همشهری آنلاین_مژگان مهرابی: فصلهای این کتاب، به شمال و جنوب و شرق و غرب آن اختصاص یافته که هرکدام سرگذشت شکلگیری محلهها را روایت میکند. فصل شرقی کتاب تهران از داشتهها و نداشتههای ۸۷ محله آن سخن میگوید که خواندنش خالی از لطف نیست. در این کتاب میتوان سرنوشت آدمهایی که هویت یک محله را رقم میزنند دنبال کرد یا با خاطراتی مواجه شد که ذهن آدمی را به سالهای دور سوق میدهد. در کتاب تاریخ تهران همه جور خاطرات خواندنی وجود دارد. از آداب و سنن دولاب ۱۰۰۰ ساله تا رونق گرفتن محلههای کم قدمتی چون تاکسیرانی و پیروزی. در این گزارش به تاریخچه چند محله در شرق تهران اشاره کردهایم.
- قنات کوثر تا دهه پنجاه بیابان بود
محله قنات کوثر از قدمت نسبتاً بالایی برخوردار است. اینطور که اهالی روایت میکنند، این محله در سالهای دور روستای سرسبز وآبادی بوده و جزو اراضی شمیران به شمار میآمده است که به مرور زمان با گسترش شهر، از شکل روستایی خارج و به یکی از محلههای تهران تبدیل شده است. طبق آنچه که در کتب تاریخی نوشته شده، اراضی قنات کوثر در تملک فردی به نام «جمشید مهربانی» یکی از سرمایه دارهای زرتشتی بوده است. تا دهه ۵۰ هم شکل بیابانی داشته و خالی از سکنه بوده تا اینکه مهربانی یا همان ارباب جمشید در سال ۵۶ از آمریکا به ایران سفر کرده و اراضی خود را بعد از قطعهبندی به بنگاهها میسپارد تا در مدت زمان کمی آنها را به مردم واگذار کنند. پرآب بودن اراضی قنات کوثر از یک سو و مناسب بودن قیمت زمینها از سوی دیگر پای بسیاری از شهروندان بهخصوص مهاجران را به این محله باز میکند. به گونهای که در مدت زمان کمی قنات کوثر لبریز از سکنه میشود. حالا این محله یکی از پرجمعیتترین محلههای منطقه ۴ محسوب میشود و به دلیل قناتهای پرآبی که دارد بیشترین وسعت فضای سبز منطقه را به خود اختصاص داده است.
- ایستگاه سید، یادگار پیرمرد قهوهچی است
سالها پیش، تقاطع خیابانهای آیت و فرجام، سر خط اتوبوسهای فرجامـ امام حسین(ع) قرار داشت که اهالی به آن ایستگاه سید میگفتند. این ایستگاه سالهاست دیگر وجود ندارد اما اهالی، هنوز آن محدوده را به ایستگاه سید میشناسند. از قرار معلوم در آنجا پیرمرد سیدی قهوهخانهای داشته و از رانندههای اتوبوس پذیرایی میکرده است. ماجرای سید به سالهای دور برمیگردد. حدود ۷۰ سال پیش که شرکت واحد تازه رونق پیدا کرده بود. سید برای رفاه رانندهها در پیادهراه چادری برپا کرده و نامش را قهوهخانه سید میگذارد. چند میز و صندلی هم کنار جوی آب و درختهای چنار چیده و فضای دلچسبی را برای اهالی بهخصوص رانندهها ایجاد میکند. همسرش نیمرو و املت درست میکرده و اینگونه زن و شوهر از مسافران و رانندهها پذیرایی میکردند. شب هنگام هم که ساعت کار اتوبوسها به پایان میرسیده و روانه پارکینگ میشدند سید میز و صندلیها را جمع میکرده و داخل چادر میگذاشته و همانجا هم میخوابیده است.
