دیدگاه، به روشنی میتوان ارزش و مفهوم رمزی عمیق این حقیقت تاریخی را دریافت که اولین خطاب خداوند متعال به پیامبر گرامی اسلام(ص) این است که: "بخوان!" و در اولین سورهای که بر آن فرستادة عظیمالشأن خداوند فرود آمده، نام قلم به تجلیل یاد شده است: "اقرأ و ربّکالأکرم، الذی علّم بالقلم". پیام به مناسبت آغاز هفتة کتاب 04/10/1372
گنجینه ثروت بشری
حقیقت آن است که کتاب یکی از ارزشمندترین فرآوردههای بشری و گنجینة بزرگترین ثروتهای بشر یعنی دانش و تحقیق است. دین و دنیای بشر و جسم و جان انسان، به برکت کتاب تأمین و تغذیه میشود و فرآیند کمال بشری به وسیلة کتاب تحقق مییابد. کتاب، مادر تمدنها و نیز عصارة آنها است، و بشر با پدید آوردن کتاب، درسهای بیشماری را که در کتاب تکوین بدو آموخته شده، گردمیآورد و در محیط بشری، منتشر میسازد و بدینگونه روزبهروز گنجینة ثروت بشری، غنای بیشتر مییابد. پیام به مناسبت گردهمایی کتاب و کتابخانه 21/06/1374
حرمان عظیم
در میان انسانها بسیارند کسانی که نه تنها بر این خزانة لایزال چیزی نمیافزایند، بلکه از آن بهره نیز نمیبرند. بیسوادی یا بیمعرفتی نسبت به ارزش کتاب و بیرغبتی به بهره بردن از آن یا دسترسی نداشتن به آن، از عوامل این حرمان عظیم و این خسارت بزرگاند. نباید شک کرد در اینکه همینها نیز به نوبة خود معلول عوامل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی است. از این رو بیتردید باید گفت که کمرغبتی نسبی به مطالعة کتاب در کشور ما نتیجة کوتاهیهایی است که در دوران حاکمیت رژیمهای فاسد و وابسته، در این مورد شده است. پس از پیروزی انقلاب آمار تولید و نشر و ضبط و خواندن کتاب در کشور ما بهطور چشمگیر بالا رفته است ولی آنچه اکنون داریم در برابر آنچه شایستة ملت بزرگ و پرتوان و هوشمند ما است، بسی کم و ناچیز است. پیام به مناسبت گردهمایی کتاب و کتابخانه 21/06/1374
انس با کتاب
مردم ما، با کتاب، بیش از آنچه که امروز انس دارند باید انس بگیرند. کتابخوانی چیزی است که برای یک ملت، فریضه است؛ واجب و لازم است. مردمی که اهل کتاب خواندن باشند، از لحاظ معلومات و ذکاوت و هوشیاری، تفاوت میکنند با مردمی که با کتاب و مطبوعات انس نداشته باشند. خوشبختانه کتاب زیاد است و کتابهای زیادی چاپ میشود. نمیخواهم عرض کنم همة آنچه که چاپ میشود، کتابهای خوب و مفیدی است. نه؛ ای بسا کتابی چاپ میشود و به بازار هم میآید، اما کتاب مفیدی نیست. کتاب بیفایده و عاطل و باطلی است که اگر کسی نگاهش کند، از آن استفادهای نخواهد کرد. و ای بسا کتابی که چاپ میشود و به بازار هم میآید و مضر است! این فایده ندارد، بلکه ضرر هم دارد. الان ما در کتابهایمان ـ کتابهای بازار مطبوعات کشور ـ چنین کتابهایی را داریم که در دسترس مردم است؛ یعنی چاپ شده و به بازار هم آمده است؛ اما هیچ فایدهای که ندارد، مضر هم هست. با این همه، اینها بخشی و تعداد کمی از مطبوعات است. اکثر آنچه که چاپ میشود، مفید است؛ چه از جهات علمی، چه از جهات فرهنگی، چه از جهات دینی، چه از لحاظ معارف گوناگون اسلامی و چه از لحاظ ادبی و هنری. مردم ما، از معارفی که در کتابهاست بینیاز نیستند و باید کتابها را بخوانند. انس با کتاب، بسیار چیز باارزشی است. مصاحبه در پایان بازدید از پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران 17/02/1371
پدیدة ناگوار
