گفتم: همان اظهارات وزیر که گفتهبود اینترنت ۵۶ کیلوبیت هم برای کاربران کافی است؟
گفت: بله. عبدالمجید ریاضی در نشست تخصصی بررسی زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در ایران در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته که آمارها نشان میدهند از ۲۷ میلیون کاربر اینترنت حداقل ۲۶ میلیون نفر به سرعت بیش از ۵۶ کیلو بیت نیاز ندارند.
گفتم: مگر این ۲۶ میلیون کاربر چه کاری میکنند که به سرعت بیش از ۵۶ کیلو بیت نیاز ندارند؟
گفت: آقای ریاضی گفته آمار نشان می دهد بیشترین مصرف اینترنت توسط کاربران خانگی در محیطهای چت (گفتوگو) سپری میشود.
گفتم: مگر با سرعتهای کمتر از ۵۶ کیلوبیت (دایلآپ) کاری غیر از چت کردن هم میشود انجام داد؟ تازه با این سرعت حداقل چت تصویری هم نمیشود انجام داد.
گفت: خب حق دارد. وقتی نصف سایتهای دنیا فیلتر است، وقتی برای دانلود فایلهای کوچک یا نصب برنامههای ساده از اینترنت باید ساعتها وقت صرف کرد، وقتی یک فایل کتاب علمی یا یک فیلم یا موسیقی با نرمافزارهای P2P چند روز طول میکشد تا دانلود شود، پس چهکاری برای کاربران جز چتکردن باقی میماند؟
گفتم: مگر قرار نبود برنامه دولت الکترونیک راهبیفتد و ما خیلی از نیازهای معمولی روزمرهمان مخصوصا کارهای دولتی را با اینترنت انجام دهیم تا رفتوآمدها در سطح شهر کمتر شود و در مصرف انرژی هم صرفهجویی شود؟
گفت: راست میگویی! تازه ریاضی در این جلسه گفته که یکی از مسائل دیگر در کمبود اینترنت پرسرعت در بین مردم کشور این است که به دلیل عدم نیاز، قیمت سرعت اینترنتی در حدود یک مگابیت در سبد خانوار ما گنجانده نشدهاست.
گفتم: خوب شاید سازمانها و وزارتخانههای دولتی هم پهنای باند کافی ندارند تا خدمات آنلاین ارائه بدهند. مگر چندوقت پیش خود مخابرات که میخواست سیمکارت اینترنتی بفروشد، با مشکل مواجه نشد؟
گفت: ولی ریاضی گفته که از نظر وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، پهنای باند به میزان درخواست افراد وجود دارد.
گفتم: پس چرا این برنامههای دولت الکترونیک، تجارت الکترونیک پیاده نمیشود؟ مگر طبق سند چشمانداز نباید سال ۱۴۰۴ ما از همه کشورهای منطقه بالاتر باشیم. با این وضع که ۱۰ سال دیگر به وضعیت امروز امارات و ترکیه هم نمیرسیم.
گفت: اتفاقا ریاضی گفته که ده سال است که بحث تجارت و دولت الکترونیک در کشور مطرح شده اما هیچ پیشرفتی در این زمینه مشاهده نمیشود و دلیل آن عدم پهنای باند نیست بلکه بیبرنامگی برخی از مسئولان چنین مشکلاتی را بهوجود آوردهاست.
گفتم: میگویند یک روز آقا شیره در جنگل برایش کاری اداری پیش میآید که مجبور میشود برای رسیدگی به آنها بهادارهکل امور چالشهای جنگلهای کل مراجعه کند و چون این ادارهکل در مرکز بود و درجنگل هم نه فناوری اطلاعات و ارتباطات بود و نه حتی پست و تلگراف و تلفن، مجبور میشود خودش شخصا به مرکز برود.
برای همین ازفرزندش تقاضا میکند که بهجایش چند روزی روی تخت سلطان بنشیند.بچه شیر که قبلا تجربه سلطنت نداشته، تصمیم میگیرد که روز اول با چندتا تصمیم استراتژیک، کارهایی بکند که جناب شیر را بعداز بازگشتن از مرکز خوشحال کند.
میبیند پهنای جوی آبی را که به برکه اردکها میرود خیلی بیشتر از جوی آب آخور خودش است، تصمیم میگیرد پهنای آن را کم کند. اردکها هم بهدلیل کمآبی مجبور میشوند بهجای شنا، از این جوی فقط آب بخورند.
شیر که از مرکز برمیگردد، بچه شیر، خوشخدمتیاش را بهاو نشان میدهد و میگوید: جناب سلطان در تحقیقات من مشخص شد که این اردکها فقط بهاندازه آبخوردنشان در روز آب لازم دارند و بقیهاش اسراف است ، برای همین پهنای جویآنها را کم کردم.
اما شیر یک پس گردنی به او میزند و میگوید :بچه! خب به اندازه آبخوردنشان بهشان آب دادی دیگر. اگر بهاندازه شناکردن و شستوشو هم آب میدادی، آنوقت میفهمیدی که به آن هم احتیاج دارند.