شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۱۰:۱۵
۰ نفر

مسعود خوشنودزاده: یازده جمادی الاول (به روایتی پانزدهم) مصادف با بیست و هشت اردیبهشت سالروز ولادت استاد البشر، عقل حادی عشرخواجه نصیرالدین طوسی است.

ایشان حکیمی متشرع ومتکلمی توانمندو نو آوراست که در تمامی شاخه‌های علوم عصر خویش استاد بود.این نوشتارنگاهی اجمالی به این فیلسوف بزرگ دارد.

فاضل‌ترین مردم کسی است که حکمت نظری وعملی راخوب بشناسدوکسی که ازاین حکمت بی‌بهره باشد به مرتبه متفلسفین سقوط خواهد کرد.(1)

زندگی خواجه نیزبراساس این تفکرطرح ریزی شده است واودر تمام دوران حیات خویش با سخت کوشی فراوان وعاشقانه دراین راه پرسنگلاخ حرکت کرد.خواجه در تمامی ابواب علم وارد شده وشاخه‌های متعدد علوم را مورد مداقه قرار دادودرغالب علوم عهد خویش صاحب‌نظر شد. ایشان نقطه تعادل بین عقل ونقل است (2) نه رویکرد روایی محض به علوم دارد ونه عقل بی‌پشتوانه وحی را ترجیح می‌دهد. در ادامه نگاه مختصری به ابواب حکمت و رویکرد خواجه به علوم را پی می‌گیریم.

الف )حکمت نظری:

خواجه درحکمت نظری ازعمیق‌ترین دانشمندان اسلامی است ودرهمه شاخه‌های حکمت نظری دست به تحقیق وتالیف زده است.

فلسفه  اولی:

اگرچه شرح اشارات بوعلی مهم‌ترین اثرخواجه درفلسفه  اولی است، اما اودر فلسفه فقط شارح آثاردیگران نبوده ودارای اندیشه و نبوغ فلسفی است.

در فلسفه طرح سؤال ومسئله اگر با ارزش ترازپاسخ فلسفی نباشد هم شأن آن است وکسی می‌تواند سؤال یا مسئله جدید طرح کند که از دانش وبینش عمیق فلسفی برخوردار بوده ودر و مباحث آن جزء به جزء وارد شده باشد و ازمنظرکلی به این دانش و مسایل پیرامون آن بنگرد دراین نگاه کلی است که نقاط مبهم و مسایل مجهول دیده می‌شود که با قدرت و تفکرعمیق وروش سیستماتیک این موضوعات به مسایل فلسفی تبدیل می‌شود.این فرآیند کشف موضوع وتبدیل آن به مسئله از مهم‌ترین مراحل اندیشه است وخواجه نصیرالدین طوسی ازاین توانایی برخوردار است.سه مسئله  وپرسش زیرتوسط خواجه در چنین فرآیندی ایجاد شده است.

1) اگر زمان دروقوع حرکتی معین دخالت داردچگونه می‌توان ادعا کرد همان حرکت معین در وجود زمان دخیل است؟این به معنی توقف شی بر نفس خویش است ومحال است.

2)هر چه در عالم موجود، یا معدوم می‌گردد مسبوق به حامل امکان وجود یا عدم‌است اما چرا حکما در مورد نفس ناطقه از این قاعده کلی پیروی نمی‌کنند؟

3)منشاءکثرت در ذات صادر اول چیست؟ (3)

ازآنجا که خواجه عاشق حقیقت است از بعضی دانشمندان عصرخویش تقاضای کمک درحل این مسایل رادارد گرچه این پرسش‌ها تازمان صدرالمتالهین بی‌پاسخ ماند وبا اندیشه اصالت وجودی ملا صدراپاسخ خویش رایافت اما همین طرح مسئله اثرمبارک خویش را در عالم تفکر گذاشت.

در مباحث کلامی نیزخواجه دست به اصلاح بزرگی زد.اوباهمین نگاه کلی و ناب فلسفی به کلام پرداخت. از آنجا که علم کلام دغدغه تبیین اصول دین را دارد بسیاری ازمتکلمان دراین تبیین وتوضیح تا حدودی به دام تفسیر به رأی و تعصب، جدل، ارجاء به ماورای طبیعت، نقل حدیث بدون تفسیرمتقن و...افتاده بودندوخواجه با وارد کردن مبانی محکم عقلی وآزاد اندیشی به‌عنوان معیارمهم جهت تفسیروباز توضیح مسایل کلامی ازاین افق اعلی، دست به اصلاح روش مواجهه وپاسخ علم کلام به مسایل دینی زد.کتاب تجرید العقاید مهم‌ترین و موجزترین کتاب کلامی شیعه است واین اهمیت درمرحله اول به خاطر روش کتاب ودرمرحله بعد به خاطرنوع استدلال‌های مولف بزرگوارآن است.