- نارمک یک دهکده سرسبز بود
نارمک از محلههای قدیمی تهران است اما نه آنقدر که قدمت چند صد ساله داشته باشد. شکل گیریاش به دهه ۳۰ و ۴۰ برمیگردد. در واقع بعد از دوره پهلوی دوم شکل گرفته است. اینطور که در کتابهای تاریخ طهران آمده، نارمک یک دهکده سرسبز و زیبا بوده که آب باغهای آن از قنات تأمین میشده است. انارهای آن همیشه زبانزد عام و خاص بوده و در تهران حرف اول را میزده است. مسیل باختر و ابراهیمآبادی که امروز بهعنوان محل جمعآوری آبهای اضافی از آن استفاده میشود، در واقع ۲ نهری بوده که از میان نارمک گذشته و نیاز اهالی را تأمین میکرده است. بعضی کلمه نارمک را برگرفته از نام دانشجویان کرمانی میدانند که ساختار این محله را طراحی کردهاند اما بعضی هم میگویند نارمک از کلمه انار یا نار گرفته شده است. در اوایل دهه ۴۰ نارمک از شکل روستایی خارج شده و جزئی از شهر میشود. معماری معابر آن به دلیل شکل شطرنجیاش چشمنواز است و میتوان گفت اصول شهرسازی مدرن برای طراحی آن به کار رفته است. نارمک دارای ۱۰۰ میدان سرسبز است که بیشتر آنها در محدوده منطقه ۸ قرار دارند.
- شکلگیری میدان هفتحوض در دهه چهل
نارمک را به میدان هفتحوض آن میشناسند. میدانگاه بزرگی که به دلیل فضای سبز و ساختار زیبایی که دارد، پاتوق تفریحی محله شده است. شکلگیری میدان هفتحوض به دهه ۴۰ برمیگردد. زمانی که فرانسویها برای اسکان فرهنگیان معماری محله نارمک را طراحی کردند. برای این محله نوساز هم میدانگاه بزرگی در نظر گرفتند با هفتحوض یا گود که جلوه آن را دوچندان میکرد. اینطور که اهالی روایت میکنند، در وسط میدان، چشمه آبی بوده که با جوشیدن آب از دل زمین حوضها را پرآب میکرده است. میدان هفتحوض حالا شکل دیگری دارد. خبری از ۷ حوض بزرگ و کوچک آن نیست. دورتادور آن مغازههای تجاری، رستوران وجود دارد. از زمان ساخت آن تاکنون چندین بار میدان هفتحوض یا نبوّت بازسازی شده و با توجه به سرسبزی، حوضچههای بزرگ و کوچک، پیادهراه، آبنما و نورپردازی زیبا شبیه بوستان زیبایی شده که پای بسیاری از شهروندان را برای گفتوگو، ورزش، گردهمایی و گذران اوقات فراغت به آنجا باز میکند. اما نکته مهم اینکه میدان هفتحوض با همه رنگ و رخ مدرنی که به خود گرفته توانسته فضای سنتی و اصیلش را حفظ کند و مانع از کمرنگ شدن روابط عاطفی و اجتماعی اهالی شود.
- یک کارخانه یک محله راآباد کرد
چهارراه دهقان، نامی است که برخی اهالی بعد از گذشت سالها هنوز با آن مانوس نشده و به آن چهارراه کوکاکولا میگویند. به گفته اهالی محله، شکلگیری چهارراه کوکاکولا و خیابانهای اطرافش به اواسط دهه ۳۰ برمیگردد. سال ۱۳۳۵ یا شاید هم ۱۳۳۶. یکی از سرمایه دارها در این محدوده که از قرار معلوم خارج از محدوده شهر به حساب میآمده و شکل لم یزرع و بیابانی داشته، کارخانه کوکاکولا بنا میکند. این اتفاق باعث میشود پای بسیاریها از شهرهای دور و نزدیک به این محله باز شود و برای کارکردن راهی تهران شوند. بعد از مدتی جمعیت کارکنان کارخانه کوکاکولا روند رو به رشدی به خود گرفته و یکی یکی در زمینهای دور و بر کارخانه، خانهای ساخته و در آن سکنی میکنند. کمکم محله شکل میگیرد و از شکل بیابانی به محلهایآباد تغییر هویت میدهد. بعد هم سروکله مغازهها پیدا میشود تا مایحتاج مردم تأمین شود. اما درست در اوج فعالیت کارخانه کوکاکولا، صاحب آن تصمیم به انتقال کارخانه میگیرد. اینطور که در کتابهای تاریخ درج شده، ماجرای برچیده شدن کارخانه به اوایل دهه ۵۰ برمیگردد. تا چند سال فضای آن بدون استفاده مانده و محل تجمع ضایعات میشود که به گفته اهالی، وراث کارخانه آن را به کاسبان محله واگذار کرده و حالا به جای آن مغازههای تجاری شکل گرفته است.
