همشهری آنلاین_ زینب زینالزاده/ فاطمه عسگرینیا: صبح و ظهر و شب و کرونا و غیرکرونا هم ندارد. این بوستان در هر ساعت از شبانهروز پذیرای آدمهای متفاوتی است و بیش از هر جای دیگری به محل امن و پناهگاهی مطمئن برای اقشار آسیبپذیر اجتماعی مانند ترنسها و آسیبدیدگانی چون کودکان کار، دختران فراری و معتادان متجاهر تبدیل شده است. گزارش نیمروزی از وضعیت بوستان دانشجو، حکایت متفاوتی از ویترین فرهنگی پایتخت ارائه میدهد.
بوستان از دور، نمایی زیبا دارد. صدای فوارههای آب و عطر برگهای خیسشده از آبیاری صبحگاهی از دور به مشام میرسد. هرچند انتظار میرود در این حال و هوا شاهد ورزشکاران در بوستان باشیم، اما اینگونه نیست و در گوشهگوشه بوستان معتادان متجاهر و بیخانمانها به چشم میخورند. برخی روی نیمکت و تعدادی هم با زیراندازشان روی چمنها خوابیدهاند. آفتاب کاملاً طلوع نکرده است و هنوز برخی در رؤیا غرقاند و عدهای که سحرخیزند دور هم جمع شدهاند و به قول خودشان مشغول کار و کاسبیاند؛ از رد و بدل کردن موادمخدر تا آمادهسازی بساط.
سختی تردد از میان این جمع سیاهچرده و ژندهپوش اجازه قدم زدن صبحگاهی در این بوستان زیبا را از مردم گرفته است. گویا مالک بوستان هستند و به محض ورود افراد غریبه چشمانشان را براق میکنند و با نگاهشان میگویند: «اینجا چکار دارید؟ » بیتفاوت از کنارشان میگذریم و گشتی در بوستان میزنیم. هیچ قسمت بوستان از معتادان متجاهر در امان نیست. اطراف جوی آبی که در دل بوستان جریان دارد، کسانی هستند که برای لذت بردن از زیباییهای طبیعت آمدهاند. «بهرام کرمانی» ساکن محله است که به گفته خودش هر روز به بوستان میآید تا از هوای مطبوع اینجا لذت ببرد. او با گلایه از وضعیت پارک دانشجو میگوید: «بوستان دانشجو در ظاهر، ظرفیت گردشگری و تفریحی تهران محسوب میشود در صورتی که افراد عادی و خانوادهها و حتی اهالی محله سهمی از آن ندارند.»
او در ادامه صحبتهایش میگوید: «پارک دانشجو در تمام ساعات شبانهروز در قرق آسیبدیدگان است و هیچ ساعتی برای حضور خانوادهها مناسب نیست. در حقیقت پارک دانشجو یکی از بوستانهایی است که بچهها در آن دیده نمیشوند و کمرنگ بودن حضور مردم عادی و خانوادهها زمینه را برای حضور معتادان فراهم کرده است.»
- ظهر، وعدهگاه مهاجران
خورشید وسط آسمان جا خوش کرده است. گرمای تابستان تاب و توانی نمیگذارد و هر کسی به دنبال اندک سایه و جای خنک میگردد. داخل بوستان دیگر خبری از معتادان با چشمهای خوابآلوده و کمر خمیده و موهای ژولیده نیست. البته بساطشان پشت بوتههای شمشاد و درختچههای بوستان به چشم میخورد. با رفتن معتادان حالا نوبت مسافران است که وارد بوستان شوند؛ کسانی که در پی کار و تحصیل قدم به کلانشهر تهران میگذارند و پارک دانشجو نخستین جایی است که پرسان پرسان خودشان را به آنجا میرسانند. «اکبر روحی» اهل آذربایجان است و به گفته خودش با پسرعمویش در پارک دانشجو قرار گذاشته است. او میگوید: «پسرعمویم چند سالی است که در تهران دستفروشی میکند. کسبوکار در شهرستانها کساد شده است و پس از کلی صحبت با پسرعمویم به تشویق او به تهران آمدهام. چون جایی را بلد نیستم، قرار شد در پارک دانشجو همدیگر را ملاقات کنیم.»
