پنجشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۰۹
۰ نفر

سیدسروش طباطبایی‌پور: سال گذشته، همین گروه، مهمان دوچرخه بودند؛ البته بدون ماسک و بدون رعایت فاصله‌های ایمنی! و با کلی بریز و بپاش و بخور و ببر در دفتر تحریریه!

دوچرخه؛ نازها و نیازها!

موضوع جلسه‌ی آن روز، بررسی فضای مجازی در دنیای نوجوانان بود و حالا باورمان نمی‌شود که به همین زودی و البته به زور جناب کرونا، تنها راه ارتباطی نوجوان‌ها با فضای مدرسه و با هم، تنها و تنها همین فضای مجازی باشد.

به‌مناسبت هزارمین شماره‌ی هفته‌نامه‌ی دوچرخه،‌ دوست داشتیم دوباره دور هم جمع شویم و علاوه بر تازه‌شدن دیدارها، جلسه‌ای با موضوع «نشریات نوجوان؛ نازها و نیازها!» برگزار و نتیجه‌ی آن را در شماره‌ی هزار دوچرخه منتشر کنیم؛ اما نشد که نشد. ولی از رو نرفتیم و جلسه را به‌شکل مجازی تشکیل دادیم. اتفاقاً جلسه‌ی پر شور و حرارتی هم از آب درآمد؛ تنها بخشی که ماند، بخش پذیرایی حقیقی آن بود که قرار شد «میرعلی فاطمی»، یکی از نوجوانان حاضر در جلسه، در روزهای پساکرونا، جمع را به صرف یک بستنی توپ! میهمان کند.

حالا این شما و این هم خلاصه‌ای از گپ‌وگفت‌های نوجوانان دوچرخه‌ای که تقدیمتان می‌کنیم.

اسامی شرکت‌کنندگان در جلسه‌ی نوجوانانه به ترتیب حروف الفبا:

امیرحسین پالیزدار: داستان می‌نویسد و به شعر هم علاقه دارد، دوستانش می‌گویند خیلی پرتلاش است!

محمدامین حسین‌زاده‌نیک: کمی مانده تا به ۱۷سالگی سلام کند، عاشق عکاسی است و اگر فیلم یا موسیقی خوب پیدا کند،

حتماً از دستشان نمی‌دهد. از بچگی خیلی پرحرف بوده  و معتقد است «هنر حرف‌زدن، قدرتمندترین قدرت‌هاست!»

احمدرضا دانشفر: از سال ۸۲، خدا او را به زمینی‌ها هدیه کرده، فیلم می‌بیند و کتاب می‌خواند. خودش می‌گوید: «... فکر می‌کنم و بعضی وقت‌ها هم زندگی!»

 تازگی‌ها، خدا به او یک هدیه هم داده؛ یک خواهر گل به اسم «عارفه» که عزیز دل برادر است!

امیررضا سلیمانی: قصد ادامه‌ی تحصیل دارد، گاهی وسط جلسه‌های مجازی هم فیفا می‌زند؛ اما عاشق فوتبال حقیقی هم هست،

رمان کلاسیک می‌خواند و اگر به چیزی علاقه داشته باشد، تا ته خط می‌رود!

علی شهیدی‌پور: دلش می‌خواهد در سرنوشت همه‌ی انسان‌های جهان، نقش مثبت داشته باشد،اهل رقابت است و البته خستگی‌ناپذیر!

علی‌اصغر عباسی: برای درس و مدرسه حسابی وقت می‌گذارد، کتاب‌خور است و قدردان کسانی است که دوستشان دارد!

میرعلی فاطمی: می‌گویند ۱۷ساله است،‌ اما خودش قبول ندارد؛ چون یک‌ماه دیگر تولدش است، عاشق فوتبال است و رکورد مطالعه‌اش، ۷۲۶۸ صفحه در سه‌ماه!

پنجرههای نوجوانی!

مهم‌ترین تفاوت بین خوش‌وبش‌های مجازی با گپ‌وگفت‌های حقیقی این است‌که در فضای مجازی می‌شود  کلی شکلک و دهن‌کجی و گُل و بوس نثار هم کرد؛ حتی در روزهای کروناخیز!

