همشهری آنلاین_مژگان مهرابی: قرار است عدهای تعزیه خوان، مصائب و دردهای اهلبیت(ع) و اسرای شام را به تصویر بکشند. کار هر سالشان است در گوشه و کنار این شهر نمایش اجرا میکنند. حالا هم به بوستان سمیه آمدهاند تا در اینجا تعزیه برپا کنند. غریبه نیستند. از اهالی همین منطقهاند. درستتر بگوییم؛ تعزیهخوانهای کانون کهربای تعزیهاند که این هنر آیینی را از سالها پیش بهطور اصولی یاد گرفته و با جدیت دنبال کردهاند، در حرفهشان آنقدر تبحر پیدا کردهاند که باعث شدهاند، منطقه ۱۴ به مهد تعزیه تهران تبدیل شود.
بوستان سمیه میزبان افرادی است که به هنر تعزیه و روایتهای عاشورایی علاقهمند هستند. جمعیت آرام و پشت سرهم به سوی میدانگاهی بوستان میروند. طنین صدای شیپور و طبل باعث شده به میدانگاه بروند. پیرمردی روی نیمکت نشسته و در عوالم خود سیر میکند. از این تردد این همه آدم تعجب کرده و از پسر جوانی میپرسد: «چه خبر است؟ مردم کجا میروند.» پسر جوان پاسخ میدهد: «صدای شیپور را نمیشنوید؟ قرار است تعزیه برگزار شود.» پیرمرد هم تشویق میشود با جمعیت همراه شود. میگوید: «خیلی سال است که تعزیه ندیدم.» با اینکه نیم ساعت مانده به اجرای تعزیه، اما در پلههای میدانگاه افراد علاقهمند به انتظار نشستهاند. عدهای که امور تدارکاتی را برعهده دارند، در حال چیدن صندلی هستند. یک نفرشان هم با دستگاه تبسنج ایستاده تا در صورت سلامت شهروند اجازه ورود به میدانگاهی را بدهد. همه نکات بهداشتی در اینجا رعایت میشود. حتی روی میز تعداد زیادی ماسک نذری وجود دارد که رایگان در اختیار شهروندان قرار میگیرد. صدای سرد و طنینانداز شیپور، حال را منقلب میکند و کوبش طبل صحنه نبرد را تداعی میکند.
- روضه علمدار
ساعت ۴ را نشان میدهد که تعزیه شروع میشود. خسروآبادی لباس اولیاخوان را به تن دارد. او همزمان با آماده شدن برای اجرای نقش به امور برگزاری نمایش هم نظارت میکند. میگوید: «در ماه صفر معمولاً ماجرای اسارت اهلبیت(ع) نمایش داده میشود. اما مردم به دلیل ارادتی که به امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) دارند این نمایشها را هم اجرا میکنیم. امروز هم رجزخوانی حضرت عباس(ع) به نمایش گذاشته میشود.» تنپوش و حتی پر کلاه اولیاخوانها به رنگ سبز است. اشقیاخوانها هم لباس قرمز به تن دارند. خسروآبادی و ابوالفضل منبتکار که اشقیاخوان است روی سن میروند. رجز میخوانند. صدای خشن و هیبت خشمگین منبتکار ترس به دل میاندازد. شمشیرها به هم میخورند و در این حین دست علمدار جدا میشود. نوحهخوانی و اجرای نمایش اشک را به دیده تماشاگرها آورده است. حال خوشی است اینجا. مجلس بیریای امام حسین(ع) باشکوهتر از همیشه برگزار شده و همین خستگی تعزیهخوانها را از تن به در میکند.
- ارادت شهروندان
«محبوبه مریدی» از اهالی بلوار ابوذر است. میگوید: «امسال به دلیل شیوع بیماری کرونا آنطور که باید نتوانستم در مجالس عزاداری حضور پیدا کنم. اما حالا با اجرای تعزیه در پارک سمیه عقده دل وا کردم.» او از اینکه نکات بهداشتی رعایت شده بود ابراز خرسندی میکند و متذکر میشود تا پایان مراسم برای تماشا به اینجا میآید. «هاشم خواجوی» یکی از سالمندان محله ابوذر است. او از متولیان این برنامه تشکر میکند و میگوید: «من در کودکی همراه پدرم به تعزیه رفته بودم. یاد و خاطره آن روزها برایم تداعی شد. اصولی و مودبانه ایفای نقش کردند. اشعار بیمحتوا در این مجلس خوانده نشد.»