با تلخی باید اعتراف کنیم که رواج کتاب و روحیة کتابخوانی در میان ملت عزیز ما که خود یکی از مشعلداران فرهنگ و کتاب و معرفت در طول تاریخ پس از ظهور اسلام بوده است، بسی کمتر از آن چیزی است که از چنین ملتی انتظار میرود و این پدیده نیز مانند بیشتر پدیدههای ناگوار در کشور ما، نتیجة فرمانروایی پادشاهان و فرمانروایان ظالم و فاسد و بیفرهنگ و بیسواد بر این کشور در دویست سال گذشته است. در دورانی که برخی ملتهای دیگر به سوی دانش و پژوهش و معرفت روی آورده بودند، ملت کهن و با استعداد ما در زیر سلطة آن انسانهای پلید و خودپرست و زورگو و نااهل، از دانش و معرفت دور ماند و در دورة اخیر که حکومت دستنشانده و فاسد پهلوی همة کارها را برابر خواست بیگانگان و دشمنان این ملت و به زیان این ملت انجام میداد، نه تنها تلاشی برای ترویج کتاب و کتابخوانی نشد بلکه با ایجاد سرگرمیهای ناسالم و دامن زدن به آتش غرائز جنسی در میان جوانان، این ضرورت فوری و فوتی را هرچه بیشتر، از میدان دید و توجه مردم، بیرون راندند و در یکی از بهترین دورانهایی که شرائط جهانی، دگرگونیهای اساسی در وضع نابسامان ملت ایران را بر میتافت، ملت مظلوم ما را از آن محروم ساختند و کار را به آنجا رساندند که برابر گزارشهای همان روزگار، در شهر تهران و برخی شهرهای دیگر، شمارة میخانهها بیش از شمارة کتابخانهها و کتابفروشیها و یا چند برابر آنها بود!پیام به مناسبت آغاز هفتة کتاب 04/10/1372
خسارت کتاب نخواندن
ملت ما مطالعه کردن را اصلاً جزو کارهای بشری نمیدانند! مثل خوراک و ورزش و دیگر چیزهایی که جزو کارهای معمول انسان است، مطالعه اصلاً جزو این چیزها نیست! آدم باید عنوان دیگری داشته باشد ـ یا باید شب امتحانش باشد؛ یا باید معلم در مدرسه از آدم بخواهد؛ یا باید یک دانشمند باشد؛ یا باید بخواهد در جایی سخنرانی کند ـ تا موجب شود که مطالعه کند! این چهقدر خسارت است!؟ واقعاً خدا میداند من وقتی یادم میآید ـ و این چیزی است که تقریباً هیچوقت از یادم نمیرود ـ که مردم ما مطالعه کردن را بلد نیستند، به قلب من فشار میآید! از این بابت، ما چقدر داریم هر ساعت خسارت میبینیم!؟ واقعاً این به عهدة چه کسی است؟ در حال حاضر اینطور است که بنده یا یک نفر مثل بنده، سالی یکبار به نمایشگاه کتاب برود و یک کلمه راجع به مطالعه بگوید؛ آنهم به شرطی که دست یک گزارشگر خاص نیفتد؛ اینکه نمیشود! در دیدار با اعضای گروه اجتماعی صدای جمهوری اسلامی ایران 29/11/1370
وظیفه ملی؛ واجب دینی
اکنون ملت ایران باید عقبافتادگیها را جبران کند. اینک فرصت بینظیری از حکومت دین و دانش بر ایران، پدید آمده است که باید از آن در جهت اعتلای فکر و فرهنگ این کشور بهره جست. امروز کتابخوانی و علمآموزی نه تنها یک وظیفة ملی، که یک واجب دینی است. از همه بیشتر، جوانان و نوجوانان، باید احساس وظیفه کنند، اگرچه آنگاه که انس با کتاب رواج یابد، کتابخوانی نه یک تکلیف، که یک کار شیرین و یک نیاز تعلّلناپذیر و یک وسیله برای آراستن شخصیت خویشتن، تلقی خواهد شد؛ و نه تنها جوانان، که همة نسلها و قشرها از سر دلخواه و شوق بدان رو خواهند آورد. پیام به مناسبت آغاز هفتة کتاب 04/10/1372
کمکاری در عرصة تألیف
این انقلاب، با این عظمت و ابعاد و آثار عملی، از لحاظ ارائة مبانی فکری خودش، یکی از ضعیفترین و کمکارترین انقلابها و بلکه تحولات دنیاست... اگر شما انقلابهای بزرگ دنیا را هم در نظر بگیرید، باز هم مشخص میشود که ما کم کار کردهایم. وقتی انقلاب اکتبر تحقق پیدا میکند، در طول ده پانزده سال، آنقدر کتاب و فیلم و قصه و جزوه در سطوح مختلف راجع به مبانی فکری این انقلاب نوشته میشود که در کشورهایی که باد آن انقلاب به آنها رسیده، دیگر مردم احتیاجی ندارند از کتابهای آنها استفاده کنند! آنقدر فضای ذهنی پرشده است که روشنفکرهای خود کشورها مینشینند راجع به مبانی ارزشی و فکری آنها کتاب مینویسند! در سه چهار دهة گذشته، چقدر ایرانیها دربارة مبانی فکری انقلاب شوروی، به زبان فارسی کتاب نوشتند؛ چون دیگر اشباع شده بودند. یعنی آنها اینقدر نوشتند که همة روشنفکرهایی که به نحوی از لحاظ فکری با آنها ارتباط پیدا میکردند، از لحاظ فکری اشباع میشدند و بعد یک آدم مثلاً دست به قلم و با فکر و روشنفکری، خودش میجوشید و مطالبی ـ غیر از ترجمههای فراوانی که از آثار آنها میشد ـ مینوشت. سخنرانی در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزة علمیة قم 07/09/1368
حفظ انقلاب در آثار ادبی
به ادبیات فرانسه نگاه کنید؛ مطمئناً بخشی از این ادبیات، مصروف به قهرمانیهای دوران جنگ است. چهار سال جنگ بوده، که فرانسویها دو سه سال آن را دچار فشار بودند و شکست خوردند؛ اما انواع مختلف قهرمانیها را، هم در میدان جنگ، هم در مبارزات مردمی داخل پاریس، هم در روابط انسانی و نظایر آن، نشان دادند. شما ببینید که اینها در رمانهای فرانسوی چقدر تکرار میشود. هرچند من با شعر آنها آشنا نیستم؛ اما بعضی از رمانهای فرانسوی را که به فارسی ترجمه شده است، خواندهام. اصلاً در بهترین رمانها و در عالیترین اثرها، نشانة آن روزها باقی میماند. شما ببینید دربارة انقلاب روسیه، چقدر کتاب نوشته شده و چه حجمی از تفاخر وجود دارد و برای دیگران باقی گذاشتهاند. اینها چیزهایی نیست که تمام بشود؛ اینها باید باقی بماند. سخنرانی در دیدار با اعضای شورای سیاستگذاری صدا و سیما 14/12/1369
غذای فکری سالم
لازم است آن روی این سکة زرین نیز مورد توجه قرار گیرد: نویسندگان و مترجمان و فراهم آورندگان کتاب؛ اینان کاری باارزش و پاداشی بزرگ، در کنار مسؤولیتی سنگین دارند. در جامعة کتابخوان، پدیدآورندة کتاب و عرضه کنندة آن باید گرامی داشته شود و او نیز باید کار خود را با عنایت به تأثیر و اهمیت آن انجام دهد. غذای فکر و روح، باید سالم و مقوی عرضه شود و آنکس که جز این عمل کند، خطا یا جنایتی بزرگتر از عرضه کنندة مواد غذایی ناسالم یا بیمایه، مرتکب شده است. پیام به مناسبت آغاز هفتة کتاب 04/10/1372
تلاش برای انتشار کتاب خوب
باید به فکر باشیم و دغدغة نوع کتابهایی که تولید میشود نیز در ما باشد. باید کتابِ خوب تولید شود. کتاب یک غذاست؛ یک غذای روح است؛ یک نوشیدنی روح است و چنانچه مقوّی باشد، روح را تقویت میکند. ما که سفارش میکنیم از این نوشیدنی بخورید، نوع نوشیدنی را معین نکردهایم. باید مواظب باشیم که مبادا نوشیدنی مسموم، خطرناک، فاسد، گندیده و مضر با رنگآمیزیهای خیلی خوب، دست مردم داده شود؛ بدون اینکه مردم بدانند. همانطور که اماکن و سازمانهای ویژه، اگر ببینند غذایی فاسد به مردم فروخته میشود، با تولید کننده مقابله میکنند؛ اگر کتاب فاسدی هم به مردم داده میشود، باید با آن مقابله شود. البته من اعتقاد ندارم که باید هر کتاب و نوشتهای را که با سلیقة خاصی نمیسازد و مضر بهنظر میرسد، جلوش را بگیریم. لکن کتب و نوشتههایی هست که مضر بودنشان برای مردم، واضح است؛ یعنی ترویج فحشا و فساد و از این قبیل است که برای مردم زیانآور است، نباید اجازه بدهند که چنین کتب و نوشتههایی منتشر شود. اما بیشتر باید تلاش کرد که کتابهای خوب، چاپ و منتشر شود. مصاحبه در بازدید از ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب21/02/1372
رواج کتابخوانی اقتصادی در جامعة ایران
من میبینم که متأسفانه کتاب در جامعة ما، آن مقدار که شأن این جامعه اقتضا میکند، رواج ندارد. اگر ما یک جامعة بیفرهنگ و تاریخ بودیم؛ جامعهای بودیم که گذشته و کسان فرهنگی با معرفت و برجستهای ندارد؛ انسانهای بااستعداد و فهیم و دارای بینش و طرز فکر بالا ندارد ـ مثل بعضی از جوامع گوناگونی که در گوشه و کنار دنیا هستند ـ بیرغبتی به کتاب قابل توجیه بود؛ اما در جامعة ما با این همه انسانهای فرهنگی، برجسته، والا، اساتید، مؤلفین، آشنایان با کتاب، شعرا، نویسندگان، علمای بزرگ، دانشگاهیان برجسته و عناصر فرهنگی و عالم، چرا باید انس با کتاب اینطور باشد!؟ سابقة فرهنگی و تاریخی ما خیلی زیاد است. جامعة ما اساساً جامعهای پخته و بالغ شده است؛ یک جامعة ابتدایی و بدوی نیست. مردم ما باید بیش از این با کتاب آشنا باشند. مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب 26 /02/1374
کتاب, ضرورت زندگی