روحی که چند ساعتی بیشتر از ورودش به تهران نمیگذرد، در توصیف پارک دانشجو میگوید: «پارک معروفی است و از هرکسی پرسیدم به راحتی راهنماییام کرد. وقتی وارد پارک شدم از منظره زیبای آن خوشم آمد، اما فرق زیادی با پارک شهرستان ما دارد. در شهرستان خانوادهها به پارک میروند، اما اینجا خانواده ندیدهام. افراد یا تنها آمدهاند یا همراه با دوستانشان.» علاوه بر قرارهای فامیلی، بسیاری از دخترها و پسرها که در شبکههای مجازی با هم آشنا میشوند، نخستین ملاقات و دیدار خود را در پارک دانشجو میگذارند. برای تشخیص این افراد کافی است گشتی در پارک بزنید. حتماً کسانی را میبینید که کنار نهر جاری با لباس شیک و شکل و شمایل مرتب و البته گل به دست منتظر نشستهاند. امید یکی از این جوانان است که به گفته خودش پس از ۲ ماه گپوگفت قرار است دوست مجازیاش را ببیند. او میگوید: «پارک دانشجو یک مکان شناختهشده است.»
جوانان با تیپهای خاص به پارک دانشجو میآیند؛ گروههایی که از نوجوانان ۱۴ و ۱۵ تا جوانان ۳۰ ساله تشکیل شدهاند. لباسهایشان خارج از عرف جامعه است و به قول خودشان حال میکنند اینجوری لباس بپوشند. آنها بیشتر برای تفریح میآیند و نحوه سلام و احوالپرسیشان هم ویژه خودشان است. توجهی به اطرافشان ندارند و در اصطلاح سرشان در کار خودشان است. «کیارش» از همه سخنورتر است و درباره علت حضورشان در پارک دانشجو میگوید: «جای دنج و امنی برای تجمع دوستان در تهران وجود ندارد. کافهها فضای محدودی دارند و نمیتوان زمان زیادی آنجا بود و از طرف دیگر هزینهبر است. پارک دانشجو فضای خوبی دارد و دورهمی دوستانه هم هزینهای ندارد و با خوردن یک لیوان نسکافه یا بستنی خوشگذرانی میکنیم.» دوستان کیارش هم با حرفهای او هم عقیدهاند و همه از وقتگذرانی در پارک دانشجو لذت میبرند.
- عصر، اینجا همه چیز درهم و برهمه
با تاریک شدن هوا وضعیت پارک دانشجو هم تغییر میکند و حس و حال دیگری میگیرد. همین که آفتاب غروب میکند، اینجا همه چیز در هم و برهم میشود. دستفروشان در حاشیه بوستان مشغول کسبوکار میشوند. در نقطهای دیگر از پارک عدهای دور هم نشستهاند و ورق بازی میکنند. کمی آن طرفتر ترنسها در حال ترددند. کسانی که به این پارک رفتوآمد میکنند گویا با یکدیگر آشنایند و حضور ما با نگاههای سنگین آنها مواجه میشود.
بیتفاوت روی نیمکتی نزدیک حوض مینشینیم. رفتوآمد ترنسها بیش از هر چیز دیگر نظرمان را جلب میکند. منتظر میمانیم تا فرصت مناسبی برای گفتوگو با آنها پیدا کنیم. بالاخره صبوریمان نتیجه میدهد و سراغ یکی از ترنسها میرویم. نامش «امید» و چند سالی است که به «نازیلا» تغییر کرده است. از دلیل حضورش در پارک دانشجو و وضعیت این پارک سؤال میکنیم که در پاسخ میگوید: «اینجا شاید یکی از نقاط امن برای حضور افرادی مثل من است. ما هم شهروند هستیم و حق زندگی داریم. چرا نباید مانند سایر شهروندان از امکانات رفاهی جامعه بهرهمند شویم؟ هوا که تاریک میشود از خانه بیرون میآیم تا ساعاتی را با دوستانم به دور از نگاههای سنگین مردم تفریح کنم.» او در ادامه با ابراز رضایت از وجود پارک دانشجو میگوید: «اسم پارک مهم نیست. مگر قرار است در این بوستان فقط دانشجویان و هنرمندان رفتوآمد داشته باشند؟ مهم این است که ترنسها فضایی برای تجمع و دورهمی دارند و تا جایی که اطلاع دارم همه آنها از وجود این پارک رضایت دارند. به نظرم در این بوستان هیچ آسیبی وجود ندارد و هر کسی وضعیت آن را نمیپسندد، میتواند از بوستانهای دیگر شهر استفاده کنند.»
