اصولاً در معابری مثل بلوار کشاورز و بزرگراههایی همچون شهید چمران عبور و مرور از پشت شمشادهایی که ارتفاع زیادی دارند و همچنین نور اندک موجب ایجاد حس ناامنی از طرف این معتادان متجاهر برای افراد بهخصوص بانوان میشود. گاهی دیده شده که معتادان متجاهر در خیابانهای کمنورتر در رمپها یا خروجیهای بزرگراه با ایجاد تصادف ساختگی برای بانوانی که در حال رانندگی هستند، ترس و دلهره ایجاد میکنند یا گاهی وسایل بانوانی که بعد این تصادفات ساختگی از خودرو پیاده شدهاند با همدستی دیگران به سرقت برده شده است.
بنابراین باید پیش از وقوع چنین حوادثی سازمانهای حمایتی همچون بهزیستی و شهرداریها با همکاری یکدیگر به ساماندهی این افراد که در معابر، پارکها و بوستانها و اطراف بزرگراههای شهری پراکندهاند یا پاتوق کردهاند، اقدام کنند و برای بازگرداندن آنها به جامعه اقدام شایسته انجام دهند. با این اقدامات شاید بعد از ترک اعتیاد و ایجاد شغل برای حضور سازنده در جامعه مهیا شوند. چراغها در اکثر کوچهها و خیابانها به اندازهای کمسو هستند که با خاموش بودن تفاوتی ندارند. بهخصوص در فصل پاییز و زمستان این مشکل بیشتر حس میشود. به نظر من اگر در معابر هر محله مخصوصاً معابر کمنورتر گشتهای پلیس هنگام غروب حضور داشته باشند، برای امنیت جامعه و بهخصوص بانوان بسیار کارآمد خواهد بود.
- ما زنها با حس ناامنی زندگی میکنیم
واژه ناامنی به نظرم از آن دسته واژههایی است که بهصورت ناخودآگاه و از کودکی در ذهن زنان نقش بسته است. حتی میتوان گفت به جغرافیا هم مربوط نیست. من در جامعه بهعنوان یک زن به علت حوادثی که برای خودم یا دیگران از کودکی رخ داده همیشه این حس ترس و ناامنی را تجربه میکنم. میتوانم امنیت را در ۳ پلان توضیح دهم.
پلان اول: درست زمان حرکت آخرین قطار به ایستگاه مترو میرسم و خودم را تنها میبینم با نهایتاً یک یا ۲ نفر انتهای راهروی ایستگاه، تنها حس امنی که آن لحظه ممکن است به من کمک کند، مشاهده کارمند جلیقهپوش مترو است که دیدنش کمی آرامم میکند و با ترس درونی اما قاطعیت در چهره خودم را به پله برقی میرسانم و طوری روی پله میایستم که اشراف کامل به پشت سر داشته باشم.
پلان دوم: مربوط به صبح خیلی زود است. مثل هر روز باید به محل کارم بروم. سرویس اداره در جایی که بهعنوان ایستگاه مقرر شده، منتظر میایستد، ولی باید چند کوچه را پیاده بروم تا به ایستگاه برسم. هوا هنوز کاملاً روشن نشده است. خودم را با دلهره فراوان به پل عابرپیاده میرسانم. روی پل فقط صدای پاهای خودم را میشنوم. ناگهان با شنیدن صدای تند نفس کشیدن کسی، قلبم میریزد و سریع به سمت صدا برمیگردم. خانمی را میبینم که با عجله در حال عبور از پل است. راه را برایش باز میکنم و نفس راحتی میکشم. این بار هم مزاحم نبود.
پلان آخر: از سرکار برگشتهام. خسته و درمانده به خانه میرسم. ناخودآگاه از شیشه در خانه، پشت سرم را نگاه میکنم تا مطمئن شوم امن و امان است. کلید میاندازم و وارد راهرو میشوم. ۲ یا ۳متر باید بروم تا به نخستین پله برسم. پله اول، دوم، سوم... به پله چهارم که میرسم کاملاً ناخودآگاه و شرطی برمیگردم و به پشت سرم نگاه میکنم. باز هم خدا را شکر میکنم که کسی پشت سرم نیست.
ما زنها با این حس از ناامنی زندگی میکنیم و تا زمانی که حرمت گذاشتن به حریم دیگری برای ما اولویت نشده باشد، گریزی از این رفتارهای تشویشبرانگیز نیست.
- مناسبسازی معابر شهری، مهمترین اقدام برای امنیت محله
به نظر من نبود نور کافی در معابر بهخصوص هنگام تاریک شدن هوا علاوه بر خطرات امنیتی برای بانوان و کودکان، مشکلاتی را مثل نبود دید کافی برای سالمندان یا کسانی که مشکلاتی جسمانی دارند، به دنبال دارد. همینطور در بعضی از کوچهها با داشتن پوششهای گیاهی انبوه مثل شمشادهایی که مدتهاست کوتاه و مرتب نشدهاند، فضا برای تجمع معتادان و کارتنخوابها یا حتی کیفقاپها فراهم است.
نبود نور کافی در برخی از پلهای عابرپیاده در نقاط خلوت منطقه یا در ساعاتی که رفتوآمد کم است، فضا را برای بانوان ناامن میکند.