باید خرید کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود. مردم باید بیش از خریدن بعضی از وسایل تزییناتی و تجملاتی ـ مثل لوسترها، میزهای گوناگون، مبلهای مختلف و پرده و... ـ به کتاب اهمیت بدهند. اول کتاب را مثل نان و خوراکی و وسایل معیشتی لازم بخرند؛ بعد که این تأمین شد به زواید بپردازند. خلاصه، باید با کتاب انس پیدا کنند. در غیر این صورت، جامعة ایرانی به هدف و آرزویی که دارد که حق او هم هست، نخواهد رسید. مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب 6/02/1374
گسترش تولید کتاب
من فکر میکنم اگر بتوانیم فرهنگ کتابخوانی را در کشور رایج کنیم و در کنار آن، تولید کتاب را هم خوب گسترش دهیم، بخش عمدهای از وظایف فرهنگی دولت جمهوری اسلامی، بدین وسیله انجام خواهد گرفت... کتاب، مقولة بسیار مهمی است. من البته به کارهای هنری و تصویری، تلویزیون یا سینما یا از این قبیل مقولات، خیلی اعتقاد دارم؛ اما کتاب، نقش و جایگاه مخصوصی دارد. جای کتاب را هیچ چیز پر نمیکند و باید کتاب را ترویج کرد. مصاحبه در بازدید از ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب 21/02/1372
همگانی کردن کتابخوانی
بیشک برخی [از میراث مکتوب اسلامی] در گوشه و کنار جهان هست که باید آن را شناخت و بدان دسترسی یافت. این یکی از وظائف بزرگ همة کسانی است که به گونهای با مسألة کتاب سر و کار دارند... همگانی کردن کتاب از راه گسترش زنجیرة کتابخانههای عمومی در هر گوشه و کنار کشور همراه با فراهمسازی زمینة لازم برای همگانی کردن کتابخوانی و معرفی کتابهای خوب و پدید آوردن نوشتههای فراوان در همة موضوعهای مورد نیاز و مورد علاقه، وظیفة بزرگ دیگری است که امید است بیش از آنچه که تاکنون شده، به گونة پیگیری، انجام گیرد. پیام به مناسبت گردهمایی کتاب و کتابخانه 21/06/1374
احیای کتابهای خوب!
من اینطور تصور میکنم که بایستی تولید کتابمان به مراتب از آن مقداری که هست، بیشتر باشد؛ هم به معنای تولید کتاب ـ که تألیف و ترجمه و اینطور چیزهاست ـ هم به معنای احیای آثار کهن و قدیمی. خیلی از کتابها هست که در قدیم چاپ شده، ولی ما الان از آنها هیچ نشانهای نمیبینیم و در دست مردم نیست. اینها را باید احیا کنند؛ البته مواردی که خوب و مناسب است... برای اینکه اثری ماندنی شود، باید خوب باشد. آثار خوب میمانند، در دلها جای میگیرند و کهنه نمیشوند. خوب هم که میگوییم، یعنی پاسخی به یک سؤال و یک نیاز باشد. خوب فقط معنایش این نیست که از لحاظ هنری خوب تنظیم شده باشد و خیلی عمیق باشد. ممکن است اینطور نباشد؛ لیکن پاسخی به یک نیاز باشد؛ مهم این است.مصاحبه پس از بازدید از یازدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب
05/03/1377
شمارگان بیشتر
بعضی از ناشران به من میگفتند: ما تشکر میکنیم از اینکه میبینیم فرهنگ کتابخوانی توسعه پیدا کرده است و مردم به کتاب تمایل بیشتری نشان میدهند... البته اگر ما به حدی برسیم که مورد نظر من در این صحبت است، باید تعداد کتابهایی که هر بار چاپ میشود، از دو هزار و پنج هزار و ده هزار به دویست هزار و سیصد هزار برسد؛ یعنی با چنین کمیت بالایی باید کتاب در جامعه پخش شود. مصاحبه در پایان بازدید از هفتمین نمایشگاه کتاب 20/02/1373
رعایت همة سلیقهها
ما نمیخواهیم به مردم بگوییم شما حتماً این کتاب را بخوانید، آن کتاب را نخوانید؛ نه. انواع سلایق، انواع فکرها، انواع ذهنها، انواع استعدادها، باید در مقابل خودشان میدان بازی داشته باشند، برای اینکه آنچه را میخواهند، بتوانند انتخاب کنند؛ اما آن چیزی که گمراه کننده و فاسد کننده است، ما نباید اجازه بدهیم وارد میدان شود. این، وظیفة ماست، وظیفة دولت است، وظیفة وزارت ارشاد است. به همین خاطر، این استثنای مطلبی است که من گفتم: ما بایستی فرآوردة کتابی زیاد داشته باشیم. مصاحبه پس از بازدید از یازدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب 05/03/1377
