خب وقتی جشنوارههای مهم و بزرگی مثل جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان برگزار می شوند، مسئولان جشنواره، هم به خبرنگاران روزنامهها و نشریهها خبر میدهند، هم امکان حضور آنها را در جشنواره فراهم میکنند تا آنها هم اتفاقهای جشنواره را در نشریههایشان منعکس کنند؛ اما ما از طرف این جشنواره حتی یک دورنگار هم دریافت نکردیم که دست کم خبر برگزاری آن را به ما بدهدچه برسد به دعوت برای حضور در جشنواره! نمیدانم چند تا نشریه مخصوص کودک و نوجوان در کشورمان داریم که مسئولان چنین جشنوارهای «دوچرخه» را در میان آنها فراموش کردند!
خب حالا ما اینجا در تهران، اجرای نمایشها و برگزاری سمینارها و کارگاهها و برنامههای دیگر، آنجا در اصفهان؛ ما چهطوری میتوانستیم در جریان این اتفاقها قرار بگیریم و آنها را در «دوچرخه» مطرح کنیم؟ اما هر طور شده ما کار خودمان را کردیم؛ این جشنواره برای کودکان و نوجوانان برگزار شده بود و همین برای ما مهم بود؛ پس، از این فاصله دور همه تلاشمان را کردیم تا بتوانیم گوشهای از این اتفاق را به مخاطبانمان نشان دهیم؛ و اگر تلاشمان به نتیجه رسید و توانستیم این مطلب و عکسهایش را آماده کنیم، به خاطر همراهی خود نوجوانانی بود که در این جشنواره شرکت کرده بودند و بدون کمک آنها، این کار غیر ممکن بود.
شادی تو، خوشبختی من
«در کارگاه نمایش عروسکی، دو عروسک با همدیگر آشنا میشوند. عروسک کهنهتر قبلاً در نمایشهایی مثل «سیندرلا»، «سفیدبرفی» و «دخترک کبریتفروش» بازی کرده است و با مقایسه ایننمایشها، این سؤال برایش مطرح میشود که خوشبختی واقعی چه چیزی میتواند باشد. در روند نمایش، این دو عروسک به این نتیجه میرسند که شاد کردن مخاطبانشان میتواند نهایت خوشبختی آنها باشد.»
از راست به چپ: نازنین گله داری ، نازنین کریمزاده و مهشید هادی در صحنه ای از نمایش
این خلاصه نمایشی است به نام «عروسکها بخیل نیستند»، که امسال در بخش «مسابقه ایران» پانزدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان اصفهان اجرا شد. این نمایش را گروهی از هنرجویان هنرستان تئاتر «ایران» در شهر اصفهان، با سرپرستی و کارگردانی اکرمالسادات ابوالمعالی، مدرس این هنرستان، آماده کرده بودند.
عنصرهای بصری جذاب، موسیقی خوب و میزانسنهای پرتحرک، از ویژگیهای این نمایش بودند. دو تا از بازیگرهای این نمایش، «مهشید هادی» و «نازنین گلهداری»، از نامزدهای جایزه بهترین بازیگر این جشنواره بودند و طراحی لباس این نمایش هم جایزه اول را برد.
گفت و گو با اکرمالسادات ابوالمعالی و دو بازیگر اصلی این نمایش را میخوانید.
خوشبختی یعنی چه؟
- از نمایش «عروسکها بخیل نیستند» برایمان بگویید.
این نمایش بهطور خاص برای مخاطب نوجوان آماده شده و هدف ما از اجرای آن این بود که مخاطب، وقتی از تالار نمایش بیرون میرود، این سؤال برایش مطرح شود که خوشبختی چهچیزی میتواند باشد. این نمایش در نقطه شروع متن نداشت و ما کار را با حرکت آغاز کردیم. بچهها تمرین میکردند و بعد کمکم از دل این تمرینها متن کار شکل گرفت و نتیجه، کار قابل قبولی شد. آنوقت خیلی اتفاقی و در یک اجرای دوستانه، مسئولان پیشنهاد کردند در جشنواره هم شرکت کنیم و ما هم این کار را کردیم.
