وی عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی و اقتصاد دانشگاه الزهرا(س) است و میخواهد سکان هدایت اصلاح طلبان را از ساختمانی واقع در انتهای محوطه دانشگاه الزهرا(س) که به قول خودش «ساختمان تبعیدیهاست» به دست گیرد.
کدیور دانش آموخته علوم سیاسی و همسر عطاء الله مهاجرانی اولین وزیر فرهنگ و ارشاد کابینه خاتمی است که به علت سکونت همسرش در انگلیس، بین ایران و انگلیس «در رفت و آمد» است.
در خصوص گذشته، حال و ادامه کار شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با وی به گفت و گو نشستیم. جمیله کدیور که در کارنامه اش نمایندگی مردم تهران در شورای شهر تهران و مجلس ششم را نیز دارد معتقد است«حکایت اصلاحات، اصلاح طلبان و اندیشه اصلاح طلبی در جامعه ای که تار و پود آن استبداد زده است؛ حکایت غریبی است. حکایتی که جدید نیست؛ ریشه در تاریخ ملتی خسته، ولی بزرگ با اندیشه های آرمانی، ولی ناکام مانده دارد.» گفت و گوی همشهری عصر با کدیور مرور بخشی از این حکایت محسوب میشود.
- دلایل و اهداف شکلگیری شورای هماهنگی جبهه دوم خرداد چه بود؟
همانطور که از عنوان شورای هماهنگی مشخص است، مجموعهای از گروههای مختلف است که در راستای هماهنگی، همفکری و همافزایی احزاب و گروههای سیاسی که نگرش اصلاحطلبانه دارند، شکل گرفته و نقطه عطف فعالیتش هم بعداز دوم خرداد 76 بود. البته قبلازآن هم گروههایی بودند که فعالیتهایی داشتند ولی تحت این عنوان نبود و بهصورت خاص این عنوان بعداز دوم خرداد 76 با مشارکت جمعی از احزاب و گروهها بهمنظور هماهنگ کردن بیشتر گروههای اصلاحطلب در رابطه با مواضع و موضوعات کلانتر که نیاز به هماهنگی بیشتر وجود دارد، تشکیل شد که طی سالهای بعداز دوم خرداد تعداد این گروهها افزایش پیدا کرد. این شورا بهعنوان محور و کانون مرکزی گروههای اصلاح طلب طی این سالها فعالیت کرده و نقش آن در وحدت گروههای اصلاح طلب در مقاطع مختلف خصوصا در ایام انتخابات تعیین کننده بوده است.
- شورا با همکاری چند حزب و گروه آغاز به کار کرد و در حال حاضر چند عضو دارد؟
با مشارکت18 حزب آغاز بهکار کرد و در حال حاضر هم 21 عضو دارد، البته تعدادی از احزاب و گروههای دیگر هم درخواست عضویت داده اند که بعضاً متناسب با اساسنامه و آییننامه داخلی عضویت آنها بررسی میشود.
- آیا همکاری و هماهنگی بین اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بهصورت واقعی وجود دارد و یا این هماهنگی و همراهی صرفاً استراتژیک است؟
اختلاف بین احزاب و گروههای سیاسی یک امر طبیعی و کاملاً معقول و مورد پذیرش است و اینکه تصور کنیم همه احزاب و گروههای سیاسی یکسان بیندیشند و نقطه افتراق و اختلاف نداشته باشند، بهمعنی نبود حزب است و طبیعی است که این اختلافنظرها وجود دارد و در زمانهای مختلف هم خود را نشان می دهد، ولی آن چیزی که باعث شده این احزاب و گروههای سیاسی در ذیل عنوان شورای هماهنگی جبهه اصلاحات گرد هم جمع شوند، در حقیقت وجوه مشترکشان است که آنها را کنار هم قرار داده و آن هم فعالیت در چارچوب اهداف اصلاحطلبانه است و یک حداقلهایی از تفکرات اصلاحطلبی اینها را دور هم جمع کرده ؛ که عبارتند از حرکت در چارچوب نظام، قبول قانون اساسی، فعالیت در این محدوده، پذیرش اعتدال، پذیرش قانونمندی و قانونمداری و تأکید بر تحمل ومدارای بیشتر، احترام به حقوق شهروندی دیگران، بحث تقویت جامعه مدنی و تعدد و تحزب، اخلاق سیاسی، آزادی اندیشه و قلم و فعالیت برای اقشار مختلف از جمله دانشجویان، زنان، کارگران، معلمان و...، بحث رقابت آزاد است که به رقابت آزاد و عادلانه و منصفانه احترام بگذاریم. اینها نقطه نظرات مشترکی است که این احزاب و گروهها را گرد هم جمع آورده. ضمن اینکه افتراقاتی هم دارند که ممکن است متناسب با شرایط خاص جامعه و موضوعات خاص، این اختلافات کمرنگ و پررنگ شود و این اصلاً قابل تردید نیست ولی نقاط مشترک بسیار بیشتر از آن چیزی است که اختلافات باعث شود این احزاب و گروهها از هم جدا شوند و در حقیقت تفکر اصلاحطلبی و نفی تمامیت خواهی مهمترین وجه اشتراک این گروههاست.