پیشینیان با تعریفی که ازعلم کلام ارائه می‌دادند وهدف گیری ای  که به سمت مقصود داشتند ازهر روشی جهت نیل به آن سود می‌جستنداما خواجه درعین پذیرش تعریف کلام هرگزجدل، مغالطه، شعر وجملات خطابی را به‌عنوان روش کلامی به کار نگرفت واگردر
لابه لای سخنان ایشان جملاتی این چنین باشد پس ازاستدلال ودرجهت توضیح این استدلال است.  با بررسی نظریات خواجه ومقایسه آن با آرای متکلمان دیگراین نکته بیشترآ شکار می‌شود که هدف خواجه ازورود به مباحث کلامی تنهااقناع طرف مقابل نبوده و دغدغه مهم واصلی او اصلاح روش و دفاع حقیقی وواقعی از شرع مقدس بوده است به نحوی که بوی تعصب و کهنگی وافراط وتفریط ازآن سخنان به مشام نرسد.

 ازاین زمان به بعد علم کلام شیعی برای رسیدن به اهداف خود باروشی متین وبه دورازجنجال وتعصب، درکنارنقل، مبنای شریف عقل رانیزدرکنارخویش دارد.

نکته  مهمی که نباید ازآن غفلت کرد تفاوت رویکردخواجه ومعتزله به عقل است. اگر چه معتزله مدعی رویکرد عقلانی به مباحث کلامی هستند اما روش مدونی را ارائه نمی‌دهند ودر بسیاری از مسایل فقط برای مقابله با اشعریان نظریات خویش را بیان می‌کنند که بوی تعصب وگاه تفسیر به رای وحتی مقابله با نص ازآن سخنان به مشام می‌رسد.به‌عنوان نمونه می‌توان به اعتقاد امکان انجام صغیره توسط نبی که ازجانب معتزله پذیرفته شده اشاره کرد.اما خواجه ابتدا به استحکام عقلانی پایه‌های اعتقادی پرداخته ونبوت را  از زاویه لطف و وجوب آن بررسی کرده و از این منظر عصمت تامه را توجیه نموده است.

فلسفه  وسطی:

آثار خواجه درحساب، هندسه، مثلثات ونجوم بیانگر توانایی او در فلسفه  وسطی است. تحریر مجسطی، تحریر اقلیدس، تجریدالهندسه، علم المثلث و...ازآثارخواجه است.این کتب قرن‌ها در مراکز علمی جهان تدریس می‌شد که نشانه اوج تبحر وتاثیر خواجه در عالم ریاضیات ونجوم است.

فلسفه سفلی:

آثاری چون رساله درکلیات طب وتهیه نقشه ونظارت برکارمعماران رصدخانه  مراغه وساخت وسایل مورد نیازرصد خانه، نشانه ورود واطلاع خواجه درفلسفه سفلی است.

ب)حکمت عملی:

خواجه نصیرازآن دست متفکرانی نیست که تنها به‌نظریه پردازی یا حد اکثربه اخلاق فردی می‌پردازند. زندگی وآثارخواجه سرشاراز تلاش برای تصحیح اخلاق فرد و جامعه، تدبیرامورآنان و سعی بر دردست گرفتن عنان اختیارحاکمان جهت سامان دادن به امور جامعه است.دریک نگاه کلی، همراهی با حکمرانان مغول وجلوگیری ازخونریزی آنان، ساخت رصد خانه مراغه، حفظ کتب وتاسیس کتابخانه‌ای با حدود 400 هزارجلد، پشتیبانی ازدانشمندان و تلاش جهت حفظ جان آنها وصدها کارازاین دست نشانه تلاش خواجه درجهت اجرایی کردن اندیشه ناب خویش واحساس مسئولیت وعشق عمیق او برای اصلاح امور جامعه است.سه کتاب مهم اخلاق ناصری، اوصاف الاشراف وآغازوانجام درحکمت عملی درکنارفعالیت‌های اجتماعی خواجه، نشان دهنده این جهت گیری جامع فردی واجتماعی وسیستماتیک خواجه است.نگاهی به مباحث عمیق این کتب که  برای به تکامل رساندن انسان‌ها به رشته تحریر درآمده در کنار زندگی خردمندانه و زاهدانه خواجه که هرگز حتی زمانی که برمسند قدرت بود پا ازجاده عقل وشرع خارج نکرده بیانگراین نکته است که خود او یکی از بارز‌ترین مصادیق و فاضل‌ترین مردم است.

پی نوشت:
1) شرح اشارات وتنبیهات، خواجه نصیر الدین طوسی، تحقیق علامه حسن‌زاده آملی، بوستان کتاب قم ،چاپ اول 1383، ص 16
2) نیایش فیلسوف، دکترغلامحسین ابراهیمی دینانی، دانشگاه علوم اسلامی رضوی ، چاپ اول 1377 ،ص 340
3) همان صص 100و101

کد خبر 52066

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز