این تفاوت هفته گذشته هنگامی که او مهمان یک سمینار بینالمللی در لندن بود کاملا آشکار و مشهود بود. او در سن 61 سالگی دردهای فیزیکی زیادی دارد. در بلند شدن و نشستنهایش کاملا میتوان دریافت که کمردرد بیش از هر درد دیگری او را فرسوده کردهاست. صورتش هم سالمندی را کاملا نشان میدهد. صدایش خش دار شده و در ادای کلمات دچار مشکل میشود. پیش از هر سخنرانی باید قرصی بخورد تا بتواند راحت صحبت کند.
اما این فرسودگی آشکار بیل کلینتون در روزهای اخیر دلیل دیگری دارد. او از چند روز پیش دریافته بود که ماراتن طاقتفرسای انتخابات به پایان رسیده است. در پایان این ماراتن کلینتونها بازنده شدند. هیلاری که یک سال پیش نامزد خوشاقبال دمکراتها خوانده میشد اکنون مجبور به اعتراف به شکست و کنارهگیری شدهاست.
اما نتیجه این رقابت تنها شکست و کنارهگیری هیلاری کلینتون و بالا رفتن باراک اوباما بهعنوان نامزد اصلی حزب دمکرات نبود. بیل کلینتون را باید بازنده اصلی این رقابت نامید زیرا اعتبار او در خلال این رقابت درون حزبی خدشهدار شد. اگر در هفتههای اخیر درباره هیلاری این پرسش مطرح میشد که او چه میخواهد؟، درباره بیل همه این پرسش را میپرسند که او در این دنیا به چه چیز فکر میکند؟
وقتی بیل کلینتون در سال 2001 کاخ سفید را ترک کرد، تلاش بسیاری به کار بست تا بیاعتباری ناشی از رسوایی اخلاقی مونیکا لووینسکی و استیضاح در کنگره را اصلاح کند. در شرایطی که انتقادها همچنان ادامه داشت، او در مراسم جمعآوری اعانه خیریه و در دیگر مناسبتهای خیریه در کنار بیل گیتس و کوفی عنان شرکت میکرد و برای خود اعتبار جمع میکرد. بیل بیشتر در چنین مناسبتهایی در خارج از آمریکا شرکت میکرد چرا که در خارج از آمریکا مردم زودتر رسواییهای دوران او را فراموش کردهبودند.
رفتهرفته این رسواییها در ذهن مردم کمرنگ شد و بیشتر او را به خاطر رشد اقتصادی دوران قدرتش میشناختند نه تصاویر مونیکا در دادگاه. در این سالها او که کاخ سفید را با 12 میلیون دلار بدهی ترک کردهبود، به مردی ثروتمند تبدیل شد و 29 میلیون دلار از فروش کتابش و 51 میلیون دلار از طریق سخنرانیهایش درآمد به دست آورد. اما دوران سخت او در ماههای اخیر دوباره بازگشت. بیل در جریان رقابت درون حزبی دمکراتها و به ویژه در ماههای اخیر خطاهای زیادی مرتکب شد.
در شب انتخابات درون حزبی در ایالت نیوهمشایر، اوباما را یک دروغگو خواند و گفت که سخنان او درباره عراق با آنچه قبلا گفته یکی نیست. وقتی اوباما در انتخابات مهم کارولینای جنوبی برنده شد، بیل دلیل این پیروزی را رنگ پوست اوباما خواند و او را بسیار کوچکتر از یک نامزد ملی توصیف کرد. رفته رفته کار تیم تبلیغاتی هیلاری این شدهبود که به انتقادات علیه بیل پاسخ دهد و گافهای او را جمع کند. وقتی سخنانش درباره نقش نژاد و رنگ پوست در انتخابات با انتقاد شدید روبهرو میشد خیلی زود آن را تکذیب میکرد. این سخنان او اما در عرصه بیکران اینترنت ثبت و ضبط میشد و همه میتوانستند هر وقت بخواهند این تناقضها را با یک جستجوی ساده پیدا کنند.
گاردین- 8 ژوئن