- این که هنرجویان هنرستان تئاتر کاری را برای جشنواره ارائه دادهاند، خبر خوشحال کنندهای است، و بهتر از آن این که اصلاً چنین مرکزی وجود دارد که نوجوانان میتوانند در آن به تحصیل این رشته هنری بپردازند. نوجوانان چهقدر از این امکان استقبال میکنند؟
خیلی زیاد؛ با وجود این که هنرستان «ایران» اولین هنرستانی است که در شهرستان رشته تئاتر را آموزش میدهد، بیشتر از 5 سال از راهاندازی آن نمیگذرد و تبلیغات زیادی هم برایش نشده. نوجوانها خیلی به این رشته علاقهمندند و هر سال تعداد زیادی به ما مراجعه میکنند، اما چون امکانات ما محدود است، مجبوریم از آنها آزمون عملی بگیریم تا بهترینها را انتخاب کنیم. ما در سال حد اکثر میتوانیم یک کلاس 28 تا 30 نفری داشته باشیم تا برای کارگاههای عملی بتوانیم آنها را به دو گروه 15 نفره تقسیم کنیم. در ضمن برای ورود به این هنرستان، ما شرط معدل هم گذاشتهایم تا این سوءتفاهم پیش نیاید که برای تحصیل در این رشته نیازی نیست بچهها خوب درس بخوانندیا این که کسانی میتوانند در این رشته ادامه تحصیل بدهند که در رشتههای دیگر موفق نبودهاند.
- در فرهنگ ما، پرداختن به هنر تئاتر، آن هم به عنوان رشته اصلی، هنوز جا نیفتاده. پدر و مادرها با این موضوع چهطور برخورد میکنند؟
پذیرفتن این موضوع برایشان سخت است. خیلیهایشان پیش ما میآیند و میخواهند که به فرزندانشان بگوییم در آزمون ورودی قبول نشدهاند، اما خیلیهایشان هم بالاخره به اصرار بچههایشان قبول میکنند. جا انداختن این که تئاتر پیش از هر چیز میتواند چهویژگیهای مثبتی را در خود بچهها به وجود بیاورد، چه برسد به تأثیرهایی که در یک جامعه میگذارد، کار آسانی نیست و زمان میبرد. معمولاً بعد از دو سال، یعنی سال سوم، دیگر میبینیم که بچهها با خانوادههایشان برای تماشای اجراها میآیند و این همراهی یعنی این که آنها هم موضوع را پذیرفتهاند.بههرحال ما تلاشمان را میکنیم تا آنها را با این هنر و ویژگیهایش بیشتر آشنا کنیم و نگاه آنها را به واقعیت تئاتر نزدیکتر کنیم.
- زمان زیادی نیست که این رشته در هنرستانها آموزش داده میشود. احتمالاً شما در زمینه تدریس هم با مشکلاتی روبهرو هستید.
بله، برای این رشته کتابی تألیف نشده و ما مجبوریم خودمان جزوههایی را آماده کنیم و در اختیار هنرجوها قرار بدهیم. با نداشتن کتاب، بچههای پیشدانشگاهی هم با مشکل مواجه میشوند؛ عنوانهای درسی این رشته مشخص نیست و آنها برای این که برای کنکور آماده شوند مجبورند کتابهای رشتههای سینما و گرافیک را هم بخوانند، و این فشار، مضطربشان میکند. از طرفی هم این سالهای اخیر، سطح کنکور تغییر کرده و ما مجبوریم کارگاههای عملیمان را متناسب با قالب کنکور طرحریزی کنیم و پیش ببریم.
مهشید هادی
- چهطور میشود این فعالیتی را که شروع شده، گسترش داد و مشکلاتش را کمتر کرد؟
به هر حال من یک نفر هستم که دارم این کار را با علاقه انجام میدهم، اما ما به افراد بیشتری نیاز داریم. به علاوه این که حمایتهای دولتی، آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم لازم است تا هنر تئاتر بیشتر و دقیقتر شناخته شود و بتواند در خدمت
بهتر شدن جامعه باشد.
آزادی ، شناخت ، خلاقیت
مهشید هادی، یکی از بازیگران نمایش «عروسکها بخیل نیستند»، 17 سال دارد و در هنرستان تئاتر «ایران» اصفهان، در مقطع پیشدانشگاهی تحصیل می کند. از او میپرسم:
- «تجربه اجرا در یک جشنواره بینالمللی چهطور بود؟»
خیلی خوب؛ این که مطالبی را که در مدرسه به طور نظری (تئوری) میخوانیم ، توانستیم تمام و کمال در عمل به اجرا در آوریم، خیلی خوب بود؛ این که همه چیز بر اساس اصول درست، کار و انجام شد.
- میتوانی مثال بزنی؟
همه اجزای این نمایش بر اساس اصول انتخاب شدند؛ رنگها، لباسها، نور صحنه و ... همه بر اساس روانشناسی مخاطب انتخاب شدند، با این هدف که آنها را شاد کنند. حرکتهای ما هم دانه به دانه بررسی میشد و طبق حس یا معنایی که میتوانست به مخاطب منتقل کند، انتخاب میشد؛ ما در این نمایش هیچ حرکتی نداشتیم که اتفاقی یا بیمعنا باشد. در عین حال که زیبایی را هم در همه اینها در نظر میگرفتیم، اما هیچ جزئی را صرفاً به خاطر زیبایی انتخاب نمیکردیم. چیزی که باعث شد این کار موفق باشد (دست کم از نظر شخص خودم این کار موفق بود)، این بود که کارمان کاملاً قائدهمند و منظم بود.
- برای اجرا اضطراب نداشتی؟
ما آنقدر در هنرستان روی صحنه میرویم که دیگر عادت کردهایم.
- آنجا تماشاگرانتان آشنا هستند، پیش از این برای تماشاگران غیر آشنا اجرا کرده بودی؟
بله، تابستان گذشته، همین نمایش 16 شب اجرا داشت و با استقبال خوبی هم روبه رو شد. ما حتی این نمایش را به زبان انگلیسی هم ترجمه و آماده کرده بودیم تا برای مخاطبان خارجی جشنواره به طور جداگانه اجرا کنیم تا آنها راحتتر با کار ارتباط برقرار کنند، اما خب فرصت این کار در جشنواره وجود نداشت.
البته این را هم بگویم که هر اجرایی یک اتفاق تازه و مستقل است و به هر حال برای هر اجرا این اضطراب را دارم که این یکی هم خوب بشود.
سمیه یزدانی، نازنین گله داری و مهشید هادی در صحنه ای از « عروسک ها بخیل نیستند»
- چهطور شد که رشته تئاتر را برای تحصیل انتخاب کردی؟
علاقه داشتم، به علاوه که خواهرم هم قبلاً این رشته را انتخاب کرده بود و من با آن آشنایی کامل داشتم؛ از روی شناخت و کاملاً منطقی این رشته را انتخاب کردم.
- چه چیزی در این رشته هست که آن را برایت جذاب میکند؟
این که این رشته انسانساز است.
- این جمله را زیاد شنیدهایم. به نظر تو چه معنایی میدهد؟
مربی ما به ما میگوید که پیش از هر چیز باید خودمان را بسازیم، باید اول انسان باشیم تا بتوانیم هنرمند باشیم؛ باید حواسمان باشد غرور بر ما حاکم نشود، باید حواسمان جمع باشد که چه کاری چه تأثیری روی ما میگذارد؛ باید روی وجودمان، کارهایی که انجام میدهیم و تأثیر آنها، نظارت دقیق و تمرکز داشته باشیم.
- میتوانی از جذابیتهای عملی این کار هم بگویی؟
خب این که وقتی نقش آدمهای مختلف را بازی میکنی، باید روانشناسی آنها را بدانی در حقیقت جای آنها زندگی کنی و هر بار انگار دوباره به دنیا میآیی؛ تئاتر خیلی زنده و پویاست.
- تجربه کار «عروسکها بخیل نیستند» چهطور بود؟
خیلی جذاب بود؛ کار گروهی بود و در کارگاه شکل گرفت؛ برای هر کوچکترین کاری ما طرح اولیه (اتود) میزدیم و مربیمان ما را اصلاح میکرد، آنقدر این کار تکرار میشد تا بالاخره آن بخش از کار، شکل قابل قبولی بگیرد. ما برای طراحی حتی یک جوراب ساده، چندین برگه کاغذ سیاه کردیم تا بالاخره به نتیجه رسیدیم. و این خیلی جذاب است؛ این که اینقدر امکان خلاقیت داری، این که میتوانی آزادانه پیشنهادت را بدهی و این پیشنهاد برای همه ارزش دارد، بعد هم که صیقل میخورد تا شکل درستی به خودش بگیرد؛ همه این چیزها حس خیلی خوبی به آدم میدهند.
- اینطور که به نظر میرسد همه کارهای نمایش را خودتان انجام دادهاید، حتی طراحی لباس را.
نه همه کارها، اما در هر موردی مربیمان از ما میخواستند که یک طرح اولیه ارائه بدهیم، مهم نبود که کار قبول شود یا نه، مهم این بود که ما سعی مان را بکنیم.
- در هنرستانی که درس میخوانی، میتوانی گرایشی را که بیشتر دوست داری انتخاب کنی و در آن رشته درس بخوانی؟ مثلاً بازیگری، کارگردانی، طراحی صحنه یا ...؟
نه؛ ما اصول همه این گرایشها را با هم میخوانیم و در دانشگاه میتوانیم انتخاب رشته کنیم. مثلاً سال اول نمایشنامهنویسی هم داشتیم و هر سال رشتههای مختلف را تجربه میکنیم و یاد میگیریم.
سمیه یزدانی
زبان جهانی
نازنین گلهداری هم از بازیگران نمایش «عروسکها بخیل نیستند» است. او هم در هنرستان تئاتر «ایران» اصفهان، در مقطع پیشدانشگاهی تحصیل می کند. نازنینبه همراه بازیگران دیگر این نمایش، در یکی از کارگاههای آموزشی پانزدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان، شرکت کرده، کارگاهی با عنوان «کار عملی بداههسازی کودکان و نوجوانان بر نمایشهای کلاسیک». از او درباره تجربه شرکت در این کارگاه میپرسم:
این کارگاه آموزشی را خانم «توه ایسلیاس»، داور و کارگردان نروژی، اداره میکرد. او ما را به گروههای دونفره تقسیم کرد و ازمان خواست روی پرده دوم نمایش «خانه عروسک»، نوشته «هنریک ایبسن»* کار کنیم. ما میبایست همه این پرده را فقط با سه قاب نمایشی نشان میدادیم؛ سه تابلویی که در آن فرمی را به خود میگرفتیم و آن را ثابت نگه میداشتیم، طوری که تماشاگران بتوانند متوجه بشوند که ما کدام قسمت از نمایش را کار کردهایم. قرار شد ما تا بعد از تمام شدن اجراها، قابهایمان را آماده کنیم و به خانم ایسلیاس و تماشاگران نشان بدهیم.
- در حقیقت شما میبایست بدون استفاده از زبان گفتاری و فقط به کمک زبان بدن، با مخاطبتان ارتباط برقرار میکردید.
بله و هدف کلی خانم ایسلیاس هم این بود که ببیند نوجوانان شرقی که تئاتر کار میکنند، چهطوری با متنی غربی ارتباط برقرار میکنند و این را با شیوه برقراری ارتباط نوجوانان غربی با این متنها مقایسه کند.
- تماشاگران همه اهل تئاتر و با متن این نمایش آشنا بودند؟
تعدادیشان بله اما نه همهشان. خلاصه داستان پرده دوم این نمایش برای آنها خوانده شد تا در جریان آن قرار بگیرند.
- به جز اعضای گروه شما کسان دیگری هم در کارگاه شرکت کردند؟
بله بازیگرانی از گروههای دیگر و از شهرهای دیگر. اما زمانی که میخواستیم قابهایمان را نشان بدهیم، نیمهشب شده بود و جز من و مهشید هیچکس دیگری برای اجرا نیامده بود.
- عکسالعملها دربرابر کارتان چهطور بود؟
تماشاگران دقیقاً متوجه شدند ما کدام قسمتهای نمایش را کار کرده بودیم و همه نکته هایی را هم که میخواستیم نشان دهیم، متوجه شدند. خانم ایسلیاس هم از کار خیلی راضی بود.
- برایت تجربه تازهای بود؟
خود این تمرین نه؛ ما در کارگاههای هنرستان خودمان قبلاً چنین تمرینی را تجربه کرده بودیم، با متن «خانه عروسک» هم که آشنا بودیم.
- این که برای داوری خارجی کار را اجرا میکردی، چهطور؟
اولش کمی هول شده بودم، اما بعد که دیدم همه خیلی خوب با کارمان ارتباط برقرار کردهاند و خانم ایسلیاس هم از کارمان خوشش آمده، حس خیلی خوبی پیدا کردم.
- به نظر میرسد شرکت در این جشنواره، تجربههای خوبی را برایت به همراه داشته؛ این که نمایشی را برای کسانی اجرا کنی که قرار است کار تو را داوری کنند و امکان شرکت در کارگاهی که یک کارگردان غیر ایرانی، با نگاه و تجربهای متفاوت آن را میگرداند.
بله ، کلاً برگزاری چنین جشنوارههایی خیلی خوب است، اما به شرط این که برنامه ریزی هایشان دقیق تر و منظم تر باشد و همینطور اطلاعرسانی بهتری داشته باشند. مثلاً اگر اطلاعرسانی برای این کارگاه بهتر بود، حتماً نوجوانان بیشتری میتوانستند در آن شرکت کنند.
از نازنین و مهشید و مربیشان تشکر میکنم و برای همه اعضای گروه آرزوی موفقیت.