او امروز در حالی وارد ایران میشود که یک سال پیش نیز، در چنین روزهایی، تهران میزبان وی بود و ششماه قبلش هم، محموداحمدینژاد همتای وی، در سفر به کشورهای آمریکای لاتین، چند روزی را میهمان اورتگا شد. افزایش روابط دیپلماتیک با کشورهای مخالف ایالات متحده در آمریکای لاتین، رویکرد نهمین دولت ایران است که در حوزه سیاست خارجی دنبال میشود.
اگرچه به لحاظ خطمشی سیاسی، ذائقه چپگرایی کشورهایی نظیر ونزوئلا، کوبا، اکوادور، نیکاراگوا در آمریکای لاتین با نگرش ایران سازگار نیست اما تنها وجه مشترک آنها در ضدیت با سرمایهداری آمریکا و خصوصیت ضد امپریالیستیشان باعث ایجاد همگرایی میان ایران و کشورهای آمریکای لاتین شده است.
روابط ایران و آمریکای لاتین قدمتی طولانی ندارد. تا قبل از پیروزی انقلاباسلامی ایران نیز روابط با کشورهای منطقه آمریکای لاتین متاثر از نظام بینالمللی و فضای غالب بر آن و همچنین تبعیت ایران به همراه سایر کشورهای منطقه در رویکرد کمونیستستیزی واشنگتن قرار داشت. پس از پیروزی انقلاب نیز برخی از کشورهای آمریکای لاتین به تبعیت از تعطیلی سفارت آمریکا درتهران، سفارتخانههای خود را تعطیل کردند و تعدادی هم به صورت غیرفعال، به کار خود ادامه دادند.
روابط اقتصادی نیز شاخصترین چشمانداز توسعه مورد اشاره بود، به گونهای که بنا بر آمار تخمینی، حجم مبادلات تجاری ایران با کشورهای مذکور، پس از پیروزی انقلاب به حدود 15 میلیارد دلار رسید. با این حال به رغم رشد روابط تجاری بین ایران و کشورهای آمریکای لاتین، روابط سیاسی آنگونه که انتظار طرفین بود، توسعه نیافت. پایان جنگ سرد توانست این فرصت را ایجاد کند که توسعهای چندجانبه میان آنها به وجود آید.
گسترش روابط منطقهای با آمریکای لاتین جهت اتخاذ مواضع مشترک درخصوص مسائل منطقهای، توسعه روابط سیاسی دوجانبه و ارتباط فرهنگی و شناساندن فرهنگ و تمدن ایران از جمله اولویتهای رویکرد جدید بود. با اینحال طی پنج سال گذشته و بهخصوص از هنگام روی کار آمدن دولت نهم روابط ایران و آمریکای لاتین از تحولات چشمگیری برخوردار شده است. رفتوآمدهای پیدرپی سران این کشورها به پایتختهای یکدیگر موید این امر است.
حضور در حیاط خلوت آمریکا
اگر سید محمدخاتمی رئیسجمهور پیشین ایران طی هشت سال دوران ریاستجمهوریاش سه بار راهی آمریکای لاتین شد تا به ونزوئلا سفر کند، محمود احمدینژاد در این سه سالی که از عمر دولتش میگذرد، تعداد چهار بار سفرهای منطقهای به آمریکای لاتین را در کارنامه سیاست خارجی خود ثبت کرده است.
در میان کشورهای آمریکای لاتین، اگر چه کوبا اولین کشوری بود که پیمان دوستی غیررسمی با ایران بست و شاهد این امر تزریق میلیاردها دلار به اقتصاد بیمار این کشور توسط ایران است اما ونزوئلا نقش متحد واقعی تهران را یافت. به گونهای که هوگوچاوز رهبر ونزوئلا با انجام نزدیک به 10 سفر به ایران رکوردار سفر رهبران خارجی به کشورمان بوده است.
با این حال همزمان با اوجگرفتن اختلاف درباره فعالیتهای هستهای ایران با غرب، اقبال تهران به آمریکای لاتین افزایش یافت. در شرایطی که ایران کمکم زمزمه شکست تعلیق غنیسازی اورانیوم را در اواخر 83 به راه انداخت، هجوم لفظی و تهدیدها مبتنی بر برخورد جدی با ایران به اوج رسید.حتی بحث تقابل نظامی آمریکا با ایران نیز مطرح شد.تحت این شرایط بود که خاتمی رئیسجمهوری وقت ایران به ونزوئلا رفت تا با هوگوچاوز که او نیز مدعی بود دولت آمریکا در پی قتل او و ساقط کردن حکومتش است، دیدار کند. در همان زمان تحلیلگران معتقد بودند که سفر رئیسجمهوری ایران به ونزوئلا، نوعی نمایش مقابله و همپیمانی علیه آمریکاست.
