به گزارش همشهری آنلاین، ما نخستین منع تردد فراگیرمان را در بهار امسال تجربه کردیم و علیرغم این که چالشی بیسابقه و دشوار بود ولی هوا عمدتاً به نفعمان بود. قرارگرفتن در معرض نور آفتاب نقشی حیاتی در سلامت روانی مردم بازی میکند. این، مستقیماً به افزایش انتشار سروتونین در مغز ربط دارد. در نتیجه، وجود نور آفتاب تأثیر بهسزایی در تقویت تواناییمان برای تحمل اوقات استرسزا دارد. این، چشماندازِ قرنطینه در زمستانی تاریک را بهتمامی ترسناکتر و دلهرهآورتر میکند.
حتی قبل از پاندمی هم کوتاهیِ روزهای زمستان در برخی افراد به ”اختلال عاطفی فصلی“ (SAD) منجر میشدـــــــ شرایطی که موجب احساسی افسردهکننده و بیمعنا [در فرد میشود]. آیا شما با احساس حسرت و افسوسی که همراه با پاییز میآید و با سردشدن هوا باقی میمانَد آشنا هستید؟ اگر این احساس توانتان را بخشکانَد و موجب شود بیدلیل احساس غم کنید، این چیزی جز اختلال عاطفی فصلی نیست.
زمستانهای ترومسو
جزیرهی ترومسو در نروژ در عرض جغرافیایی 69.64 درجهی شمالی و در 200 مایلی شمال مدار شمالگان قرار دارد. این شهر از اواخر آبان تا اواخر دی، به مدت دو ماه، بهندرت رویِ خورشید را به چشم میبیند. بهواقع در طول این تاریکترینِ دورهها ترومسو روزانه فقط دو تا سه ساعت نور آفتابِ غیرمستقیم میگیرد.
شهروندان ترومسو اما معمولاً فاقد نشانههای این مصائب زمستانی هستند؛ دستکم نه تا حدی که میشود از شهری محاصرهشده در تاریکی و سرما انتظار داشته باشیم. مطالعات مجلهی BMC Psychiatry (2012) نشان میدهد که هیچ تفاوت چشمگیری در سلامت روانیِ ساکنان آن در زمستان و سایر فصلها (بهجز افزایش مشکلات ناشی از بیخوابی) وجود ندارد. چه دلیلی ممکن است در پسِ سلامت اهالی ترومسو در فصل زمستان وجود داشته باشد؟
غلبهی قدرت ذهن بر مشکلات عینی
کری لِیبُویتز، دانشجوی دکتری روانشناسی در استنفورد، در سالهای 2014 و 2015 پژوهشی در باب سلامت روانی اهالی ترومسو انجام داد. او نتیجه گرفت که توانمندی ذهنی شهروندان ترومسو به آنها کمک میکند تا بتوانند از پسِ آن شبهای تاریک طولانی برآیند.
درحالیکه بسیاری افراد در نیمکرهی غربی [با ناراحتی و اضطراب] خود را برای صعوبت و مصائب زمستان آماده میکنند، ساکنان ترومسو با شور و هیجان آمدناش را انتظار میکشند. آنها بیصبرانه منتظر فصل اسکی و خانههای دنج و گرمشان هستند. Koselig (اصطلاحی نروژی برای ”دنجی و راحتی“) ایدهیی است که بهطور گسترده در میان سراسر اهالی جزیره پذیرفته شده است. نروژیها در پناهبردن به زیر لحاف، وقتی جهان بیرون دارد یخ میزند، گرمی و لذت شگفتآوری مییابند.
با توجه به انبوه تحقیقاتی که نشان میدهند نحوهیی که فرد به پیشوازِ شرایطِ بالقوهْ استرسزا میرود تأثیری مستقیم در واکنش او به آن شرایط دارد، یافتههای لِیبُویتز اصلاً تعجبآور نیست. برخی افراد ممکن است با مثبتاندیشی به نظارهی شرایط سخت بنشینند، همچون چالشی که بفهمینفهمی فرصتی برای یادگیری عرضه میدارد. برخی دیگر ممکن است دیدگاه بدبینانهتری داشته باشند و بر جنبههای نگرانکننده و اضطرابآور تمرکز کنند. استرس، به تنهایی، شرایطی کمابیش طبیعی و خنثی است. چگونگی واکنش فرد به آن است که به تجارب و نتایجِ مثبت یا منفی میانجامد.
پژوهشی که در سال 2010 انجام شده نشان میدهد که چطور این تفاوت [در نگرش افراد] در [بروز] واکنش استرسی سهیم است. آنهایی که از رویکرد نخست پیروی میکنند، کسانی که موقعیت را همچون فرصتی برای رشد میبینند، در مسیر ’’پذیرش وظیفهمحورانه‘‘ قرار دارد. در این رویکرد نوعی برداشت کنترلی نهفته است [=فرد بر آن است به مدد نگرش امیدوارانهی خود مصائب عینی را در مهار خویش گیرد]. این اساساً روشی است برای درک و دریافت شرایط بهعنوان نوعی چالش و نه موقعیتی مهارنشدنی.