مشغول صبحت با نازیلا هستیم که نظرمان به سمت زنانی با پوشش خاص جلب میشود. زنانی که هدف خاص دارند! و با حرکات خاص تلاش میکنند نظر مردان را جلب کنند. از نازیلا خداحافظی میکنیم و مانند پلیسهای نامحسوس حرکات زنان خاص را زیر نظر میگیریم. هرلحظه به تعدادشان افزوده میشود و گویا همه با هم آشنایند و یکدیگر را با نام کوچک صدا میکنند. صدای قهقههشان بلند میشود و به هر کسی که از کنارشان میگذرد، به اصطلاح تیکه میاندازند. جلب اعتمادشان سخت است و نمیتوانیم وارد حلقهشان شویم. به ناچار از آنها دور میشویم.
- حضور خانوادهها شاهکلید رفع مشکلات
حضور خانوادهها در بوستان دانشجو شاهکلید رفع مشکلات پارک دانشجو است. اجرای برنامههای فرهنگی و اجتماعی در مناسبتهای مختلف میتواند بهانهای برای کشاندن خانوادهها به این بوستان باشد. «جواد رشیدی» معاون اجتماعی و فرهنگی شهردار منطقه ۱۱ با تأیید این موضوع میگوید: «باید بپذیریم آسیبهای متعددی در بوستان دانشجو وجود دارد و برای رفع آنها باید از روشهای فرهنگی استفاده کنیم.» او معتقد است: «برای رفع معضلات پارک دانشجو نیاز به تصمیمات کلان است و شهرداری به تنهایی نمیتواند این کار را انجام دهد. البته در سالهای اخیر تشکلهای مردمنهاد با حمایت شهرداری برای ارائه خدمات و کمک به افراد آسیبدیدهای که در این پارک هستند، فعال شدهاند و امیدواریم بهزودی شاهد اتفاقات خوبی در این بوستان باشیم.» رشیدی به اجرای برنامههای فرهنگی مناسبتی و ترغیب خانوادهها به حضور در بوستان دانشجو هم اشاره و عنوان میکند: «سالهای قبل در مناسبتهای ملی و مذهبی برنامههای فرهنگی با حضور خانوادهها در بوستان دانشجو اجرا میشد. امسال با بهرهبرداری از فاز اول پهنه رودکی و تدوین برنامههای فرهنگی متنوع و البته با رعایت دستورالعمل ستاد مقابله با کرونا تلاش میکنیم برنامههایی با حضور خانوادهها داشته باشیم.» او در پایان از بازسازی بوستان دانشجو خبر میدهد و میگوید: «بوستان دانشجو نیاز به بازبینی دارد و امسال این کار انجام میشود. در طراحی جدید این بوستان تلاش میکنیم فضای آن را برای حضور خانوادهها مناسب کنیم تا شاید از این طریق آسیبهای اجتماعی به حداقل برسند.»
- نمیتوان وجود آسیبها را کتمان کرد
معضلات و مشکلاتی که در پارک دانشجو وجود دارد، بر کسی پوشیده نیست. وجود آسیب اجتماعی در این بوستان، حقیقتی است که نمیتوان کتمانش کرد. از ۲ سال پیش وجود آسیب و بزه در بوستان دانشجو که همجوار با عمارت بزرگ تئاترشهر است و در محدوده پهنه فرهنگی رودکی قرار دارد، به دغدغه من و تمام اعضای شورای اسلامی شهر تهران تبدیل شده است. تلاش میکنیم با برنامهریزی درست و با مشارکت بیشتر شهرداری منطقه ۱۱ و مأموران نیروی انتظامی بتوانیم وضعیت بوستان دانشجو را مطلوب کنیم.
نظر شما