ارزش کار فرهنگی
بهنظر من، طبقة ناشر در هر بخشی از نشر و طبع، جزو مجموعههای ارزشمند جامعه محسوب میشود؛ چون تولیدکنندگان کتاب و ناشران آن، مهمترین وسیلة انتقال فرهنگ را در اختیار مردممان میگذارند. در اینجا نباید کسی بگوید که ناشران به دنبال کسب درآمدند. البته این حرف، حرف درستی است؛ ناشران دنبال کسب درآمدند. گاهی مؤلف و مترجم هم همین فکر را میکنند؛ ولی این از ارزش کار آنها نمیکاهد... اگر کسی که این کار را انجام میدهد، نیت مخلصانه داشته باشد و این کار را برای اهداف عالی و الهی بکند، ارزش و مزد او مضاعف و چند برابر میشود. سخنرانی پس از بازدید از نمایشگاه کتاب در حسینیة امام خمینی(ره) 28/02/1378
حفظ کتب ارزشمند
ما کتابخانة مرحوم حاج مصطفی خوانساری را بعد از وفات ایشان خریدیم. ایشان کتابخانة بسیار نفیسی با پنج شش هزار جلد کتاب خوب داشت که حدود هزار و اندی از کتابهایش خطی بود. من چون دیدم این کتابها از دست میرود و ضایع میشود، همهاش را خریدم. ایشان مثل چشمش این کتابها را حفاظت میکرد و در زمان حیاتش آنها را به هیچکس نشان نمیداد، ولی من میدانستم چنین کتابخانهای دارد. ما کتابهای خطی کتابخانة ایشان را به آستان قدس فرستادیم و کتابهای چاپیاش را هم به مؤسسة آقای مصباح در قم دادیم؛ هدیه کردیم. بیانات در دیدار اعضای همایش مرحوم حاج آقا نورالله اصفهانی
15/05/1384
اولویت خرید کتاب
چندسال پیش، قبل از مسؤولیت آقای افتخار حسینی در دانشگاه تربیت مدرس، برای بازدید به آنجا رفته بودم. در آنجا به من شکایت کردند که ما برای خرید کتاب، هشتاد هزار دلار پول میخواهیم ولی نداریم. من واقعاً تا آن ته دلم سوخت! البته هیچ امکانی هم نداشتم که به آنان بدهم؛ یعنی بودجه و پول و امکانات که در دست من نبود. آمدم با دولت، با نخستوزیر، با هرکس که میتوانستم، صحبت کردم و بارها آن را تکرار نمودم. هنگامی که صحبت ارز و پول و بعضی از بذل و بخششها میشد، من آن را به یاد میآوردم و میگفتم وقتی که اینطور نیازها وجود داشته باشد، سزاوار نیست که موارد غیر اولویتدار را بر اینها ترجیح بدهیم؛ علاوه بر اینکه حالا نیازها وسیعتر شده و بالاتر هم رفته است. دیدار با وزیر و مسؤولان وزارت فرهنگ و آموزش عالی و رؤسای دانشگاههای کشور 04/10/1369
خاطرهای از یاران
سال 56 به اتفاق جمعی از دوستان بنا بود جهانبینی اسلامی را بنویسیم. بعد با تبعید بنده و بعضی دیگر از دوستان به ایرانشهر، جمع تقریباً متلاشی شد؛ لیکن بنا گذاشتیم کار را انجام دهیم. از جملة افراد این مجموعه، مرحوم شهید باهنر بود... سال 57 که در ایرانشهر تبعید بودم؛ یک روز مرحوم باهنر به دیدن من آمد. در دورة تبعید، دنبالة کارها را به ایرانشهر برده بودم تا از فراغت زمان تبعید استفاده کنم. آقای باهنر که به دیدن من آمد، بهعنوان سوغاتی، چند جلد از این کتابهای تعلیمات دینی ـ که آنوقت تازه درآمده بود ـ برای من آورد. در آن موقع این کتابها را شهید باهنر و شهید بهشتی(رحمةالله علیهما) و آقای جلالالدین فارسی و امثال اینها مینوشتند. در حقیقت مرحوم آقای بهشتی برنامهریزی و عنوانبندی میکرد و سپس مرحوم باهنر و آقای فارسی تدوین میکردند؛ کار عمده هم بر دوش مرحوم دکتر باهنر بود. ایشان آن کتابها را آورد و به من داد و گفت شما اینها را ببینید؛ ما سطح معارفی که داریم به بچههای دبیرستان میدهیم، اینهاست؛ اگر شما چیزی میخواهید بدهید، باید بالاتر از اینها باشد. آقای بهشتی نشسته بود و تمام محتوای ذهن خودش را که میتوانست از مطالب اسلامی خارج کند، به زبان جوانپسند درآورده بود و در این کتاب تعلیمات دینی ریخته بود و مرحوم باهنر هم کار را ادامه داده بود؛ این سطح کمی نیست؛ این سطح خیلی بالایی است. دیدار با اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران 13/12/1370