سکانسهای این نمایش دیپلماتیک با رئیسدولت شدن محمود احمدینژاد افزایش یافت. افزایش حلقه متحدان در آمریکای لاتین مهمترین هدف وی بود تا یک زنجیره ضد آمریکایی درست کند. این استراتژی با روی کار آمدن دولتهای چپ ضد آمریکایی همگرایی یافته بود.نتیجه انتخابات بولیوی، اکوادور، نیکاراگوا و چند کشور دیگر آمریکای لاتین نیز به گونهای پیش رفت که روند سیاست حاکم بر این منطقه را به سمت فضای ضد آمریکایی پیش برد. این منطقه از دیرباز به گفته ناظران سیاسی، حکم حیاط خلوت ایالات متحده آمریکا را داشت، اما با به قدرت رسیدن رهبران ضد امپریالیسم، ائتلافی در این نقطه شکل گرفت که ایران نیز با بهرهگیری از آن و افزایش روابط خود با دولتهایشان، رسماً وارد حیاط خلوت آمریکا شد.
این ارتباط به گونهای پیش رفت که حتی فرزندان چهگوارا توسط دانشگاه تهران به ایران دعوت شدند و اورتگا هم به همراه خانوادهاش به دعوت احمدینژاد پاسخ مثبت داد و راهی ایران شدند. این علاوه بر اقداماتی نظیر تاسیس بانک مشترک میان ایران و ونزوئلا بود که در دستور کار طرفین قرار گرفت.
زوایای این ائتلاف
تشکیل اتحادیه آمریکای لاتین که حالا ایران نیز به آن پیوسته و جزیی از آن محسوب میشود، با نگاههای متعددی روبهرو است. واقعیت میگوید که آمریکای لاتین در دوره دولت نهم، جایگاه ویژهای در دیپلماسی تهران پیدا کرده است و ظاهراً سران این کشورها نیز، به گسترش روابط با تهران تمایل ویژهای دارند.
سران آمریکای لاتین با تشکیل حلقهای با حضور هم، سعی دارند به مشکلات مشترکشان همچون فقر، بدهیهای کلان خارجی و غیره و رفع آنها بپردازند. در چنین شرایطی ایران نیز یکی از کشورهایی محسوب میشود که روابط راهبردی در زمینه این کشورها برنامهریزی کرده و دنبال میکند.
دیدگاهی معتقد است مهمترین دلیل نزدیکی ایران و آمریکای لاتین به وجود دشمن مشترک مربوط میشود. پرونده هستهای ایران و تحریمهای گستردهای که علیه آن صورت میگیرد، از یک سو و تمایل به قطع دست آمریکا از منافع منطقه آمریکای لاتین از سوی دیگر به همراه مقابله با انزوای سیاسی که قدرتهای غربی آن را دنبال میکنند، عواملی هستند که باعث تشکیل متحدان جدید و استراتژیک مشترک آنان شده است.
این گروه خاطرنشان میشوند که آمریکای لاتین هیچگاه روابط خود را با ایالات متحده بر سر رابطه با ایران قربانی نمیکند و این روابط گرم با تهران فقط برگ برنده این کشورها در برابر آمریکاست تا در فرصت مناسب از آن استفاده کنند.این استدلال چندان غیرمرتبط به نظر نمیرسد چرا که دوستی و ارتباط اخیر دولت ایران با دولتهای آمریکای لاتین، نگرانی مقامات آمریکایی را به دنبال داشته است. از همین منظر بوده که یکی از معاونان وزارت خارجه آمریکا صراحتاً ابراز نگرانی کرده و تاکید نموده که این موضوع باعث تهدید امنیت ایالات متحده آمریکا شده است.
در عین حال برخی تحلیلگران نیز، افزایش روزافزون ایران در منطقه آمریکای لاتین را نماد کاهش نفوذ واشنگتن دانسته و آن را نشانی از استقلال خواهی کشورهای مذکور عنوان میکنند. نتایج واقعی دگرگونی روابط ایران و آمریکای لاتین و گردش دیپلماتیک تهران به دولتهای چپ موضوعی است که تنها در گذر زمان و در مقاطع حساستری که وقوعشان محتمل است آشکار خواهد شد.