- با توجه به اینکه احزاب و گروههایی در جناح اصلاحات داریم که عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نیستند، عوامل وفاق اعضایی که عضو شورا هستند و باعث شده که آنها با هم هماهنگ و همراه باشند، چیست؟
تعدادی از گروههایی که عضو شورا نیستند درخواست عضویت داده اند که یا هنوز موضوعشان در شورای هماهنگی مطرح نشده و یا موضوع مطرح شده ولی ممکن است در چارچوب اساسنامه و آییننامه بعضی از دوستان موافقت نکرده باشند و نتوانستند آن رأی لازم را کسب کنند، البته تعدادی هم به این مجموعه افزوده شده اند. حداقل شرط پذیرش این احزاب و گروهها آن است که از سال 76 و در این 11، 10 سال تفکری را که اینها نمایندگی کردند و درواقع این احزاب و گروهها نماد این تفکر بودند را در چارچوب تفکرهای اصلاحطلبانه تلقی کنیم.
البته با توجه به اینکه دامنه اصلاحطلبی بسیار گسترده است و تعریف خاصی هم از طرف هیچ گروهی نشده است، عملاً دامنه گسترده این قضیه باعث شده که خیلی از گروهها خود را اصلاحطلب بدانند. منتها اصلاحطلبانی که ما مدنظر داریم در چارچوب و محورهایی است که خدمتتان گفتم و نوعاً قبول تفکر حول محوریت اندیشههای آقای خاتمی رئیس جمهور سابق شکل گرفته، بنابراین شاید دوری و نزدیکی به آن یکی از مقیاسها و معیارهایی باشد که ما میتوانیم بر این اساس معیار و یا ملاک ارزیابی تلقی کنیم.
- در شرایط فعلی آیا عوامل وفاق بیشتر است یا عوامل افتراق؟
مجلس هشتم تحت شرایط خاصی شکل گرفت، کاندیداهایی که خود را در معرض انتخاب شدن قرار دادند عملاً تحت شرایط مساوی مورد ارزیابی قرار نگرفتند. بحث رد صلاحیتهای گستردهای که صورت گرفت و تعداد قابل ملاحظهای از کاندیداهای شاخص اصلاحطلب رد صلاحیت شدند و به تعبیری حدود 90 کاندیدای شاخص و صاحب نام رد صلاحیت شدند و در حقیقت گروههای اصلاحطلب در یک فضای متعادل وارد صحنه انتخابات نشدند تا بتوانیم ارزیابی درست و دقیقی را نسبت به موضوع داشته باشیم.
در این شرایط هم گروههای مختلفی از قبل بودند و گروههای جدیدی هم بهتدریج شکل گرفتند که عنوان اصلاحطلبی را هم یدک کشیدند و براساس گروههای اصلاحطلبی جدید ائتلافهای جدیدی شکل گرفت و با حمایت صدا و سیما و رسانههای جریان اصولگرا وزنشان بیش از آنکه واقعاً بودند، نمایانده شد و عملاً بهدلیل فضایی که ایجاد کردند، توانستند از رانتهایی برخوردار باشند. گروههایی که در این فضا شکل گرفتند و فعالیت کردند و ائتلافهای جدیدی که شکل گرفت و عملاً توانستند از برخی امتیازات هم برخوردار باشند که جریان طیف اصلی اصلاحات و اصلاحطلبان از آن موارد بیبهره بودند.
