تیم ملی پس از شروعی متزلزل، حالا بار دیگر اوج گرفته و با شکست امارات در العین به صدر گروه پنجم مقدماتی رسیده است. انگین فیرات، دستیار ترک تبار علی دایی نقش بزرگی را در تیم او دارد.
فیرات که پیش از این در تیمهای آلمانی و ترکیهای دستیار لورانت و چند مربی سرشناس دیگر بوده، برنامه تمرینی تیم ملی را میچیند و تیم را تمرین میدهد. او خیلی خوب با بازیکنان اخت شده و حالا کم کم میان بازیکنان محبوب میشود هرچند زبان شان را نمیداند. آنچه در ادامه میخوانید حاصل 2 ساعت چالش با این مربی نظم گرا است!
- آیا از شرایط حضورتان در ایران - با توجه به اینکه سابقا هم به ایران آمده بودید- راضی هستید؟
انسان باید همیشه روراست باشد. وقتی فوتبال ایران را با فوتبال اروپا مقایسه میکنیم، از نظر حرفهای تفاوتهای زیادی میبینیم. در فوتبال ایران مسائل جزئی وجود دارند که وقتی مدام تکرار میشوند تبدیل به یک مسئله بزرگ میشوند و من هم با این مشکل مواجه شدهام و اگر تیم فوتبال ایران بخواهد در آینده به موفقیتهای بزرگی برسد و حرفهای شود، همه و همه از مربیان گرفته تا روزنامهنگاران و تماشاگران و بازیکنان باید حرفهای شوند.
- قبلا که به ایران آمده بودید، تیم قابلقبول سایپا را به اتفاق آقای لورانت ساختید، آیا همین مشکلات جزئی در کنار هم یک پازل بزرگ ساخت و باعث شد که یکباره ایران را ترک کنید؟
در کل این اتفاق نظر من نبود، بلکه آقای لورانت بهعنوان سرمربی این تصمیم را گرفت. آن زمان آقای لورانت مشکلات شخصی خودش را داشت و به این نتیجه رسید که این کشور را ترک کند، من بهعنوان یک دوست در آن برهه نمیتوانستم او را تنها بگذارم و در ایران بمانم.
- البته این نظر ما نیست ولی در آن زمان گفته میشد که علت ترک ایران پیشنهادی بود که از طرف ترکیه به شما و آقای لورانت داده شده بود، عدهای معتقد بودند که این تصمیم را شما گرفتید؟
به هیچ وجه این طور نبوده است. آقای لورانت در ترکیه خیلی معروف هستند و دوستان زیادی دارند. از نظر منطقی هم این استدلال غلط است. آقای لورانت الان در چین هستند، اگر آن زمان به چین میرفتند باز هم میگفتید که از طرف من بوده؟ این صحبتها همه ادعاهای کذب است.
- نکته ویژهای که در مورد حضور شما در تیم ملی وجود دارد این است که همه خبرنگاران حضور دارند و کارشناسان از نحوه تمرین دادن شما خیلی راضی هستند، (البته زمانی که در سایپا بودید هم این مورد دیده میشد، ولی در تیم ملی بیشتر به چشم میآید) یکی از مهمترین نکات مثبت، نظم شماست. در واقع کمکم به چهره معروفی در میان مردم تبدیل میشوید آیا خودتان این موضوع را در برخوردها حس میکنید؟
هر کسی روش خودش را دارد. وظیفه من این است که کارم را به شکل حرفهای انجام دهم. بازیکنان همه انسانهایی با احساسات و شخصیتهای مختلف هستند و من میتوانم همه را در راستای یک هدف مشخص پیش ببرم. وقتی ما بتوانیم با اخلاق خوب و دیسیپلین کارمان را انجام بدهیم میتوانیم به نتیجه آن امیدوار باشیم.