امنیت مناطق مسکونی هم در پی تاریک بودن کوچهها حتماً به خطر میافتد و احتمال بالا رفتن میزان دزدی یا خشونتهایی علیه زنان و کودکان بهعنوان رهگذران این معابر بالا میرود. همچنین وجود وسایل نقلیه مثل موتورسیکلت و عبور با سرعت این وسیله توسط جوانان حادثهآفرین است. از نظر من روشنایی کافی معابر و فراهم بودن دید کافی چه برای رانندگان و چه افراد پیاده خطر تصادفات همچنین بزهکاریهایی مثل کیفقاپی و تجاوز را میتواند کاهش دهد.
توجه به این مسئله نه تنها در این منطقه بلکه در همه مناطق شهر مهم است. برخی مناطق پر رفتوآمد مثل خیابان انقلاب واسطه وجود مغازهها یا نورپردازی شهری از نور کافی برخوردارند، اما کوچهها و معابر فرعی در همین مناطق به شدت کمنورند و گاهی به محلی خطرناک و ناامن برای بانوان تبدیل شدهاند.
- لزوم ساماندهی فضای متروک گذر پشت نواب
از زمانی که محله نواب بزرگراه شد و آسمانخراشها جایگزین باغهای انار و خیابانهای باریک آن شدند، امنیت اجتماعی برای اهالی این محدوده به کلی تغییر کرد. وجود فضاهای متروک رهاشده و فضاهای بیدفاع شهری یکی از مهمترین معضلات محدوده گذر پشت نواب است. از ساعت ۴ بعد از ظهر به بعد امکان تردد در کنار گذر بزرگراه نواب برای خانمها به راحتی مقدور نیست. چون از پشت یکی از دالانهای راهروها یا پلهها امکان حمله یک فرد زورگیر وجود دارد یا اگر هم زورگیری نباشد یک عده دور هم جمعند و در حال مصرف موادمخدر هستند. به همین دلیل در ساعتهای تاریکی و غروب خانمها امنیت چندانی برای تردد ندارند. انجام اعمال منافی اخلاق عمومی و دعوا و درگیری اراذل اوباش را از دیگر مشکلات بانوان ساکن در کنار گذر نواب است.
تکه دهم پایتخت بهویژه در بخشهای جنوبی و مرکزی یکی از فرسودهترین بخشهای تهران محسوب میشود. در این بخش به دلیل بافت ریزدانه موجود و نوسازیهای املاک فرسوده محلهها چهره دندانهواری به خود گرفتهاند و همین فضا تبدیل به فرصتی برای بروز بزهکاریهای اجتماعی بهویژه هنگام غروب و ساعتهای تاریکی شب میشود.
در واقع یکی از مهمترین معضلات اجتماعی بانوان در منطقه ۱۰ همین بافت دندانهوار و نابسامان محلهها و کوچه و پسکوچههاست. این ناامنی در بخشهای جنوبی منطقه که فضاهای بیدفاع شهری و همچنین بافت ناهمگونی دارد، بیشتر احساس میشود، چراکه هر لحظه امکان کمین کردن یک کیفقاپ و زورگیر وجود دارد. در خیابانهای رنجبر و قزوین و شهید پهلوانی که از بخشهای پر تردد منطقه هستند، کوچههای بنبست با بافت دندانهوار زیادی وجود دارد و این مسئله برای بانوان بهخصوص وقتی اشیای ارزشمندی مانند طلا یا موبایل همراه دارند، مشکلساز میشود.
بوستان تهرانی از دیگر بخشهای ناامن منطقه در محله سلیمانی است. این تنها بوستان و مرکز تفریحی اهالی محله سلیمانی این روزها تبدیل به پاتوق معتادان، کارتنخوابها و خردهموادفروشها شده است و بانوان برای حضور و تردد در آن امنیت ندارند.
- تهران فقط برای مردان نیست!
در دوره دانشجویی گاهی مجبور میشدیم شبهای امتحان تا دیروقت در کتابخانه بمانیم. دلنگرانی ما از خلوت شدن خیابانها و کوچهها زیاد بود. بارها هنگام بازگشت از کلاس در خیابانهایی که تاریک بود یا نور کافی نداشت، مورد خشونت کلامی قرار گرفتیم. گمان میکنم اگر در معابری که درختان زیادی وجود دارد و تاریکتر است، تعداد بیشتری چراغبرق قرار دهند، از اینگونه تعرضات در فضای تاریک جلوگیری میشود.
در معابری که در آنها شهرداری در حال بازسازی یا سنگفرش معابر است، عبور و مرور دشوار میشود. به یادم دارم که شب از منطقهای که کارگران در حال سنگفرش بودند، عبور میکردم. زمین ناهموار و گلی بود و از طرفی بندهای زردرنگی در عرض کوچه کشیده شده بود. مورد تعقیب یک موتورسیکلتسوار قرار گرفتم. همه جا تاریک بود. اطرافم فقط چند معتاد در گوشهای کز کرده و نشسته بودند. شب خیلی بدی بود و بالاخره توانستم خودم را به خیابان اصلی برسانم. بهعنوان یک زن در وضعیت بدی قرار گرفته بودم و ترس و وحشتی که در من ایجاد شد تا مدتها خواب آرام شبانه را از من گرفته بود.
تهران فقط برای مردان نیست. بانوان هم باید هنگام عبور و مرور در شهر آرامش و امنیت داشته باشند. بهتر است هنگام برنامهریزیهای شهری تنها از زاویه نگاه مردانه تصمیمگیری نشود.
نظر شما