- تصرف زمین با پرتاب سنگ
زمینهای مصدقی یا مفتآباد، حالا محلهای است که نام زاهدگیلانی را یدک میکشد. شکلگیری آن به اوایل دهه ۲۰ برمیگردد. یعنی زمانی که حکومت قاجار برکنار و دولت پهلوی اول روی کارآمد. اینکه چرا این محله به نام مفتآباد مشهور شد، داستان جالبی دارد. به روایت اهالی، این محله تا دهه ۲۰ به شکل اراضی بایر و بیابانی بوده و بعدها با اقدام مصدق در آن ساختوساز میشود. از قرار معلوم مصدق اعلام میکند زمینها رایگان است و همه میتوانند صاحب خانه شوند. اشاعه این خبر باعث میشود کسانی که استطاعت مالی نداشتند برای گرفتن زمین اقدام کنند. از سوی دیگر روستانشینها هم که زندگی در تهران را مهیا میبینند برای این کار اشتیاق نشان میدهند به گفته اهالی بیشتر مهاجران از روستای سراب، کلخوران و آذربایجان شرقی بودند. اما نحوه تملک زمین در اراضی مفتآباد جالبتر از داستان شکلگیری محله است. از قرار معلوم هرکسی با توجه به قدرت و نفوذی که داشته زمین بیشتری را صاحب میشده است. روش مشخص کردن محدوده زمین هم به اینگونه بوده که فرد سنگی را پرتاب میکرده و با توجه به آن حیطه ملکش را تعیین میکرده است.
- دولاب بود و قناتهای پرآبش
دولاب، محلهای با قدمت ۱۰۰۰ ساله که در جنوبشرق تهران و منطقه ۱۴ قرار گرفته است. دولاب به معنای دلو و آب است که نشان میدهد اهالی اینآبادی برای مصرف آب شرب از چاه با دلو آب بیرون میکشیدند. به روایت اهالی، دولاب در سالهای دور قریهای سرسبز وآباد بوده با نهرهای پرآب و خاک حاصلخیز. از اینرو کشاورزی و صیفیکاری در اینجا رونق زیادی داشته است. البته هنوز هم بقایای این زمینها در جای جای دولاب دیده میشود. اما نکته دیگری که باعث میشود نام دولاب بر سر زبانها باشد، وجود دروازه دولاب است که یکی از ورودیهای شهر به شمار میآمده است. تا ۸۰ سال پیش هم ردی از آن در سهراه شکوفه فعلی وجود داشته که به مرور زمان از بین رفته است. درباره دولاب دستنوشتههای زیادی از تاریخنویسها باقیمانده، مصداقش تاریخچه سربازخانه دولاب، دروازه دولاب، سرآسیاب دولاب است که در کتابهای تاریخ زیاد به چشم میخورد. اما روایت دیگر همسایگی دولاب با مرکز علمی ری است که باعث پرورش دانشمندان زیادی مثل ابوبشیر دولابی رازی، ابو صباحمزنی دولابی، نعمان دولابی رازی، بزاز دولابی رازی، محمد بن صباح دولابی و... شده است.