- ما ایرانیها کلا کمی بینظم هستیم و در تیم ملی هم بزرگترین معضل همین بینظمی است. آیا توانستهاید بر این معضل غلبه کنید؟
موضوعی که در اینجا برای من مسئلهساز شده این است که وقتی یک قرار شخصی داریم یک ساعت دیر رسیدن خیلی مشکل بهوجود نمیآورد ولی در مسائل کاری اینطور نیست. وقتی بازیکنان سر وقت به تمرین نمیآیند یا بینظمی میکنند در واقع من بینظم جلوه میکنم و این برای من که همیشه انسان منظمی هستم مشکلساز میشود.
- علی دایی سعی کرده با این بینظمیها خیلی قاطع رفتار کند. حتی با ستارهای مثل رحمان رضایی که تاخیر میکند، برخورد میشود یا بعضی از بازیکنان تا دیر وقت در برنامه 90 مصاحبه دارند، بهنظر شما این رفتارها چه اثری روی بازیکنان میگذارد؟
قانون بهطور یکسان باید برای همه اجرا شود. در مورد رحمان رضایی هم قرار بود خود ایشان تماس بگیرد ولی از آن روز تا به حال هیچ تماسی برقرار نشده و هیچ خبری از رحمان نداریم و ما هم نمیتوانیم به خاطر ایشان قانون را عوض کنیم و تمرینی که در اردبیل داشتیم زمانی بود که لیگ تازه تمام شده بود و بچهها خسته بودند و روزی هم که از تلویزیون دعوت داشتیم سه نوبت تمرین داشتیم و من بهعنوان مربی تیم ملی باید به سلامت بازیکنانم فکر کنم. در چنین موقعیتی تلویزیون مهم نیست، آنچه برایم اهمیت دارد سلامت بازیکنان تیم ملی است.
- این یک الگوی رایج در فوتبال ایران است که جواد نکونام تا دیروقت در برنامه 90 حاضر میشود، شب شامش دیر میشود و تمرین فردا را از دست میدهد. ولی این اتفاقی است که میافتد و مردم ما به آن عادت کردهاند.بهنظر شما آیا این درست است که مردم به کار خطا عادت کرده باشند؟
اگر میخواهیم فوتبال ایران به سمت جلو پیش برود باید هر کسی به نوبهخودش سهمش را ادا بکند ولی اگر بگوییم، ایران اینطور است و هیچ تغییری در آن ایجاد نکنیم، وقتی نتیجه بدی میگیریم تنها کاری که از دستمان برمیآید این است که غر بزنیم و گریه کنیم.
- یک نظر معروف هم وجود دارد که اگر ایرانیها را در چارچوب نظم محدود کنیم خلاقیتشان را از دست میدهند، اگر نظم تاکتیکی را داشته باشند، تکنیک را از دست میدهند. در زمان ایویچ در جام جهانی 98 تیم ایران خیلی منظم بود و همه حتی علی دایی، قبول دارند که آن تیم مدیون نظم ایویچ بوده، ولی کار به جایی رسید که بازیکنان نتوانستند با آن نظم ادامه بدهند.
این مسئله خیلی ساده است. وقتی به بچهها توضیح داده شود که چرا این نظم اعمال میشود و بازیکنان قبول کنند که این اعمال فشار و نظم به نفع خودشان است، هیچ مشکلی پیش نمیآید. زمانی که در سایپا بودم هیچ مشکلی با این نظم نداشتم و الان هم وقتی با بچهها صحبت میکنم، میبینم آنها هم مشکلی نداشتهاند. ما در تیم ملی قانونهای خودمان را داریم و کسی را نمیبینیم که از این جهت مشکل یا استرس داشته باشد و همانطور که گفتم وقتی علت نظم را برای بازیکنان توضیح بدهیم آنها هم آن را به خوبی درک میکنند.