بهار کتاب
این ایامی را که نمایشگاه کتاب در تهران برگزار میشود، به نظر بنده باید بهار کتاب نامید. زیرا کتاب حقیقتاً مطرح میشود و گروههای زیادی از مردم ـ بهویژه جوانان ـ سراغ کتابفروشها میروند. کتابفروشها، فروش خوبی از این جهت دارند و کتاب هم واقعاً به دست مردم علاقهمند میرسد. البته سلیقه و توقع من این است که ما در طول سیصد و شصت یا شصت و پنج روز سال، هر روز به قدر یک روز این نمایشگاه، فروش کتاب در کشور داشته باشیم. دل من این را میخواهد. اگر چنین هم بشود، زیاد نیست؛ چون کشور ما کشوری متمدن و دارای تاریخ و فرهنگ است. کشور ما مثل برخی از ممالک دنیا نیست که گذشتة پربار و تاریخ و فرهنگ نداشته باشد. در کشور ما اگر مردم ده برابر آنچه آمار اعلام میکند، کتاب بخوانند، خیلی زیاد نخواهد بود و دور از توقع نیست. اما حالا که چنین نیست، ایام نمایشگاه را بنده خیلی مغتنم میشمارم. مصاحبه در پایان بازدید از نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران 22/02/1375
نمایشگاه پدیدهای خوب و شیرین
نمایشگاه کتاب، یکی از پدیدههای بسیار خوب و شیرین و پرفایدة جمهوری اسلامی است. در گذشته، چنین چیزهایی را به یاد نداریم و سابقه ندارد. میدانی است برای عرضة بهترین و تازهترین عناوین کتاب، در متنوّعترین موضوعات. در سابق که سراغ کتاب میرفتیم، افراد کتابخواه و کتابخوان را میدیدیم که از این دکان به آن دکان میرفتند و چندین خیابان را میگشتند تا بتوانند کتابهای روز و تازه منتشر شده را پیدا کنند. اما این نمایشگاه میتواند همة آنچه راکه مردم میخواهند، در اختیارشان بگذارد. بهخصوص که این نمایشگاه، بینالمللی است. مصاحبه در بازدید از ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب 21/02/1372
دعوت به کتاب
لازم میدانم که به مردم عزیزمان و بهخصوص به قشر و نسلی که با کتاب سر و کار و انس دارند، توصیه کنم که با اینگونه نمایشگاهها و نمایشگاه کتاب، بالخصوص، ارتباط برقرار کنند. نمایشگاه کتاب، هم فرصتی است برای ناشران که بتوانند منشورات و کارهای جدید خودشان را در جایی در مقابل چشم بسیاری از مردم عرضه کنند و هم یک فرصت بسیار خوب است برای کتابخوانها که بتوانند از تازهترین آثار، مطلع شوند. بنده با اینکه از فهرستها و اخبار کتاب و مطبوعات بیخبر نیستم، درعینحال، وقتی که در نمایشگاه به هریک از غرفهها وارد میشوم، میبینم کتابها و عناوین زیادی هست که ما از آنها خبر نداریم. چقدر خوب است که کتابخوانها، با کتابهایی که تازه منتشر شده، آشنا شوند و فرصت پیدا کنند آنها را بیابند، ببینند و از آنها استفاده کنند. چیز دیگری هم که در این نمایشگاه کتاب است و من میخواهم بر آن تأکید کنم، این است که نمایشگاه کتاب، یک یادآوری است برای نسل اهل کتاب و کتابخوان که هرچه بیشتر، به کتاب اقبال کنند و رو بیاورند و با کتاب انس بگیرند.
...من، بهخصوص از جوانان، بهخصوص از طلاب و دانشجویان و معلمین خواهش میکنم که با کتاب انس پیدا کنند. البته اینها را که میگوییم تأکید است؛ والا همة نسلها، از جمله اهل کسب، کارگران، نویسندگان، زنان در خانهها و بیرون خانهها، کارمندان ادارات، اعضای نیروهای مسلح، همه و همه باید با کتاب انس پیدا کنند. این نمایشگاه فرصتی است برای اینکه شوق و عشق به کتاب در آنها بهوجود آید. من که در این نمایشگاه شرکت میکنم، یک علتش، شوق ذاتی خودم به کتاب است، که مایلم کتاب و کتابخانه و منشورات جدید را ببینم. یک علت هم به خاطر این است که اهمیت این کار را میخواهم به جوانانی که فرصت و توان جسمانی بیشتری از مثل من دارند، بگویم که بیایید کتابها را ببینید و از آنها استفاده کنید. مصاحبه در پایان بازدید از پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران 17/02/1371
باشگاه فرهنگی عمومی!
در حقیقت نمایشگاه حالت باشگاه فرهنگی عمومی پیدا کرده است؛ و این ویژگی خوبی است. اهل ادب، اهل علم، اهل فرهنگ، اهل ذوق، اهل شعر، اهل نویسندگی، اهل کتابخوانی، اهل نسخهشناسی و کسانی که با مسائل فرهنگ و ادب و معلومات ارتباطی دارند، اینجا همدیگر را جستجو میکنند و مییابند. در واقع نمایشگاه دارد ملتقا و محل دیدار اهل فرهنگ و کسانی میشود که به مقولة فرهنگ علاقه دارند؛ و این اتفاق بسیار خوبی است. مصاحبه در پایان بازدید از هفتمین نمایشگاه کتاب20/02/1373
میعاد سالانة اهل فرهنگ
به نظر من، نمایشگاه کتاب فینفسه خوب است. اینجا در حقیقت میعاد سالانة اهل فرهنگ و دانش و ادب است. هرکس که دلی در گرو دانستن و فهمیدن و خواندن و این چیزها دارد، چشمش به این نمایشگاه و در انتظار این میعاد سالانه است. آدم همچنان که به این فضای بیرون نگاه میکند، میبیند که متروس از جمعیت است و مردم به اینجا آمدهاند. پیداست که مردم ما به مسائل فرهنگی و بهخصوص به کتاب علاقهمندند... من مجموعاً راضی هستم و همانطور که گفتم، از هر نمایشگاه کتابی خوشم میآید و آن را دوست میدارم. مصاحبه پس از بازدید از یازدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب 05/03/1377
قرآن, کتاب معرفت
قرآن، کتاب معرفت است. ما در زمینة زندگی، در زمینة آینده، در زمینة تکلیف کنونی، در زمینة هدف از بودن و در بسیاری از زمینههای دیگر، خیلی از مسائل را نمیدانیم. بشر مشحون به جهالتهاست و قرآن برای انسان معرفت میآورد. قرآن کتاب نور، کتاب معرفت، کتاب نجات، کتاب سلامت، کتاب رشد و تعالی و کتاب قرب به خداست. ما این خصوصیات را چه وقت از قرآن به دست میآوریم؟ همین که قرآن را در جیبمان بگذاریم کافی است؟ اینکه در هنگام سفر، از زیر قرآن رد شویم کافی است؟ اینکه ما در جلسة تلاوت قرآن شرکت کنیم کافی است؟ اینکه حتی قرآن را با صدای خوش تلاوت کنیم یا تلاوت خوش را بشنویم و از آن لذت ببریم کافی است؟ نه؛ چیز دیگری لازم دارد. آن چیست؟ آن تدبر در قرآن است. باید در قرآن تدبر کرد. خود قرآن در موارد متعدد از ما میخواهد که تدبر کنیم. در مراسم اختتامیة مسابقات قرائت قرآن 14/10/1373
نهجالبلاغه, کتاب راهنما
نهجالبلاغه، خیلی بیدار کننده و هوشیار کننده و خیلی قابل تدبر است. در جلساتتان، با نهجالبلاغه و کلمات امیرالمؤمنین صلواتاللهوسلامهعلیه انس پیدا کنید. اگر خدای متعال توفیق داد و یک قدم جلو رفتید، آنوقت با صحیفة سجادیه ـ که علیالظاهر فقط کتاب دعاست اما آنهم مثل نهجالبلاغه، کتاب درس و کتاب حکمت و کتاب عبرت و کتاب راهنمای زندگی سعادتمندانة انسان است ـ انس بگیرید. بازدید از دانشگاه صنعتی شریف01/09/1378
صحیفة سجادیه، درس عالی معارف
صحیفة سجادیه را اگر مطالعه کنید و جنبة دعایی کلمات را ندیده بگیرید، هر دعای آن یک درس عالی از معارف اسلامی و قرآنی است. اگر کسی خطبة امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام در توحید را که خطبة اول نهجالبلاغه است، جلو خودش بگذارد، یا دعای اول صحیفة سجادیه را که در تحمید است ـ حمد الهی است ـ جلو خودش بگذارد، میبیند این دو مثل هماند و فرقی با هم ندارند. خطبهاند و درساند. امیرالمؤمنین علیهالصلاةو السلام در مقابل جمعی از مردم ایستاده و معارف الهی را بیان کرده و امام سجاد علیهالصلاةوالسلام دعا کرده و به زبان دعا، همان معارف را بیان فرموده است. خطبههای نماز جمعة تهران 07/12/1371
کتابخوانی عادت ضروری
