از دیرباز محلهها نقش و جایگاه مهمی درشهرها داشتهاند. در گذشته هر محله با ارائه خدمات روزمره مورد نیاز و با ایجاد نمادهای محلهای و ویژگیهای خاص موجب میشد ساکنان آن نوعی احساس تعلق و نوعی هویت داشته باشند تا جایی که تا حدودی هر شهروند با نام محلهای که در آن زندگی میکند شناخته میشود.
برای رفع مشکلات محلی هم از اهالی در امور محله مشارکت خواسته میشد و در همه مسائل مربوط به محله، نقش شهروندان حائز اهمیت بود. به مرور این نقش از مردم برداشته شد و ساکنان محلهها از هویت خاص محله خود تهی شدند. در چنین وضعیتی شهروندان خود را منفعل و جدا از محله و شهر احساس میکردند و همچنین مسائل شهر در غیبت شهروندان اداره میشد.
اکنون در دنیای معاصر جامعه به مشارکت مردم نیاز است اما تا بستر مشارکت وجود نداشته باشد، نهادهای مشارکتی شکل نمیگیرد. بنابراین برای زمینهسازی مشارکت مردم، نخست باید آنها را بهعنوان یک فرد به رسمیت شناخت و سپس آنها را با مسئولیتها و وظایف شهروندی آشنا کرد و با ایجادساز و کارهایی همه مردم را درگیر کرد تا مشارکت واقعی شکل بگیرد و مردم در سرنوشت محله و کوچه خودشان شریک شوند. شورا نیز در این بستر معنا پیدا میکند، شورای محله به مفهوم مالکیت جمعی است و احساسی که به فضای عمومی شهری یا برای مالکیت جمعی شکل میگیرد و برای فراهم شدن زمینههای همکاری و مشارکت اجتماعی مردم رویکرد محلهمحور لازم است.
مفاهیمی مانند برنامهریزی از پایین، مشارکت جمعی، توزیع عادلانه امکانات تنها در سایه مفهوم «توسعه محله ای» و برنامهریزی محلههای شهری معنا مییابد. نهادهای محلهای از شورایاریها، سراهای محله، سمنها و سازمانهای اجتماعات محلی و... بهعنوان مهمترین نهادها و سازمانهای محلهمحور در تحقق مشارکت شهروندان نقش اساسی دارند.
با توجه به آنکه نقشسراهای محله و شورایاریها در زمینه درگیرسازی شهروندان در امور محلی بسیار حائز اهمیت است و بسترساز حرکت از نظام متمرکز مدیریت شهری به سوی حکمروایی خوب شهری و خروج شهروندان از انفعال در برابر مسائل شهر و بهویژه محله و دستیابی به یک نظام برنامهریزی محلی کارآمد است، بنابراین تقویت هویتهای محلهای و بهرهمندی از مشارکت سازمانهای مردمنهاد و اجتماع محور نیازمند بازتعریف ساختارسراهای محله و شورایاران و تقویت مهارتها و توانمندیهای مسئولان امری همچون مدیران محلههاست.
نظر شما