- بیشتر بحث ما درخصوص شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است و میخواهیم ببینیم که عوامل وفاق گروهها و احزاب عضو شورا بیشتر است یا افتراق آن؟
بهنظر من عامل وفاق بیشتر است و اصلاً اینکه این مجموعه وجود دارد و همچنان فعالیت دارد وبا اقتدار در این مدت عمل کرده، نشاندهنده این است که عوامل اشتراک و تحکیم داخلی آن بیشتر از موارد اختلافی است که ممکن است در هر مجموعه وجود داشته باشد. یکی دو گروه هم بودند که ساز مخالف می زدند.عملا یکی در بیرون این مجموعه جبهه ای موازی راه انداخت. دیگری خود دچار اختلافات داخلی شده و عملا عامل ناهمخوان توسط اکثریت آن مجموعه حذف شده است و آن مجموعه با نماینده جدیدی حزب خود را در شورا نمایندگی می کند.
- آیا از حزب اعتماد ملی درخواست عضویتی به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات شده است؟
تا آنجایی که من حضور ذهن دارم چنین درخواستی نشده؛ البته در مقطعی، حدود 3 سال، 3 سال و اندی پیش قبل از آنکه حزب اعتماد ملی شکل بگیرد، از آقای کروبی بهعنوان یک وزنه در نشستهای شورای هماهنگی دعوت به عمل می آمد و خیلی از جلسات ما در دفتر ایشان برگزار میشد و ایشان هم بهعنوان یک چهره دلسوز و شاخص و هم بهعنوان نمایندهای از مجمع روحانیون حضور داشتند و بهعنوان یک چهره شاخص اصلاحطلب طرف گفتوگو بودند و در نشستهای ما حضور فعال داشتند. طبیعی بود که دیدگاههای خاص خودشان را هم دارند و با صراحت هر جا لازم بود نقد و هر جا لازم بود تأیید میکردند. بنابراین شخص آقای کروبی در آن مقطع حضور داشتند ولی بعد از شکلگیری حزب اعتماد ملی ایشان به نمایندگی از اعتماد ملی حضور نداشتند، نه خودشان و نه نماینده ای.
- شما فکر میکنید دلیل عدم حضور حزب اعتماد ملی در شورا چه چیز میتواند باشد؟
دلیلش را باید از خودشان پرسید. نوعاً مصاحبههایی که آقای کروبی کردند تا حدودی مشخص کرده که دلیل اصلیاش چه است. ایشان یکسری انتقادات نسبت به بعضی از تندرویهایی که در مقاطع گذشته به تعبیر ایشان از طرف بعضی افراد یا احزاب صورت گرفته بود، دارند با وحود اینکه همه انتقادات در نشستهای قبلی شورای هماهنگی که جلسات با حضور ایشان برگزار میشد تحت عنوان آسیب شناسی و نقد از درون مطرح شده و نوعاً دوستان مورد انتقاد در مواردی جوابهایی داشته و دیدگاههای خود را مطرح کرده اند. قطعاً مهمترین علت این قضیه همین است که ایشان نقد و نظری نسبت به گذشته دارند که به این نقد و نظر پایبند هستند و آن را عامل شکست اصلاح طلبان در سالهای گذشته تلقی می کنند. بر همان اساس سعی کردند خط خود را از این مجموعه جدا کنند.
- شما آینده را مثبت ارزیابی میکنید که حزب اعتماد ملی و سایر احزاب که عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نیستند، تمایل به عضویت داشته باشند و زیر پرچم شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به وحدت برسند تا در انتخابات آتی نتیجه مطلوبتری کسب کنند؟
من امیدوارم. ولی تصور نمیکنم که این اتفاق لااقل در رابطه با اعتماد ملی و برخی همسویان این حزب بیفتد، یعنی با توجه به ارزیابیها و صحبتهایی که تاکنون از سوی دبیرکل این حزب و برخی چهره های آن شده و نقطهنظراتی که مطرح گردیده بهنظر نمیرسد این تمایل از آن طرف وجود داشته باشد. ضمن این که جریان اصلاحات و شورای هماهنگی بارها تمایل خود را برای تحقق وحدت همه گروهها در ذیل شورای هماهنگی جبهه اصلاحات اعلام کرده اند، ولی قراین مثبتی را متقابلا شاهد نبوده است.
