چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۰
۰ نفر

اریک الین رایت در کتاب «فهم طبقه» کوشیده است در عین تاکید بر سنت مارکس‌گرایی در تحلیل طبقه، رویکردهای مقابل را در سنجه نقد و تببین قرار دهد.

فهم طبقه

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایبنا در حوزه مطالعات طبقات اجتماعی رویکردهای مختلفی در علوم اجتماعی وجود دارد و پژوهشگران متفاوتی در این حوزه با سنت‌های نظری گوناگون قلم می‌زنند. این مهم باعث شده است که چارچوب کلی تحلیل طبقاتی نیاز به ادغام بینش‌های متفاوت داشته باشد. کاری که از رهگذر توسعه این چارچوب‌ها می‌گذرد. برای تحقق این هدف فصل نخست کتاب سنت‌ و چارچوب‌های نظری متفکرینی نظیر ماکس وبر، اگه سورنسن، مایکل مان، دیوید گراسکی، کیم ویدن، توماس پیکتی، مالکوم واترز و گای استدینگ را از منظر دیدگاه آنان در موضوع مفهوم طبقه روشن می‌کند.

مقاله‌های گردآمده در این کتاب میان سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۵ نوشته شده است. در این مقاله‌ها سه موضوع بررسی می‌شود: رویکردهای تحلیل طبقاتی نویسندگان ویژه‌ای که روی سنت‌های نظری گوناگونی کار کرده‌اند؛ توسعه چارچوب‌های کلی تحلیل طبقاتی که می‌تواند به ادغام بینش سنت‌های نظری گوناگون کمک کند و تحلیل مسئله ستیز طبقاتی و سازش طبقاتی در سرمایه‌داری معاصر.

بیشتر فصل‌های این کتاب درباره موضوع نخست است، و جزئیات بحث‌های نظری جمعی از نویسندگانی را کاوش می‌کند که مفهوم طبقه را با برداشت‌های متفاوتی به کار برده‌اند: ماکس وبر، چارلز تیلی، اگه سورنسن و ... رویکرد مولف به طبقه ریشه‌ای عمیق در سنت مارکس گرایی دارد، در حالی که هیچ یک از این نویسندگان رویکرد مارکس‌گرا و غیر مارکس‌گرا، درباره برخی مسائل جدالی اساسی برمی‌انگیزد و هریک از دو طرف می‌کوشد استدلال‌های دیگری را رد کند.

 نویسنده کتاب یعنی اریک الین رایت، متعلق به رویکرد و سنت نظری مارکس‌گرایی است. الین رایت در سنت نظری مارکس‌گرایی برای تحلیل طبقات، در نقطه مقابل تعریف طبقات برحسب درجه‌بندی، آن‌ها را برحسب تولید تحلیل می‌کند. تولیدی که اساسا برحسب یک نظام بهره‌کشی یا برحسب روابط اقتدار، یا برحسب تقسیم فنی کار است. این چیزی است که او گونه‌های مختلف مفهوم طبقه می‌نامد. این سنت مارکس‌گرایی را هیچ کدام از محققان دیگری که ذکر شد، نمی‌پذیرند. با این حال الین رایت در کتاب فهم طبقه کوشیده است در عین تاکید بر سنت مارکس‌گرایی در تحلیل طبقه، رویکردهای مقابل را نیز در سنجه نقد و تببین قرار دهد. نقد و تحلیلی که نه لزوما با هدف شکست رقیب و خصم است، بلکه می‌کوشد به ابعاد جالب و مفید انواع چارچوب‌های نظری و تحلیلی مقابل بنگرد و اگر هم به کاستی‌ها و ضعف‌ها و ناکارآمدی‌های آنان اشاره می‌کند، این کار را در کنار بهره بردن از بصیرت‌های یاری‌بخش و نکات ارزشمند آنها انجام دهد. دیگر هدف این کار روشن شدن تفاوت‌های مسکوت مانده در میان این رویکردهای مختلف نظری از حیث تحلیلی است. اریک الین رایت از این روی نقد روشن و ارزیابی چارچوب‌های نظری متفکرینِ پیش‌گفته را نقد فضیلت‌جو و نه عیب‌جو می‌نامد.

کتاب «مفهوم طبقه» در سه بخش تنظیم شده است؛ در بخش نخستِ پس از پیشگفتار، چارچوب‌های تحلیل طبقاتی محل بحث است. در این فصل از سایه بهره‌کشی در تحلیل طبقاتی وبر، بنیادهای فرانظری نابرابری پایدار چارلز تیلی، طبقه، بهره‌کشی و رانت و چارچوب‌های تحلیلی متفکرینی نظیر مایکل مان و اگه سورنسن سخن به میان می‌آید. در بخش دوم طبقه در سده بیست و یکم عنوان بحث است. شغل همچون خرده طبقه، ابهام مفهوم طبقه، مباحثی در زمینه مرگ طبقه و ... از جمله مباحث مطرح‌ شده این فصل‌اند.

بخش سوم کتاب به ستیز و سازش طبقاتی اختصاص دارد. قدرت طبقه کارگر، منافع طبقه سرمایه‌دار و سازش طبقاتی و سازش و ستیز طبقاتی در عصر رکود و بحران از جمله مباحث مطرح این فصل هستند.

جایگاه تحلیل طبقاتی در آثار وبر

در بخشی از کتاب به دیدگاه مارکس و وبر درباره مفهوم طبقه اشاره شده و آمده است: «برخلاف مارکس، که طبقه در برنامه کار نظری گسترده‌اش مفهوم بنیادی بود، در کار وبر مسئله طبقه نقشی نسبتا فرعی داشت. طبقه در آثار او به سه شیوه اصلی ظاهر می‌شود. نخست اندک، بحث نظری روشنی از وبر درباره طبقه موجود است که به طور شایان توجهی پس از مرگش در قسمت‌هایی از فصلی در کتاب «اقتصاد و جامعه» گردآوری شده است.

دوم وبر در اوایل کارش چند مطالعه تاریخی و تجربی مفصل انجام داد که در آن‌ها تحلیل طبقاتی نقش مهمی دارد _ چشم‌گیرترین آن مطالعه او درباره کارگران کشاورز شرق رودخانه البه، تحقیقی درباره عوامل زوال امپراتوری روم و کار فراگیرترش درباره جامعه‌شناسی کشاورزی در تمدن‌های باستانی است که نخستین‌بار در سال پایانی دهه ۱۹۸۰ منتشر شد.

بیش‌تر این آثار، به ویژه تحقیق روی برده‌داری در تمدن‌های باستانی، یک انحنای آشکار به سوی نگرش مارکسی دارد و تقریبا هیچ تاثیری بر تحلیل طبقاتی در آنچه به عنوان جامعه‌شناسی وی شناخته می‌شود نداشته است.

خط سیر نابرابری ثروت از کجا ناشی می‌شود؟

در بخشی از کتاب کی‌خوانیم: «پیکتی واژه «ثروت» و «سرمایه» را به جای یکدیگر به کار می‌برد. او سرمایه را این‌گونه تعریف می‌کند: «مجموع کلیه‌های دارایی‌های غیر انسانی که می‌توان در تملک داشت و در برخی از بازارها داد و ستد کرد. سرمایه شامل همه شکل‌های دارایی واقعی (از جمله ملک مسکونی) و هم‌چنین سرمایه مالی و حرفه‌ای (کارخانه‌ها، زیربناها، ماشین‌ها، حقوق و امتیازها و مانند این‌ها) است که از طریق کارگزاری‌های دولتی و بنگاه‌ها به کار می‌رود.

مالکیت بر چنین دارایی‌هایی به دلیل‌های گوناگونی برای مردم اهمیت دارد، به ویژه بدین دلیل که جریانی از درآمد ایجاد می‌کند که پیکتی آن را برگشت سرمایه می‌خواند. پس یک ویژگی بنیادی هر اقتصاد بازار آزاد تقسیم درآمد ملی به صورت سهمی است که قسمتی به دارندگان سرمایه و قسمتی به نیروی کار می‌رسد. داستان پیکتی درباره نابرابری درآمد گرد دو نظر بنیادین می‌چرخد: یکم: سطوح تراکم ثروت همواره بزرگ‌تر از تراکم درآمد است؛ و دوم، کلید فهم خط سیر درازمدت تمرکز ثروت چیزی است که پیکتی آن را نسبت سرمایه به درآمد می‌نامند.»

بحثی درباره مرگ طبقه

یکی از مباحثی که کتاب به آن پرداخته مرگ طبقه است. از نیمه دوم تا سال‌های پایانی دهه ۱۹۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ بحثی کوتاه ولی پرشور در جریان بود که سرانجام «مرگ طبقه» نامیده شد. نخستین‌بار نبود که مرگ طبقه یا دست کم کاهش اهمیت آن در نظریه و پژوهش اجتماعی معاصر مطرح می‌شد، اما در شرایط پیروزی نهایی سرمایه‌داری در پایان جنگ سرد و به حاشیه رفتن مارکسیسم به عنوان چارچوبی قاطع برای نقد اجتماعی، بحث بر سر اینکه طبقه دیگر قدرت تبیین‌کنندگی ندارد گزندگی ویژه‌ای یافت. این حمله به ویژه شاید برای پژوهشگرانی چون خود مولف کتاب که مرجع کارشان هم‌چنان سنت مارکسی است و دلیل می‌آورند که تحلیل طبقاتی هسته قوی و استوار نظریه مارکسی است، اهمیت داشت.

کتاب «مفهوم طبقه»، نوشته اریک اولین و ترجمه محمدحسین بحرانی، از سوی انتشارات نگاه در ۳۲۸ صفحه به قیمت ۶۵ هزارتومان به بازار نشر عرضه شده است.

کد خبر 547652

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha