بههمین خاطر برای من دشوار است درباره یک مدیر سرشناس که تا همین هفته پیش مدیرعامل روزنامهای بوده که در آن کار میکنم مطلبی بنویسم.
اما بهخاطر تعلق خاطرم به روزنامه همشهری لازم میدانم اشاره کنم به دو تأثیر مثبت دکتر حسین انتظامی در این روزنامه. نخست اینکه وی بعد از آن سه چهار سال گیجزدنها و آشفتگیها و سکندری خوردنهای روزنامه در حدفاصل سالهای 82 تا 85 و کولیدادنهای سیاسی مفت همشهری به مدیران میانمایهای که مسئولیت آن را بهعهده گرفته بودند، آن را به مأموریت اصلیاش بازگرداند.
روزنامه دوباره ماهیت شهری و زیست محیطی پیدا کرد و اخبار و مطالب این حوزه پای ثابت صفحه اول روزنامه شد.
دیگر اینکه همشهری، از صرفاً یک روزنامه به یک مؤسسه گسترده مطبوعاتی تبدیل شد که البته درباره کیفیت و وجوب برخی از ملحقات روزنامه جای نقد وجود دارد. اما تردید نیست که در دو سال گذشته مؤسسه همشهری به عنوان یک مجموعه عظیم چندرسانهای توانست است توان نفوذ افزونتری در حوزههای ماموریتاش یعنی مدیریت محیطی کشور اعم از فضاهای شهری و طبیعی پیدا کند.
امیدوارم مدیریت بعدی روزنامه دستاورد تجربی این دو سال را فراموش نکند که روزنامه شهریتر و زیستمحیطیتر شد. اما تخصصیتر شدن نهتنها به تیراژ همشهری لطمه نزد، بلکه در عمل شاهد 2 برابر شدن تیراژ روزنامه بودیم. برای تأکید بر این تجربه، لازم دانستم این چند خط را بنویسم.
اگرچه در تمام مدتی که انتظامی مدیرعامل مؤسسه بود، شاید مجموعاً 30 دقیقه با وی رو در رو صحبت نکردهام و در دوره مدیریت وی نهتنها هیچ ترفیع یا موقعیت تازهای نداشتم، بلکه قدری از امتیازات شغلی قبلی خود را نیز از دست دادم. اما به هر رو از وی برای حفظ موقعیت روزنامه همشهری به عنوان تنها رسانه زیستمحیطی مؤثر و فراگیر کشور تشکر میکنم