یعنی هر چه داریم، کمبود سیمان داریم، مشکل مسکن داریم، رشد آمار بیکاری داریم، افزایش درصد طلاق داریم، بالا رفتن نرخ تورم داریم، گرانی گوجه فرنگی داریم، مافیای اقتصادی داریم، بزهکاری اجتماعی داریم، تغییر وزرا داریم، کرایهخانههای سرسامآور داریم، در آب نمک خوابیدن نامزدها را داریم، اما خب قحطی آب نداریم، خشکسالی نداریم، تشنگی نداریم، تلف شدن دام و طیور نداریم، بعبع گوسفندان را نداریم، اوقات تلخی گاوها را نداریم، نگرانی کشاورزان را نداریم،... اما نه اینکه بسته پیشنهادی بانک مرکزی دیر باز شد و بانک خصوصی هم با نامردی قوزبالاقوز کرد، الان ما با بحران خشکسالی مواجه هستیم.
حالا راهحل چیست؟
یک راه این است که خشکسالی را بیندازیم گردن استکبار جهانی، یک راه این است که مجلس و مجمع تشخیص را مقصر اعلام کنیم، یک راه این است که حرفهای دشمن شادکن بزنیم تا قند در دل دشمن آب شود و با سد زدن جلوی این آب بر بحران خشکسالی غلبه کنیم، یک راه دیگر هم که به عقل ناقص من میرسد راه انداختن صندوق قرضالحسنه آب است.
البته راهحل عاقلانهتر این است که در راستای اجرای سیاستهای اصل 44، سد کرج را واگذار کنیم به بخش خصوصی یا اینکه اصلا چرا این کار را بکنیم؛ هیات امنای سدکرج را منحل کنیم، خودمان هر جور خواستیم آب را بیاوریم سر سفره مردم. یک راه هم این است که آب را بیاییم مثل بنزین سهمیهبندی کنیم.
برای هر آدم، ماهی 200 حالا نه بگو 150 قلوپ! یک راه هم این است که آب را از طریق مونوریل از مناطق مرطوب ببریم مناطق کویری، البته یک راه هم این است که خشکسالی را بیخیالی طی کنیم چرا که حل بحران خشکسالی باعث افزایش مهاجرت از دیگر کشورها به ایران میشود. اما بهترین راه به نظر من این است که میان دو عنصر اکسیژن و هیدروژن، اختلاف بیندازیم و از آب گلآلود ماهی بگیریم، هر چند که آب را گل نکنیم، بهتر است، منتها چی کار کنیم که جمع بین نقیضین حاصل شود.