- تیم ملی ما از نظر آمادگی فنی در چه سطحی قرار دارد؟
بهنظر من در فوتبال ایران یک اشتباه بزرگ انجام شده، یک تیمی را در سال 98 ایجاد کردند که تا 2006 فعالیت میکرده است. از نظر من این تیم با فاصله زیادی بهترین تیمی بوده که فوتبال ایران تا به حال داشته است و این بازیکنانی که عضو این تیم بودند، مدت
12-10 سال مهرههای تصمیمگیرنده فوتبال ایران بودند. مشکلی که پیش آمده این بوده که ایران هیچ وقت تیم ملی جوانان یا دوم بینالمللی نداشته و جوانترها را به این تیم راه ندادهاند که راه آنها را ادامه بدهند.
بازیکنانی مثل یحییگلمحمدی و علی دایی فوتبال را کنار گذاشتند و مهدویکیا، وحید هاشمیان و علی کریمی بالای 30 سال دارند، ولی در این مدت هیچ شانسی به جوانان داده نشده است. حالا ما الان باید به جوانها میدان بدهیم.
- بحثی که همیشه مطرح بوده این است که نمیتوان ناگهان به تیم شوک وارد کرد و نیروهای جوان را به کار گرفت، ولی این اتفاقی بود که در بازی مقابل کویت افتاد.
بله، در بازی که مقابل زامبیا داشتیم، 3، 4 نفر برای اولینبار در تیم ملی بازی میکردند.
- حرف من هم همین است. چرا تا به حال جوانهای مستعد فرصت بازی در تیم ملی نداشتهاند؟ چطور میتوان تجربه کسب کرد وقتی امکان بازی کردن وجود ندارد؟
این مشکل همیشگی فوتبال ایران است. نتیجه گرفتن در هر بازی و تورنمنتی هدف است. امیر قلعهنویی چند بار سعی کرد از نیروهای جوانتر استفاده کند، اما نتوانست و دوباره به سراغ محمد نصرتی و ابراهیم میرزاپور رفت. اگر شما و آقای دایی هم دو هفته نتیجه دلخواه را کسب نکنید شاید ناچار شوید به سراغ بازیکنان قدیمی بروید، آیا این اتفاق خواهد افتاد؟
چه کسی گفته این اتفاق میافتد؟ اگر این کار را بکنیم یک اشتباه را تکرار کردهایم.
- من در این مورد با شما موافق هستم. در تمام این سالها همه متعجب بودند که چرا از مجتبی جباری که الان یک بازیکن باتجربه شده استفاده نمیکنند. یا از آندو تیموریان به خاطر فشار مطبوعات استفاده شد، در آن مقطع برانکو مدعی بود که آن تیم بهترین تیم است. زمانی هم که قلعهنویی آمد و بازیکنان جوانتر را به کار گرفت و نتیجه مناسب کسب نکرد همه به این باور رسیدند که حق با برانکو بوده است.
هر مربی نظر خاص خودش را دارد. من نمیتوانم نظر همکارم را تایید یا رد کنم. من فقط میتوانم نظر شخصی خودم را بیان کنم. قاطعانه میگویم که بازیکنان جوان باید بازی کنند چون آنها آینده فوتبال این کشور هستند. بهطور مثال مدت 20 سال سوئیس در فوتبال اروپا هیچ جایگاهی نداشت، اما از 8- 7 سال پیش یک سیستم جدید به فوتبال جوانانشان آوردند و بازیکنان خیلیخیلی جوان را به کار گرفتند. 6-5 سال با آن تیم جوان به همه تیمهای دیگر باختند.
ولی بعد همان جوانها تجربه کسب کردند و به هماهنگی رسیدند و در جام جهانی توانستند نتیجه بگیرند و بهعنوان تنها تیمی که حتی یک گل هم نخورده بود خودشان را بالا کشیدند و حالا خواهید دید که در جام ملتها نتایج خوبی میگیرند. اگر سوئیسیها میخواستند به روش قبلیشان عمل کنند به هیچ جا نمیرسیدند، ولی با خودشان گفتند روشهای قبلی را کنار میگذاریم و شیوه جدیدی را امتحان میکنیم و الان بهترین تیم تمام تاریخشان را دارند.