آنهایی که از رویکرد دوم پیروی میکنند، کسانی که موقعیت صرفاً مایهی اضطرابشان میشود، در دو مسیر ’’پذیرش عاطفه/پرهیزـمحورانه‘‘ و پذیرش وظیفهمحورانه گام برمیدارند. هرچند در این افراد عامل ”پذیرش وظیفهمحورانه“ در قیاس با عامل پذیرش عاطفه/پرهیزـمحورانه بسیار کمرنگتر است. برداشتهای کنترلی و پذیرش وظیفهمحورانه در آمادگی و اشتیاقِ فرد برای رفتن به مصافِ چالشها بهطرزمثبتی دخیلاند. در سوی دیگر، پذیرش عاطفه/پرهیزـمحورانه معمولاً بر رنج و ناراحتی و تشویش فرد میافزاید.
سنجهی [نحوهی] نگرش به اوقات زمستانی
آزمایشات لِیبُویتز در نروژ تأییدی بود بر یافتههای فوقالذکر. او، به همراه مشاورش در دانشگاه ترومسو، مفهومی برای آزمایش مقدماتیِ فرضیهاش ساخت. این مفهوم که به ’سنجهی [نحوهی] نگرش اوقات زمستانی‘ (Wintertime Mindset Scale) معروف است، نظرات فرد را دربارهی چندین گزارهی مثبت و منفی جویا میشود. مثلاً: ”من عاشق دنجیِ ماههای زمستانام“ یا ”زمستان یعنی فصل محدودیتآورِ سال“.
نتایجْ واضح بود. لِیبُویتز دریافت که داشتن نگرش زمستانی مثبت به کامیابیِ بیشتر در زندگی ربط دارد. افرادی که با گزارههای مثبت موافقتر بودند از نشانههای سلامت روانیِ بهتری در طول زمستان تاریک برخوردار بودند.
نباید از یاد ببریم که تواناییِ نگریستن به وضعیت عینیمان همچون یک تهدید یا یک فرصت به وضع ذهنیمان و عوامل متعدد شخصی بستگی دارد. احساس تشویش و نگرانی، وقتی شرایطی اضطرابآور در شُرُف وقوع است، اصلاً غیرطبیعی نیست. انواع مختلفی از رواندرمانی (نظیر درمان رفتاریـشناختی) وجود دارد که به افراد کمک میکنند تا به روش مفیدتری از عهدهی شرایط دشوار برآیند.
بهکاربردن این درسها در قرنطینهی زمستانی
درحالیکه هنوز مطمئن نیستیم یک قرنطینهی سفتوسختِ دیگر در پیش داریم یا نه، میتوانیم خود را از همین حالا آماده کنیم. خبر خوب این است که ما حالا تجربهی پذیرشِ چنین اتفاقی را داریم و میدانیم چه چیزهایی به نفع ما و در خدمت ماست و چه چیزهایی نه. اگر یک قرنطینهی دیگر سر برسد، چه بسا لازم باشد برای خودمان برنامهریزی کنیم که مثلاً هرچهبیشتر موسیقی آکوستیک ملایم گوش دهیم یا شروع به یادگیری اصول نقاشی کنیم.
تغییردادن نگرشتان ربطی به انکارکردن جنبههای منفیِ موقعیت بیرونی ندارد. تغییردادن نگرشتان یعنی بازشناسیِ تواناییتان برای مهار واکنشتان به عوامل استرسزا. شما نمیتوانید ترسهاتان را نادیده بگیرید یا سرکوبشان کنید، ولی میتوانید با موضعی مطمئنتر، راغبتر و مصممتر به پیشواز قرنطینهی احتمالی بروید.
تأثیرِ انجامدادن چنین کارهایی اخیراً در پژوهشی که آلمانیها انجام دادهاند آشکار شده است. این پژوهش میگوید بین ماه مارس تا می 2020 ”تفاوتهای افراد در کامیابی از زندگی ارتباط مثبتی با برداشتهایشان از کنترلپذیری، پذیرش فعالانه و صورتبندیهای مجدد مثبتِ آنها [از موقعیتشان]، و [برعکس] ارتباطی منفی با حسِ در میانهی تهدیدها قرارگرفتن و برنامهریزیهای مختلف داشته است“. به بیان دیگر، رفتن به پیشواز قرنطینه همچون یک چالش، همراه با نگرشی مثبت، به افراد کمک کرده تا ناخشنودی از زندگی را کاهش و خوشبختی کلیشان را افزایش دهند.
سوای همهی اینها، بادهای زمستانی زیبایی و جذبهی خاصی در خود دارندـــــــ جز این است؟ چیزهای معدودی هست که بهاندازهی بارش نخستین برف زیبا باشند. به بیان بخردانهی شاعر اسطورهیی ایرلندی شیموس هینی: ”اگر این زمستان را تاب بیاوریم، هر چیز دیگر مایهی خوشی خواهد بود‘‘.
* ترجمهیی از:
https://elemental.medium.com/a-pandemic-winter-doesnt-have-to-defeat-us-lessons-from-norway-a4fd21987b42
نویسنده: اردشیر علی
ترجمه: نیما فاتح - دامون افضلی
نظر شما