بالاخره یکی از کارکردهای سیاسی حزب در عرف سیاسی در تمام دنیا تلاش برای کسب قدرت است. دررابطه با احزاب و گروههای سیاسی کشورمان نیز این واقعیت مشهود است که احزاب بهدنبال کسب قدرتاند و اینکه بتوانند بیشترین مولفه های قدرت را برای خود کسب کنند و عملاً چون احزابی مثل حزب اعتماد ملی بهدنبال این قضیه هستند که قطعاً هستند، و امر مذمومی هم نیست، به نظر میآید که این وحدت به این دلیل و دلایل دیگر میسر نیست. چرا؟ چون فعلا ساختار سیاسی کشور پذیرای اصلاح طلبان در ساختار سیاسی کشور نیست. رد صلاحیتهای گسترده اخیر این موضوع را نشان داد.
حرکتهای رسانه ای گسترده تخریبی علیه اصلاح طلبان و اظهارنظرهای سیاسی دولتمردان موید این موضوع بود. در هر حال حزب اعتماد ملی درصدد حضور فعال در عرصه ریاست جمهوری و عرصه سیاسی و قدرت به معنای عام خود است. طبیعی است که بسیار محاسبه شده عمل کند و سعیکند خود را و حساب خود را به طرق مختلف جدا سازد... درهر حال در چارچوب وحدت گروههای اصلاحطلب اگر طرفین واقعا خواستار آن هستیم، بالاخره باید این مسائل و نقدها و این مباحث مطروحه و دل آزردگیها و دل چرکینیهایی که نسبت به همدیگر وجود دارد، دوباره و چندباره مطرح شود و بالاخره در جایی حل و فصل شود. بهنظر من با توجه به رویکرد کلان گروههای اصلاحطلب و اینکه بتوانند به هدف نهایی و غایی خود بهتر و سریعتر برسند، زمان آن است که این مباحث به آن نتیجه نهایی برسد. حتی اگر ذیل شورای هماهنگی این وحدت میسر نشد لااقل خودزنی نکنیم.
- سران اصلاحات بارها خواهان کنار گذاشتن اختلافات حزبی در جناح اصلاحات و ایجاد هماهنگی و وحدت بین این احزاب و گروهها بودند، شورا چه اقدامی در اینخصوص انجام داد و تا چه اندازه موفق عمل کرد؟
بالاخره همین قدر که شورا شکل گرفته و فعالیت خود را ادامه و استمرار داده و چتری برای هماهنگی گروههای مختلف است، به نظر میآید توانسته در این راستا عمل کند. منتها نوعاً گروههایی که دم از ناهماهنگی میزنند گروههایی بودند که خارج از این مجموعه بودند و یا در مقطعی خط خود را از این مجموعه جدا کردند.
بنابراین اگر بحث شورای هماهنگی است بهنظر میآید که شورا کاملاً هماهنگ عمل کرده و سعی کرده در راستای اهداف و سیاستهایی که چه آقای خاتمی و چه دیگر دلسوزان جریان اصلاحات مطرح کردند، حرکت هماهنگ خود را پیش برده و سعی کرده که با وجود اتفاقاتی که افتاده، مثلاً بحث رد صلاحیتهایی که صورت گرفت که باعث دلآزردگی خیلی از افراد دلسوزی شد که رد صلاحیت شدند، ائتلاف محفوظ و مصون باقی بماند و در راستای آن اهداف کلی، جریان اصلاحطلبی در انتخابات شرکت کرده و حضور فعال داشته باشد و مردم را به انتخابات تشویق کنند. بهنظر من همه اینها نقاط مثبتی است که جریان اصلاحطلب براساس تجربیات گذشته و خیلی از مباحثی که در گذشته از سوی برخی افراد یا گروهها مطرح میشد مثل بحث تحریم و کنار گذاشتن انتخابات و...، درس گرفته و در راستای آن حرکتهای وحدتآمیز، حرکت کند.