- تعزیه، یادگاری به جا مانده از گذشتگان
تعزیه، نمایشی آیینی است که از گذشتگان برای ما به یادگار مانده است. هنری که به یاری آن غربت و مصائب به تصویر کشیده شده و مظلومیت اهلبیت ملموستر درک میشود. چند سالی است، این هنر آیینی در جای جای تهران برگزار میشود وبانی آن کانون کهربای تعزیه است. کانون در دل فرهنگسرای اخلاق جاخوش کرده و تاکنون بیش از ۸۰۰ هنرجو در آن هنر تعزیه را یاد گرفتهاند. «مجید خسروآبادی» مسئول این کانون از نحوه شکلگیری این گروه هنری میگوید: «من از ۶ سالگی تعزیه میخوانم. این هنر را نزد پدرم یاد گرفتم. علاقه زیادی به آن دارم. از اینرو تصمیم گرفتم کانونی برای پرورش و نهادینه کردن فرهنگ تعزیه راهاندازی کنم. این اتفاق سال ۹۲ در فرهنگسرای اخلاق رخ داد. از پیشکسوتانی مثل ابوالفضل منبتکار، علی صیادی، سید محسن هاشمی کمک گرفتم. دکتر علیرضا مقیمی هم حامی مالیمان شد.» به گفته خسروآبادی، در این کانون، تعزیهخوانی بهصورت اصولی آموزش داده میشود.
نوجوانان بعد از گذراندن ۱۲ ترم تعزیهخوان حرفهای میشوند. او ادامه میدهد: «از سال ۹۲ تاکنون در حدود ۸۰۰ تعزیهخوان حرفهای آموزش دادهایم. نزدیک به ۲۰۰۰ تعزیه هم اجرا کردیم.» خسروآبادی به دیگر فعالیتهای کانون کهربای تعزیه اشاره میکند: «یکی از کارهای مهم بخش پژوهش تعزیه است. به شهرهای مختلف مثل شهرکرد، قزوین، اصفهان، نطنز و تفرش و تهران سفر کرده و همه نوارهای صوتی و اشعاری که مربوط به دهههای ۴۰ و ۵۰ بوده جمعآوری کردیم و بهصورت نرمافزار درآوردیم. به گونهای که بچهها با اشعار تعزیه در ۵۰ سال پیش آشنا شوند. بسیاری از اشعاری که الان در تعزیه میخوانند تغییر سبک داده و همین لطمه زیادی به هنر آیینی تعزیه میزند.» تولید نرمافزارهای نوای موسیقی ماندگار تعزیه، مانند اشک کیانی و برگزاری سوگ آزادگی از دیگر اقدامات این کانون است.
خسروآبادی توضیح میدهد: «نرمافزار اشک کیانی در واقع ۲۰ مجلس تعزیه است و ۲۰۰۰ شعر رجزخوانی که استاد منبتکار آنها را سروده است. اما برگزاری سوگ آزادگی که بازتاب خیلی خوبی داشت، در بوستان آب و آتش اجرا شد. در سالهای دور گروه ارکستری در تکیه دولت حاضر میشد و نوازندگی میکرد. تا اینکه تا اینکه تعزیه به روستاها رفت و هر شهر و دیاری موسیقی خودش را برای تعزیه اجرا کرد. بهطور مثال شهرهای شمالی با سرنا و شهرهای جنوبی با دمام. با گذشت زمان، تعزیه دستخوش تغییرات شد و سازترومپت آمد کهساز غربی بود. از آن جا که نمایش ایرانی باساز غربی همخوان نیست، تصمیم گرفتم از سازهای ایرانی استفاده کنم. این شد که متن موسیقی را فریدون خلعتبری نوشتند. از ۱۶ نوازنده حرفهای دعوت کردم که موسیقی تعزیه را اجرا کنند. تعزیه با ۱۲۰ سیاهی لشکر اجرا شد و بازتاب خیلی خوبی داشت.» به باور خسروآبادی این هنر آیینی ماست که هویت ملی ما را به رخ میکشد، از اینرو باید اصولی آموزش و اجرا شود.
- اشقیاخوان بیهمتای تعزیه
«میرزا ابوالفضل منبتکار» اشقیاخوان است. منبتکار لقبی است که به سبب حرفهاش به او دادهاند ولی در واقع نام خانوادگیاش کبابیان است. 61 سال دارد و از 18 سالگی هنر شبیهخوانی را دنبال کرده است. تعزیهخوان شدنش را اینگونه بیان میکند: «پسرعمویی داشتم اهل تعزیه بود. چند باری با ایشان در تعزیه شرکت کردم و کمکم علاقهمند شدم.» او عاشق مخلص امام حسین(ع) است اما درباره اینکه چطور قبول کرده در نقش شمر باشد توضیح بیشتری میدهد: «در ابتدا موافقخوان بودم. در تعزیه حضرت فاطمه(س) به من نقش جبرائیل را داده بودند. مرحوم هاشم فیاض که به معین البکا معروف است من را دید و پیشنهاد داد مخالف بخوانم. البته استاد حیدری هم در این زمینه من را خیلی یاری کرد. راستش را بخواهید به خاطر اینکه صدایم خوب نبود.» او در مخالفخوانی همتا ندارد. در تعزیهها بعد از اینکه نقشش را خوب ایفا کند همپای مردم برای مظلومیت امامش گریه میکند.
نظر شما