بهدنبال آن اعضای این گروه برای تلافی حملاتی علیه چند پایگاه ارتش لبنان انجام دادند و سپس به نهرالبارد برگشتند.
ارتش لبنان از بیم آنکه مبادا پای افراطیون القاعده نیز به درگیریهای فرقهای این کشور باز شود عکسالعمل شدیدی در قبال این عملیات از خود نشان داد. در خلال محاصره نهرالبارد که 106 روز به طول انجامید کل ساکنان اردوگاه مجبور به فرار شدند و خانههایشان به وسیله آتش توپخانه با خاک یکسان شد. تا ماه سپتامبر که ارتش لبنان اعلام پیروزی کرد حدود 47 غیرنظامی، 167 سرباز لبنانی و طبق ادعاها 287 چریک مسلح کشته شدند.
اما اوضاع در این اردوگاه آهستهآهسته رو به بهبود است. 10 هزارنفر از ساکنان مناطق پیرامونی که آسیب کمتری دیدهاند به خانههای خود بازگشتهاند. اما ورود به مرکز اردوگاه که محل اقامت 20 هزار آواره است و با خاک یکسان شده همچنان ممنوع است.
حوادثی از این دست را همه جمعیت10 میلیونی فلسطینیان که 70 درصدشان آوارهاند تجربه کردهاند. البته مردم مناطق دیگر هم حوادث دردناکی را از سر گذراندهاند، اما گویا مصیبت مردم فلسطین پایان ندارد. ضمن اینکه کل فضای سیاسی منطقه و فراتر از آن تحتالشعاع این قضیه قرار گرفته، بهطوری که در نظرسنجیهای انجامشده از 6 سال پیش به این سو همواره سهچهارم اعراب مسئله فلسطین را در صدر سایر امور عنوان کردهاند.
به عبارت دیگر اوضاع از سال 1948 تغییر چندانی نکرده است. در خلال جنگی که آن زمان بین 5 کشور عرب منطقه و اسرائیل درگرفت بیش از نیمی از ساکنان بومی فلسطین که جمعیتشان به 750 هزار نفر بالغ میشد از این سرزمین گریختند یا رانده شدند. سپس نیروهای اسرائیلی مانع از بازگشت آنها شدند و 531 روستای آباواجدادی آنها را با خاک یکسان کردند. در پی جنگ 6 روزه در ژوئن 1967 نیز 22 درصد باقیمانده سرزمین تاریخی فلسطین تحت حاکمیت اسرائیل درآمد و 250 هزار فلسطینی دیگر آواره شدند.
فلسطینیان در تبعید مورد حمله یا تعقیب قرار گرفتهاند. رزمندگان در سال 1970 مجبور به ترک خاک این کشور شدند. مسیحیان لبنان در دهه 1970 اردوگاههای تل الزعتر و قرنطینه را ویران کردند و اسرائیل در سال 1982 نیز فلسطینیان را در صبرا و شتیلا به خاک و خون کشیدند. همان سال نیروهای اسرائیل مقر ساف در بیروت را به محاصره خود درآوردند و رهبران این گروه را روانه تبعید مجدد در تونس کردند.
نیروهای سوری نیز در سال 1984 مشابه این عمل را در طرابلس انجام دادند. در سال 1991، کویت 300 هزار فلسطینی مقیم این کشور را در پی ستایش احمقانه رهبران آنها از تجاوز صدام حسین به کویت از این کشور اخراج کرد. معمر قذافی، حاکم لیبی، در دهه 1990 به بهانه امضای معاهده اسلو هزاران فلسطینی را از خاک آن کشور اخراج کرد. از آغاز جنگ عراق در سال 2003 نیز تقریبا تمامی 20 هزار پناهنده فلسطینی مقیم این کشور به سمت مناطق مرزی رانده شدهاند.
موفقیت فلسطینیان در زنده نگاه داشتن مفهوم ملت با وجود این همه پراکندگی از روحیه محکم و مقاوم این مردم حکایت دارد. اما امروز موانع موجود بر سر راه فلسطینیان برای حفظ انسجام خود بهعنوان یک ملت از همیشه بزرگتر است.
امروزه حدود 5 میلیون فلسطینی در فلسطین تحت سلطه اسرائیل زندگی میکنند. در
کرانه باختری 40 درصد منطقه به یهودینشینها و مناطق نظامی اسرائیل اختصاص یافته است. اسرائیل در واکنش به انتفاضه دوم فلسطینیان که در سال 2000 آغاز شد این منطقه را با دیوارها و حصارها و پستهای بازرسی بخشبخش کرده و درنتیجه جمعیت 5/2 میلیونی فلسطینیان ساکن به جزیرههای عمدتا مجزا تقسیم شدهاند. از ماه ژوئن که حماس کنترل غزه را به دست گرفت 5/1 میلیون فلسطینی ساکن این منطقه در محدوده 378 کیلومتر مربعی آن محصور شدهاند و برای ادامه بقا به کمکهای ناچیز بینالمللی وابستهاند.