- به نظر شما خاتمی برای انتخابات ریاستجمهوری دور دهم خود را کاندیدا میکند؟
این را باید از خود ایشان سؤال کنید ولی قطعاً گروههای سیاسی نسبت به این قضیه اقبال دارند و تشویق هم کردند و میکنند و از فحوای مذاکرات و مصاحبهها و موضعگیریهایی که شده تأکید بر کاندیداتوری ایشان است. البته براساس گفتههایی که آقای خاتمی تا به حال داشته اند ورود خودشان را تایید نکرده اند، هرچند نزدیکان ایشان از جمله آقای ابطحی بر این موضوع صحه گذاشته اند ولی به نظر من الان خیلی زود است که چه به لحاظ سلبی و چه به لحاظ ایجابی به این موضوع بپردازیم و باید مقداری جلوتر برویم و فضای سیاسی کشور را بسنجیم و ببینیم که جنبههای مختلف قضیه به چه سمت و سویی پیش میرود.
- الان اصلیترین شعار و دغدغه اصلاحطلبان چیست و در راستای آن چه برنامهای دارند؟
به نظر من اینها در دو حوزه شعار اصلی دارند. یکی در حوزه داخلی و یکی در حوزه خارجی. در حوزه داخلی مشکل اصلی کشور ما مباحث اقتصادی مثل تورم، گرانی و بیکاری است که در برنامههای اصلاحطلبان و در نشستهای انتخاباتی هم که داشتند به تفصیل در رابطه با این موضوع، بهخصوص بحث مبارزه با گرانی و تورم و بهبود وضعیت معیشت اقتصادی مردم تاکید شده است.
این بحث داخلی است که فکر میکنم اولویت اصلی و درجه اول اصلاحطلبان در این مقطع باشد و بحث دوم، در رابطه با تمامیت کشور، امنیت ملی و نگرانیهایی که امنیت کشورو منافع ملی ما را به مخاطره میاندازد، دغدغه و دلمشغولی اصلی اصلاحطلبان در این مقطع است و قطعاً اگر در مجلس حضور پیدا کنند، یعنی اقلیتی که در مجلس حضور دارد، در دور دوم انتخابات مجلس هشتم قدرتمندتر شود و تعداد افزونتری از اصلاحطلبان در مجلس حضور پیدا کنند، امکان اینکه بتوانند این برنامهها را محقق کرده و یا پیش ببرند، زیاد خواهد بود.
- با توجه به اینکه نتیجه دور اول انتخابات مجلس هشتم به نفع اصلاحطلبان نبود به نظر شما اصلاحطلبان برای ماندن در عرصه سیاسی به چه مسائلی توجه خواهند کرد؟
شما نتیجه انتخابات را بر چه اساسی بررسی میکنید؟ موقعی شما مسابقهای را در نظر میگیرید که دو رقیب دارد که دست و پای یک رقیب را میبندیم و میگوییم در این مسابقه شرکت کن و انتظار برنده شدن را هم از آن داریم و رقیب دیگر را هم با استفاده از انواع و اقسام امکانات، حمایت و شارژ میکنیم، یا خودش دوپینگ می کند، چه انتظاری خواهید داشت؟ با توجه به اینکه رقابت و انتخابات در عرف سیاسی تعریف خاصی دارد، لااقل ما نمیتوانیم در مورد انتخابات مجلس هشتم این تعریف را صادق بدانیم، بنابراین اینکه اصلاحطلبان در دور اول انتخابات موفق نبودند، را قبول ندارم، لااقل در حوزههایی که آنان کاندیدا داشتند و شرایطشان نسبتاً منصفانه بود، توانستند در حد بین یک دوم تا یک سوم کرسیها را کسب کنند و در جاهایی که این امکان برایشان وجود نداشت طبیعی است که انتظار آنچنانی هم نمیتوانیم داشته باشیم.
وقتی که تمام کاندیداهای شاخص یک جریان را رد صلاحیت میکنند و به تعداد حداقلی، یعنی سقفی برای اینها در نظر گرفته میشود که انگار فقط این تعداد باید ورود پیدا کنند نتیجهاش هم همین است که میبینیم. شما فکر میکنید که نتیجه انتخابات برای جریان اصولگرا متضمن موفقیتی بوده؟ اینکه با حداقل آرا بتوانند بالا بیایند در یک شهر چند میلیونی مثل تهران.یعنی حدود30 درصد مردم در انتخابات تهران شرکت کنندو بعد منتخبین با 25 درصد بتوانند به مجلس وارد شوند و تازه بسیاری از آرای اصلاح طلبان بهعنوان باطله محاسبه نشود و برای اینکه اصولگرایان بالا بیایند این آرای باطله در سرجمع آرا محاسبه نشود که مشکلی برای آن 25 درصد آرا پیش نیاید. شما به این می گویید موفقیت؟ در هر حال ما کشور را از خودمان می دانیم و در هر حال حضور فعال خود را خواهیم داشت.در عرصه سیاسی نشد، در عرصه اجتماعی فعالیت می کنیم.