کتابخوانی را باید جزو عادات خودمان قرار دهیم. به فرزندانمان هم از کودکی عادت بدهیم کتاب بخوانند؛ مثلاً وقتی میخواهند بخوابند، کتاب بخوانند. یا وقتی ایام فراغتی هست، روز جمعهای هست که تفریح میکنند، حتماً بخشی از آن روز را به کتاب خواندن اختصاص دهند. در تابستانها که نوجوانان و جوانان محصّل، تعطیلاند حتماً کتاب بخوانند. کتابهایی را معین کنند، بخوانند و تمام کنند. افرادی که کار روزانه دارند مثلاً کارمند اداری، کارگر، کاسب و یا کشاورز هستند وقتی به خانه میآیند، بخشی از زمان را گرچه نیمساعت برای کتاب خواندن بگذارند. چقدر کتابها را در همین نیمساعتها میشود خواند! بنده دورههای بیست جلدی و بیست و چند جلدی کتاب را در همین فاصلههای ده دقیقه، بیست دقیقه و یک ربع ساعته خواندهام. پشت این کتابها را هم یادداشت میکنم که معلوم باشد. شاید صدها جلد کتاب را همینطور در این فاصلههای کوتاه ده دقیقهای خواندهام. بسیاری از افراد را هم میشناسم که این گونهاند. مصاحبه پس از بازدید از سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب 19/2/1369
وظیفة والدین
در منزل خود من، همة افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان میبرد. خود من هم همینطورم. نه اینکه وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه میکنم، تا خوابم میآید، کتاب را میگذارم و میخوابم. همة افراد خانة ما، وقتی میخواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر میکنم که همة خانوادههای ایرانی باید اینگونه باشند. توقع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچهها را از اول با کتاب، محشور و مأنوس کنند. حتی بچههای کوچک باید با کتاب انس پیدا کنند. مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب 26/02/1374
مطالعه در فرصتهای کوتاه
من میخواهم خواهشی از مردم بکنم و آن این است: کسانی که وقتهای ضایع شوندهای دارند؛ مثلاً به اتوبوس یا تاکسی سوار میشوند، یا سوار وسیلة نقلیة خودشان هستند و دیگری ماشین را میراند، یا در جاهایی مثل مطب پزشک در حال انتظار به سر میبرند و به هرحال اوقاتی را در حال انتظار به بیکاری میگذرانند، در تمام این ساعات، کتاب بخوانند. کتاب در کیف یا جیب خود داشته باشند و در اتوبوس که نشستند، کتاب را باز کنند و بخوانند. وقتی هم به مقصد رسیدند، نشانی لای کتاب بگذارند و باز در فرصت یا فرصتهای بعدی آن را باز کنند و از همانجا بخوانند. بنده خودم چند جلد قطور از یک عنوان کتاب را در اتوبوس خواندم! قضیه مربوط به قبل از انقلاب است که چند روزی برای انجام کاری از مشهد به تهران آمده بودم... وضعیت و فضای اتوبوسهای آن روزگار برای ما خیلی آزار دهنده بود و نمیتوانستیم تحمل کنیم. دلم میخواست سرم پایین باشد و خواندن کتاب در چنین وضعیتی بهترین کار بود. ساعتی را که به این حالت میگذراندم احساس نمیکردم ضایع میشود. آن وقتها تقریباً یکساعت طول میکشید تا آدم با اتوبوس از جایی به جای دیگر میرفت. بعضی وقتها این جابجایی کمتر یا بیشتر هم طول میکشید. بههرحال چنین یکساعتهایی را احساس نمیکردم که ضایع میشود؛ چون کتاب میخواندم. مصاحبه در پایان بازدید از نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران 22/02/1375
مطالعه حتی در وقت کوتاه
گاهی میبینید یک نفر پای تلویزیون نشسته و منتظر یک فیلم است. تلویزیون آگهی تبلیغاتی پخش میکند و گاهی پخش تبلیغات بیست دقیقه طول میکشد. یکوقت است کسی به آن تبلیغات احتیاج دار؛ اما کسی که احتیاج ندارد آگهیهای تبلیغاتی را ببیند، این بیست دقیقه را چرا بیکار بنشیند!؟ یک کتاب دمِ دستش باشد؛ بردارد و بیست دقیقه مطالعه کند. اگر مردم ما عادت کنند که از این وقتهای ضایعشونده برای مطالعة کتاب استفاده کنند، جامعه خیلی پیش خواهد رفت و فرهنگ کشور، خیلی ترقی خواهد کرد. مصاحبه در پایان بازدید از نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران22/02/1375