- دعوت از لژیونرهای ما به شکل عمومی صورت گرفت. به غیراز بچههایی که در امارات بازی میکردند همه لژیونرها دعوت شدند(به غیراز وحید که خودش نخواست بیاید) در شرایطی که هیچکدام از لژیونرهای ما در اروپا بازی نمیکردند. نحوه این دعوت و انتخاب به چه صورت بود؟
خیلی از مربیان مثل مربی فرانکفورت یا هانوفر دوستان نزدیک من هستند. مثلا من صبح به کلن رسیدم و بعدازظهر با مربی مهدویکیا قرار گذاشتم تا همدیگر را ببینیم و تمام اطلاعاتی که لازم بود راجع به مهدویکیا بدانم را در اختیار من گذاشت.
با توجه به صحبتهای مربیان تیمهای هانوفر، روستوک و... به یک جمعبندی رسیدم. امیر شکور(شاپور)زاده، زمانیکه من آنجا بودم یک بازی انجام داد، وحید هاشمیان قرار بود بازی کند اما نظر مربی عوض شد و بازی نکرد. مهدویکیا هم تازه تمریناتش را بعد از مشکلات کمرش شروع کرده بود و مربی نمیخواست روی سلامتی ایشان ریسک بکند بههمین دلیل مهدویکیا بازی نداشت.
مصدومیت فعلی مهدویکیا هیچ ربطی به کمرش ندارد و متأسفانه بهخاطر بدشانسی الان مشکل زانو دارد. شانسی که من داشتم این بود که بیشتر مربیان آلمانی دوستان من هستند و بهدلیل رابطه دوستانهای که با آنها داشتم اطلاعات مورد نیاز بازیکنان را در اختیار من قرار میدادند.
- فریدون زندی چطور؟
با یکی از مربیان قبرس که از سالها قبل او را میشناسم راجع به فریدون صحبت کردم. شرایط آقای زندی ایدهآل بود. من بهدلیل اینکه تواناییهای فریدون زندی را میشناسم او را به تیم ملی دعوت کردم. من فقط 45 روز وقت داشتم و باید تمام بازیکنان ایران و لژیونرها را تحت نظر میگرفتم.
- این سؤال را باید درباره رحمان رضایی و آندو تیموریان هم پرسید. این دو نفر هم بازی نمیکردند ولی بازیکنان بزرگی هستند.
در دفاع میانی باید یک بازیکن باتجربه را بهکار میگرفتیم. آن اتفاقی که باید میافتاد نیفتاد و این مشکل خودش است، مشکل ما نیست.
- به مشکل دفاع اشاره کردید. خیلیها معتقدند زوج هادی عقیلی و جلال حسینی حتی از زوج مهدی پاشازاده و نادر محمدخانی در جام جهانی 98 هم بهتر هستند. نظر شما چیست؟ خیلی از کارشناسان معتقدند که مشکل ما در دو بازیکنی که کنار اینها قرار میگیرند حاد میشود.
همانطور که گفتم این تیم برای اینکه بازیکنان هماهنگ شوند به زمان نیاز دارد. حتی هادی و سید هم گاهی دچار اشتباه میشوند. وقتی چند بازیکن چند سال متوالی کنار هم بازی کنند میدانند که چطور با هم هماهنگ شوند اما هادی و سید فقط 3 بازی کنار هم بودهاند. ما بهعنوان مربی به کل تیم نگاه میکنیم و برای رفع مسائل جزئی زمان نیاز داریم.
- درباره خط هافبک سؤال دارم. البته امیدوارم که کریمی دوباره به تیم ملی برگردد. ولی از مدتها پیش همه کارشناسان آرزو داشتند که آندو تیموریان، جواد نکونام و مجتبی جباری کنار هم بازی کنند و حالا آن اتفاق افتاده است. شما وضعیت خط هافبک ایران را چطور میبینید؟
موقعیتهای زیادی داریم. هافبکهای خیلی ارزشمندی داریم که به وسیله آنها میتوانیم سیستم را بهکلی عوض کنیم. من هم جزو افرادی هستم که کلی به مسائل نگاه میکنم. در خط هافبک خودمان یک نفر نسبت به دیگری تمرین بهتری داشته است و کاری که ما باید انجام بدهیم ایجاد هماهنگی بین این هافبکهاست. من شخصا معتقدم هافبک ما مشکلی ندارد.