- پس شما این را که مردم اقبال نه چندان خوبی به اصلاحطلبان داشتهاند را تایید نمیفرمایید؟
قطعاً این را قبول ندارم. به نظر من مردم اقبال چندان خوبی به امر انتخابات نشان ندادند و عملا میزان مشارکت و عدم مشارکت مردم نشاندهنده میزان رغبت یا عدم رغبت آنها به امر انتخابات بود. اینکه ما بیاییم بگوییم که مثلاً میزان حضور مردم پنجاه و چند درصد بود و آن هم در مناطقی که فرضاً عوامل غیرسیاسی در امر انتخابات دخیل است که این آمار را بالا میبرد، نشاندهنده رغبت عمومی به انتخابات نیست.
رغبت عمومی به امر انتخابات بهعنوان یک مولفه سیاسی، در شهرهای بزرگی مثل تهران، شیراز، اصفهان، مشهد و غیره نشان داده میشود.
اینکه در فلان شهر، فلان قبیله و طایفه و فلان روابط خویشاوندی است و خیلی از مؤلفههای مختلف دخیل است که عنصر سیاسی در آن مؤثر نیست نه جریان اصلاحطلب میتواند دم از موفقیت در این مناطق بزند و نه جریان اصولگرا. بنابراین ما باید در جاهایی بحث اقبال عمومی به انتخابات و جریانهای سیاسی را مطرح کنیم که بحث سیاسی پررنگ است و این مسئله در شهرهای بزرگ است که اگر بررسی شود میزان رأی عمومی مردم در این مناطق بین 30 تا 35 درصد است.
- هر از چندی اعلام حمایت و نزدیکی آمریکا و رئیسجمهور آن را از جریان اصلاحات و اصلاحطلبی ایران را شاهدیم؛ شما دلیل این اعلام حمایت و نزدیکی را در چه میدانید؟ و چرا این مسئله انجام میشود؟
اتفاقا ما باید این سؤال را بپرسیم. خیلی موضع شبههبرانگیزی است که یک جریان محافظهکار که اندیشهاش مبتنیبر محافظهکاری است بر چه اساسی از یک جریان اصلاحطلب حمایت میکند. به نظر میآید مهمترین دلیل آن این است که چون درصدد خدشه وارد کردن بر جریان اصلاحات است این حمایتها که هیچ پایه و اساسی هم ندارد، صورت میگیرد. هیچ نسبتی بین جریان اصلاحطلب و جریان محافظهکار وجود ندارد و من این حمایتها را شبهه برانگیز میدانم و برای اینکه ریشه اصلاحطلبی در کشور زده شود، این حمایتها صورت میگیرد.
مشابه جریان کنفرانس برلین که حرکتهایی انجام شد جهت اینکه نگاه مردم نسبت به جریان اصلاحطلب دچار خدشه شود و در حقیقت این اتفاقات در سطح دیگری صورت میگیرد که از این فضا جریان محافظهکار داخلی حداکثر بهرهبرداری را کند. ما نظام را از خودمان میدانیم و حتی اگر اخراجمان کرده باشند که کردند باز تلاش خودمان را برای ورود به صحنه حاکمیت از طریق مکانیسمهای مسالمتآمیز خواهیم داشت.
- واکنش شورا به حمایت آمریکا از اصلاح طلبان در این خصوص چه بود؟
جریان اصلاحطلب اصلا نیازی به حمایت خارجی ندارد، جریان اصلاحات خود را پشتگرم حمایتهای داخلی و پشتگرم به خواسته مردم میداند و براین اساس اگر فضای رقابتی در کشور ایجاد شود و مردم بتوانند خواسته خود را در یک فضای آزاد بیان کنند، قطعا گزینه اولشان جریان اصلاحطلب خواهد بود.