 بچه‌ها هم در همان شروع جلسه، از ارسال استیکرهای رنگارنگ به سوی هم دریغ نکردند تا این‌که سؤال اول، بحث را جدی کرد: «نوجوان امروزی، از چه راه‌هایی اطلاعات و آگاهی خود را به‌دست می‌آورد؟»

محمدامین: نوجوان‌ها و حتی جوان‌های امروزی، به‌جای توجه به کلمه و متن، بیش از گذشته به تصویر توجه می‌کنند. نشانه‌اش توجه بیش‌تر این گروه سنی به فیلم‌های اقتباسی نسبت به رمان‌های روز دنیاست. شاید دلیلش این است که تصویر، پیام خود را سریع‌تر به مخاطب منتقل می‌کند و مخاطب امروزی خیلی صبور نیست. مثلاً یکی از راه‌های ورودی ذهن ما، بیلبوردهای خیابان‌هاست؛ روی هرکدام از آن‌ها، تصاویر محدود و بزرگی است که یک نیاز یا مفهوم را به ما یادآور می‌شود. معمولاً کسی به بیلبوردهای پر متن توجه نمی‌کند.

علی‌اصغر: من هم مثل امین جذب رسانه‌هایی می‌شوم که بیش‌تر از تصویر استفاده می‌کنند تا متن؛ چون نوجوان امروزی خیلی باحوصله تربیت نشده. حتی در شبکه‌های اجتماعی هم آن‌هایی طرفدار بیش‌تری دارند که بر پایه‌ی تصویر بنا شده‌اند؛ مثل اینستاگرام! متنی که در این شبکه‌ی اجتماعی است، آن‌قدر مختصر است که همه ابتدا جذب تصویر می‌شوند تا متن. حتی در اینستاگرام، استوری‌ها بیش‌تر از پست‌ها دیده می‌شوند.

امیررضا: من هم با نظر بچه‌ها موافقم. اما معتقدم یکی از مهم‌ترین راه‌های انتقال اطلاعات یک نوجوان، از طریق دوستانش است، چون نوجوان به دوستانش اعتماد می‌کند و در عالم اعتماد، به‌راحتی تحت‌تأثیر دوستانش قرار می‌گیرد. حتی در معرفی راه‌های انتقال اطلاعات، باز هم دوستان یک نوجوان اثرگذارتر از دیگران هستند؛ مثلاً وقتی دوستی فیلم یا گروهی در شبکه‌ی اجتماعی را معرفی می‌کند، نوجوان امروزی با علاقه‌ی بیش‌تری سراغ آن‌ها می‌رود.

امیرحسین: من هم با نظر امیررضا موافقم و اگر بخواهم چیزی به حرف‌های او اضافه کنم، می‌توانم به مدرسه و معلم‌ها اشاره کنم. یعنی به‌نظرم معلم‌ها هم در انتقال اطلاعات به ذهن نوجوان‌ها خیلی مؤثرند. بچه‌ها در کودکی تنها والدینشان را قبول دارند و در نوجوانی به برخی معلم‌هایشان چشم‌بسته اعتماد می‌کنند که اگر معلمشان خوب باشد که خوشا به حالشان و اگر معلم افکار منفی داشته باشد که بدا به حالشان!

علی: من به موضوع از زاویه‌ی دیگری نگاه می‌کنم؛ چه عواملی مانع رسیدن اطلاعات به ذهن ما هستند؟ من که فکر می‌کنم مهم‌ترین مانع ورودی اطلاعات هر نوجوان، تصورات و ذهنیت‌های قبلی خودش است. یعنی افکار و اندیشه‌هایی که وارد ذهن یک نوجوان می‌شود، در صورتی اثرگذار خواهد بود که با افکار و اندیشه‌هایی که قبلاً در ذهن او نقش بسته و تثبیت‌شده، هماهنگ باشند. شاید دلیلش هم این است که معمولاً نوجوان‌هایی هم‌سن من، متعصب‌تر و یک‌دنده‌تر هستند و همین ویژگی باعث می‌شود تأثیر افکار و اندیشه‌های گذشته، اثر بیش‌تری بر روی اطلاعات جدیدشان بگذارد.

احمدرضا: من هم با علی هم‌عقیده هستم. یعنی فکر می‌کنم ارزش‌های فرهنگی یک جامعه که من اسمش را غذای فرهنگی می‌گذارم، گاهی به‌جای صواب، دردسر ایجاد می‌کنند؛ یعنی گاهی مانع ورود آزادانه‌ی اطلاعات به ذهن ما می‌شوند و به‌شکل یک فیلتر عمل می‌کنند تا حقایق به گوش ما نرسد.