- درباره خط حمله صحبت کنیم. در تیمی که علی دایی سرمربی آن است، مشکل گلزنی تیم چطور حل میشود؟
قبل از اینکه آقای دایی سرمربی بشوند، تیم ایران در 5 بازی هیچ گلی نتوانست بزند. فیلم بازی که با سوریه در تهران داشتیم را سه بار تماشا کردم و اگر مهدی رحمتی را در دروازه نداشتیم اوضاع خیلی خراب بود. در اولین بازی با بحرین موقعیتهای گل زیادی داشتیم، در بازی با کویت 2 گل زدیم ولی خیلی بهتر از این میتوانستیم گل بزنیم به زامبیا 3 گل زدیم و باز هم میتوانستیم گلزنی کنیم. در مجموع با خط حمله مشکلی نداشتیم و پیشرفت خوبی داشتهایم.
این سیستم را بهوجود آوردهایم که فقط به نوک حمله نگاه نکنیم بلکه هافبکها هم کمی خطرناکتر شوند. بزرگترین مشکلی که داریم این است که اشتباهات کوچک بسیاری انجام میدهیم، در بازی با کویت اشتباه کوچکی باعث شد که تیم کویت به ما گل بزند و همین گل روحیه آنها را تقویت کرد. در مقابل زامبیا، بازی دست ما بود اما دفاع ما بر اثر یک اشتباه کوچک یک پاس اشتباه داد که به مهاجم زامبیایی رسید.
درواقع اشتباهات کوچک هستند که باید اصلاح شوند و من مطمئنم که به مرور زمان وقتی که بین بازیکنان هماهنگی بهوجود بیاید این اشتباهات برطرف میشوند. از نظر من، در خط حمله کمبودی نداریم چرا که امکانات زیادی برای گل زدن داشتهایم. نظری که شما ابراز کردید و ممکن است درست باشد این است که ما در خط حمله کسی را مثل آقای دایی یا آقای هاشمیان نداریم که بتوانند با سانترهای بلند، استپ سینه یا هد شرایط گلزنی را فراهم کنند، ولی ما این مشکل را میتوانیم با سیستم پاسهای کوتاه و زمینی حل کنیم.
- شما چقدر به نسل جدید بازیکنان تیم ملی امیدوار هستید؟ بهنظر شما مشکلات خط حمله ما با میلاد حل میشود یا مجید غلامنژاد در گوشهها مؤثر خواهد بود؟ یا با احسان که گفته میشود آتیه فوتبال ایران است، چه تغییراتی در تیم بهوجود خواهد آمد؟
یک مثال میزنم. در مورد بازی ما با زامبیا، افرادی که هیچ شناختی از این تیم نداشتند در مورد بازی نظر میدادند، در جدول جهانی فیفا، زامبیا تقریبا بعد از ما قرار دارد. این تیم بهتر از آفریقایجنوبی و حتی 20 رتبه بهتر از امارات و 40 رتبه بهتر از کویت و سوریه است. 12 بازیکن این تیم در لیگهای اروپایی بازی میکنند. 3 گلی که زدیم را در نظر نمیگیریم ولی غیراز آنها 6-5 موقعیت مسلم گلزنی داشتیم، بنابراین تیم ما در خط حمله مشکلی ندارد. مردم باید طرز تفکرشان را کمی تغییر دهند.
مسئله ما فقط خط حمله نیست، ما باید ببینیم تیم ما در چه جاهایی میتواند خطرناک باشد؟ بازیهای جهانی را که میبینیم، متوجه میشویم اکثر تیمها با یک حمله بازی میکنند. فوتبال مدرن به این نتیجه رسیده که خط هافبک میتواند خیلی خطرناک باشد و ما امیدواریم که در آینده تیم ما در همه زمینهها بتواند خطرناک باشد.