- روستای اصفهانک محله سلیمانیه شد
اصفهانک نام قریهای است که در چند صد سال پیش در همسایگی دولاب قرار داشته و به دلیل ۳ رشته قنات پرآبش از زمینهای کشاورزی حاصلخیز بهرهمند بوده است. از قرار معلوم، قلعهای هم در این روستا وجود داشته که اهالی در حصار آن ایمن و آسوده زندگی میکردند. به گفته اهالی این قلعه بعد از تخریب به بوستانی به نام رز تبدیل میشود. اما داستان روستای اصفهانک، آنطور که در کتابها نقل شده، ناصرالدین شاه بعد از بنا کردن باغ سلطنتآباد، چون مجرای قنات از این باغ بوده، آب اصفهانک را ضبط کرده و برای آبادانی سلطنتآباد استفاده میکند. بعد از مدتی روستای اصفهانک خشک میشود و خیلی از اهالی به قریههای دیگر نقل مکان میکنند. چند سال بعد ناصرالدین شاه زمینهای اصفهانک را از عضدالملک کدخدای روستا خریداری کرده و برای آبادانیاش ۱۴ هزار تومان هزینه میکند. قنات دیگری حفر کرده و سرسبزی را به اصفهانک برمیگرداند. سپس این قریه و اراضی آن را به پسرش سلیمان خان میبخشد و از آن روز به بعد اصفهانک به سلیمانیه تغییر نام میدهد. اصفهانک بعد از پیروزی انقلاب به خیابان شهید کیانی تغییر نام داد اما هنوز قدیمیهای محله آن را به اصفهانک میشناسند.
- مسگرآباد، شکارگاه ناصرالدین شاه
مسگرآباد، روستایی که حالا نام محله را با خود یدک میکشد. وسعتی بالغ بر ۴۰ هکتار دارد و در جنوبشرقی منطقه ۱۵ واقع شده است. مسگرآباد در بین کوههای بلند و کوتاه محصور شده و به گفته اهالی تنها راه ارتباطی آن غرب محله است. اما شکل گیریاش به زمان کریمخان زند برمیگردد. از قرار معلوم در این دوره عدهای از سران طایفه کلهر کرمانشاه با آقامحمدخان قاجار مخالفت کرده و از سلسله زندیه حمایت میکنند. همین باعث میشود آقامحمدخان قاجار دستور تبعید آنها را صادر کند. طایفه کلهر بعد از مستقر شدن در روستای مسگرآباد در آن قلعهای بنا میکنند که در حصارش ایمن بمانند. از قرار معلوم خانههایشان کاهگلی و گنبدی بوده است. از این اتفاق زمان زیادی نمیگذرد که ناصرالدین شاه برای شکار گذرش به این روستا میافتد و از سرسبزی و پرآبی آن خوشش میآید. از این دست به کار شده و زمینهای کشاورزی را از مالکانشان میخرد تا بتواند مسگرآباد را به شکارگاه تبدیل کند. بعد از چند سال قنات مسگرآباد کمآب شده و باغها یکی پس از دیگری خشک میشوند. ناصرالدین شاه هم زمینها را به صاحبانشان برمیگرداند. مسگرآباد حالا محلهای پر جمعیت است که به بافت مسکونیـ صنعتی تبدیل شده است.
- افسریه، یادگار افسرالملوک است
محله افسریه یادگار افسرالملوک است. قدمت زیادی ندارد و شکل گیریاش به ابتدای دهه ۵۰ برمیگردد. محله افسریه در واقع زمینهای وثوقالدوله نخست وزیر پهلوی دوم بوده که به دخترش افسرالملوک هدیه میدهد. این بانو هم در همان دهه ۴۰ اراضی را به قطعات ۱۲۰ متری تقسیم کرده و با قیمت مناسب به افراد کم درآمد واگذار میکند. ارزانی زمینها از یک سو و خوش آب و هوا بودن آن محدوده هم از سوی دیگر باعث میشود مردم برای خرید زمین اشتیاق نشان دهند. در مدت زمان کمی اراضی افسرالملوک واگذار شده و مردم برای سکنی در این محله اقدام میکنند. تا چند سال اول افسریه هیچ امکاناتی نداشت و حتی اهالی برای تهیه آب باید از سر قنات یا از فشاریها آب میآوردند. بعد از پیروزی انقلاب، این محله روند رو به رشدی به خود گرفت و علاوه بر آبادانی خانهها و خیابانها، مغازههای تجاری زیادی در آن شکل گرفتند. حالا افسریه یکی از مهمترین بازارهای خرید تهران را در خود جای داده و روزانه شهروندان زیادی برای خرید راهی این محله میشوند.
نظر شما