میرعلی:  البته که بخشی از خوراک فکری ما از  طریق فضای مجازی تأمین می‌شود، اما به‌نظر من برخی اطلاعات در فضای مجازی، هجو و بیهوده است و در زندگی و آینده‌ی ما چندان کاربردی ندارد. اما مهم‌تر از آن، فضای جامعه است که دارد خودش را به ما تحمیل می‌کند و اگر دقت کنید، آهسته‌آهسته، نوجوان‌ها هم هم‌رنگ جماعت یا جامعه‌ی خودشان می‌شوند. به‌عنوان نمونه، می‌توانم به مُد اشاره کنم. مد ناخودآگاه به ما اطلاعات می‌دهد و ذهن نوجوان‌ها را همراه خودش می‌کند.

سردبیران دوچرخه!

گفت‌وگو درباره‌ی سؤال اول، به درازا کشید؛ اما قرار گذاشته‌بودیم در فضای مجازی هم قواعد یک گفت‌وگوی حرفه‌ای را رعایت کنیم و سر وقت، بحث را به ادامه دهیم. سؤالی که به پاسخ آن فکر کردیم این بود:

«اگر شما سردبیر هفته‌نامه‌ی دوچرخه بودید، چه بخشی را به صفحه‌هایتان اضافه می‌کردید تا هفته‌نامه‌ی جذاب‌تری داشته باشید؟»

امیرحسین: من به‌جای اضافه‌کردن یک بخش جدید، موضوع‌های گذشته را حفظ می‌کردم، اما تا جایی که امکان داشت، به اعضای هیئت‌تحریریه می‌گفتم تا مطالبشان را کوتاه کنند. فکر می‌کنم نوجوان‌های کم‌حوصله‌ی امروز، با متن‌های کوتاه ارتباط بیش‌تری برقرار می‌کنند. قدم بعدی من این بود که تیترهای مطالب نشریه‌ام را جذاب‌تر و نوجوان‌پسند کنم.

محمدامین: من اگر سردبیر دوچرخه بودم، صفحه‌های بیش‌تری را به موضوع فیلم و سینما اختصاص می‌دادم؛ موضوع‌هایی مثل معرفی یا نقد فیلم‌های خوب روز دنیا! چون معتقدم نشریه‌ی چاپی هرچه‌قدر تصویری‌تر باشد، یا درباره‌ی موضوع‌های تصویری باشد، خوانندگان بیش‌تری پیدا می‌کند.

احمدرضا: در هرجامعه، اتفاق‌هایی سیاسی یا اجتماعی رخ می‌دهد که طرح آن در یک نشریه‌ی نوجوانانه مثل دوچرخه، در نگاه اول، برای مخاطب نوجوان مناسب نیست؛ اما باید پذیرفت که در دنیای امروز، این اتفاق‌ها هم به گوش نوجوان امروزی می‌رسد و این موضوع‌ها برای او هم تبدیل به دغدغه و نگرانی می‌شود؛ اما به‌خاطر یک عدد که سن نوجوان است، در خیلی از این بحث‌ها به او اجازه‌ی مشارکت نمی‌دهند و یا او را جدی
نمی‌گیرند. به‌نظر من طرح چنین موضوع‌هایی در نشریه‌های نوجوانانه، آن هم با زبان آن‌ها، کمک فراوانی به ایجاد آرامش فکری یک نوجوان می‌کند.

امیررضا: من هم پیشنهادم، مطالب کوتاه و البته جذاب است؛ حتی در فضای مجازی هم مطالب طولانی معمولاً خواننده ندارد. و نکته‌ی آخرم این است که سردبیر دوچرخه باید خیلی نگران باشد که نکند گرافیک صفحه‌ها یا مطالب نشریه‌اش، کودکانه باشد.

علی: البته من در این اوضاع کرونایی، دیگر امیدی به نشریه‌های چاپی ندارم. مثلاً برای رعایت قوانین بهداشتی، نباید در حد امکان از خانه خارج شد، پس چه‌طور به دوچرخه دسترسی پیدا کنیم؟ یا این‌که دوچرخه با دست مسئول چاپ‌خانه، بخش بسته‌بندی یا مسئول دکه‌ی فروش روزنامه برخورد می‌کند و من چه‌طور همه‌ی صفحه های آن را ضدعفونی کنم؟

مسئله‌ی بعدی من این است که فکر می‌کنم ما حتی در دوران پساکرونایی هم نمی‌توانیم به مدل گذشته‌ی نشریه‌های چاپی باز گردیم، کما این‌که در زمینه‌ی آموزش و پرورش هم تصور می‌کنم معلم‌ها با تجربه‌ی کلاس‌های آنلاین و شرکت در فضاهای مجازی، دیگر نمی‌توانند به سبک سنتی، کلاس‌ها و مدرسه‌ها را اداره کنند.