در این میان وضعیت 1/1 میلیون فلسطینی ساکن مناطق 1948 کمی بهتر است، هرچند آنها نیز سالها تبعیض حقوقی و اقتصادی را تحمل کردهاند. این عده روزبهروز بیشتر از برادرانشان جدا میشوند. اسرائیل از مسافرت آنها به غزه یا اکثر کشورهای عربی ممانعت میکند و اقوام آنها در مناطق اشغالی نیز قادر به ملاقات با آنها نیستند، زیرا اسرائیل با ادعای جلوگیری از ورود بمبگذاران انتحاری اکثر مجوزها را باطل کرده است.
دولتمردان دستراستی اسرائیل نیز با ستون پنجم نامیدن فلسطینیان ساکن مناطق 1948 علیه آنها جوسازی میکنند. تعجبی ندارد که یک نظرسنجی که اخیرا انجام گرفت حاکی از نگرانی 62 درصد از این فلسطینیان از احتمال اخراج از اسرائیل است. البته جمعیت 250 هزار نفری فلسطینیان مقیم بیتالمقدس شرقی که اسرائیل آن را در سال 1967 اشغال کرد مجوز اقامت اسرائیلی دارند. اما اگر به کرانه باختری نقلمکان کنند یا برای کار به خارج بروند خطر محرومیت همیشگی از حق زندگی در شهر زادگاهشان را به جان خریدهاند.
خارج از فلسطین شرایط از کشوری به کشور دیگر فرق دارد. اکثر فلسطینیان مقیم اردن از حق شهروندی اردن و درنتیجه آزادی نسبی برخوردارند. لبنان، سوریه و مصر برای فلسطینیان بهجای گذرنامه مجوز عبور صادر میکنند. جدای از این مسئله، سوریه برای جمعیت 450 هزاری فلسطینیان ساکن این کشور تقریبا کلیه حقوق شهروندی جز حق رای را قائل است.
در مقابل، لبنان از بیم آنکه اعطای تابعیت به 350 هزار فلسطینیِ عمدتا سنی ساکن این کشور به موازنه قدرت شکننده موجود میان فرقههای گوناگون لبنان لطمه بزند آنها را از حق مالکیت یا اشتغال در پستهای دولتی محروم کرده است. پناهندگان فلسطینی حتی اگر از نسل سوم باشند چنانچه بیش از 6 ماه خارج از لبنان بمانند ممکن است ممنوعالورود شوند. مصر که میزبان 70 هزار فلسطینی است اندکی نرمش بیشتری در قبال آنها از خود نشان میدهد. آنها درصورت داشتن مجوز میتوانند تا یک سال خارج از مصر بمانند. اما مسئولان مصر به سختگیری شهرهاند.
فلسطینیانی که در مناطقی غیر از جهان عرب زندگی میکنند احساس آرامش و امنیت بیشتری دارند. آنتونیو ساکا، رئیسجمهوری السالوادور، یکی از 100 هزار سالوادوریِ فلسطینی است. در شیلی نیز دستکم 300 هزار فلسطینی زندگی میکنند. در آمریکا احتمالا 250 هزار فلسطینی ساکن هستند و همین تعداد فلسطینی نیز در اروپا زندگی میکنند.
اما فاصلهها و مرزها تنها چیزهایی نیست که فلسطینیان را از هم جدا میسازد. بین طبقه فقیر و طبقه ثروتمند، بین سکولارها و مسلمانان و مسیحیان، بین جناحهای سیاسی گوناگون و البته بین پناهندگان و غیرپناهندگان و پناهندگان سابق نیز شکافهای عمیق و روبهرشدی وجود دارد.
آوارگان به اصل و هویت خود سخت احساس مباهات میکنند. یاسر عرفات، رهبر فقید ساف و جناح غالب آن، فتح، با همه کاستیهایش یکی از عوامل مؤثر در حفظ و تقویت این هویت متزلزل فلسطینی بود. اما او در سال 1993 دست به اقدامی زد که امروزه بیشتر فلسطینیان آن را اشتباه میدانند و آن توافق با معاهده صلح اسلو بود که از نظر فلسطینیان بوی خیانت میداد. با تشدید روند ساخت یهودینشینها در کرانه باختری، گسترش فساد در تشکیلات خودگردان فلسطینی و بینتیجه ماندن مذاکرات، فلسطینیان هرچه بیشتری با ملیگراییِ سبک عرفات مخالفت کردند و به حماس روی آوردند.
economist.com- می 2008