نکته‌ی بعدی من این است که دنیای قرن بیست‌ویکم، به‌واسطه‌ی سرعت بالا، انسان‌ها را کم‌حوصله تربیت کرده. پس نباید به نوجوانی که دیگر برای دنبال‌کردن یک موضوع طولانی، جامع ومنظم بی‌حوصله است، خرده گرفت، این موضوع تقصیر نوجوان‌ها نیست، بلکه مقصر، دنیایی است که این‌قدر، سریع و پرشتاب شده.

 پس ما هم باید به سمت دنیایی برویم که نوجوان را تربیت کرده‌ایم، یعنی مطالب کوتاه، تصویری و...

مثلاً من غیر از صفحه‌ی اینستاگرام دوچرخه، صفحه‌ای مجازی سراغ ندارم که مخصوص دغدغه‌های این گروه سنی باشد. اگر من سردبیر دوچرخه بودم، بخش فضای مجازی را بیش‌ترتقویت می‌کردم.

علی‌اصغر: پیشنهاد من، انجام کارهایی است که مشارکت نوجوان‌ها را با نشریه بیش‌تر می‌کند، مثل برگزاری مسابقه‌هایی با جایزه‌های خفن، یا رونق‌بخشیدن به صفحه‌ی چشمه‌ها که مخصوص انتشار مطالب نوجوانان است. به‌نظر من انجام این کارها، کیفیت نشریه را بالا می‌برد. پیشنهاد بعدی من، نوشتن مطالب یا داستان‌های دنباله‌دار است.

 با این روش، مخاطب برای خواندن دنباله‌ی داستان، تا هفته‌ی بعد، لحظه‌شماری می‌کند. دیگر این‌که در نشریه‌ی خودم، به بخش معرفی فناوری‌های روز دنیا بیش‌تر می‌پرداختم. نوجوان‌ها، به دنبال‌کردن پدیده‌های روز دنیا علاقه‌مند هستند.

میرعلی: از همان محتوای اکنون دوچرخه، کلیپ‌های کوتاه می‌ساختم و به صفحه‌های مجازی دوچرخه، رونق بیش‌تری می‌دادم. پیشنهاد بعدی من خیلی عجیب است؛ برای دوچرخه یک یا چند رقیب اضافه می‌کردم!‌ اگر دوچرخه در دنیای نشریات ایران، هم‌چنان تنها و بی‌رقیب باشد، بعد از مدتی بی‌انگیزه می‌شود؛ داشتن رقیب، حتی برای مخاطب هم حق انتخاب ایجاد می‌کند. البته در گذشته، نشریات نوجوان، رونق داشت اما در این سال‌ها به دلایل مختلف دیگر منتشر نمی‌شوند.

ارتباط دوچرخه با نوجوان‌ها؛ یک اتوبان دوطرفه است؛ یعنی بچه ها می‌توانند داستان، شعر، گزارش، گفت‌وگو، عکس و تصویگری‌هایشان را برای دوچرخه ارسال کنند تا در صفحه‌ی چشمه‌ها، منتشر شود. بخش زیادی ازگفت‌وگوی ما درباره‌ی همین موضوع بود: «چه کنیم تا ارتباط نوجوان‌ها با دوچرخه بیش‌تر شود؟»

 بچه‌ها پیشنهادهای فراوان و جذابی دادند؛ بالابردن اعتمادبه‌نفس نوجوانان در تولید آثار مکتوب، برگزاری دوره‌های مجازی، برگزاری مسابقه با جایزه‌های توپ! ارسال آثار از طریق شبکه‌های اجتماعی، تولید ویدیو توسط نوجوان‌ها و انعکاس آن در صفحه‌ی اینستاگرام دوچرخه و...

به قرارمان پایبند بودیم و سر ساعت، جلسه به پایان رسید. در پایان، قرار شد بچه‌ها «در عبارتی کوتاه، نوجوان امروزی را توصیف کنند.»

نوجوان قرن ۲۱

امیرحسین: نوجوان قرن ۲۱؛ ماجراجویی که دنبال تغییر است!

محمدامین: همواره تلاش، همواره خوشحال و همواره خوش‌بین!

احمدرضا: ‌انسانی آزاد، اما محصور!

امیررضا: نسل ایده‌آل‌طلب،  زیاده‌خواه و  کمی قدرنشناس!

علی: پرتلاش؛ مملو از شور برای متفاوت‌بودن در دنیایی پر از مثل همی!

علی‌اصغر: دنیایی پر از شور و هیجان و نگرانی و دغدغه!

میرعلی: ‌نوجوان قرن ۲۱ در یک کلمه خلاصه می‌شود، فضای مجازی!

کد خبر 535571

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha