به گزارش همشهری آنلاین، انگار شمایلمان نشان میدهد که نمیتوانیم مشتری پرندههای وحشی و مهاجر باشیم. فروشندگان پرنده در بازار پرندگان فریدونکنار پیش از صحبت ما این را فهمیدهاند و انگار در پچپچی درگوشی، آن را به گوش همه بازاریها رساندهاند.
با اینکه سال ۹۷ این بازار رسما از سوی سازمان حفاظت محیطزیست و شورای تامین استان، غیرقانونی اعلام شد، اما بازار این پرندگان همچنان با رونق فراوان، درست جایی در قلب شهر دایر است؛ اینجا درست جلوی چشم است و پیداکردنش حتی برای غریبهای که برای نخستینبار پایش را به فریدونکنار میگذارد، کار سختی نیست.
مرغابیها و پرلاها (خوتکا) روی میزهای چوبی بازار پَر شده و دستوپابسته ردیف چیده شدهاند. کسی آهسته دم گوش ما میگوید: بروید تا کتک نخوردید. کسی با ما حرف نمیزند. فکر میکنند از محیطزیست آمدهایم تا بساطشان را زیر و رو کنیم و گونههای در خطر انقراض را پیدا کنیم. فقط آقایی به نام رحیمی، عصبانی جلو میآید و میگوید: عکس من را همهجا پخش کردید. در اینترنت همهجا عکس من هست و زیرش نوشته قاتل پرندگان. شبکههای خارجی هم نشان دادند. الان هم باز آمدید برایمان دردسر درست کنید؟
خرجمان را پرندهها میدهند؟
با صدایی که به فریاد توأم با خواهش شبیه است، میگوید: بروید ما را از نانخوردن نیندازید. پیرمردی شروع به صحبت میکند. پای صحبتهای او چند نفری دیگر از پرندهفروشان هم میآیند. حاجی میگوید: این صید دوم است؛ سالها نه، قرنها در این منطقه بوده است. پدران ما هم از پدرانشان یاد گرفتهاند. هیچ کار غیرقانونیای هم نیست. حالا میآیند میگویند فلان پرنده دارد منقرض میشود. فلان پرنده دارد تمام میشود. ما خودمان این چیزها را میفهمیم. بفرمایید به پرندهها بگویید بیایند خرج ما را بدهند. خرج زن و بچه اینها را بدهند. دوتا مرغابی میفروشیم ۱۵۰هزار تومان. دوتا پرلا میفروشیم ۶۰هزار تومان. پول زیاد به جیب کسی میرود که دامگاه دارد. نه ما. خرج و دخلمان نمیخواند. بعد هرروز یک کدام از شما دوربین بهدست میآیید میگویید پرندهها را قتل عام نکنید.
فروشندگان اصرار میکنند که چیزی جز مرغابی و پرلا ندارند. اما مشتری کار دستشان میدهد. کسی از زیر میز ۲ غاز بزرگ کانادایی روی میز میگذارد اما قیمت را آنقدر آرام میگوید که ما نشنویم. در این بازار انگار کسی از کرونا خبر ندارد. نه مشتریها ماسک به صورت دارند و نه فروشندگان. خانمی آمده تا سنگدان مرغابی بخرد. میگوید: مرغ ماشینی کیفیت ندارد. معلوم نیست چی به خوردشان میدهند. این پرندهها در طبیعت تغذیه میکنند. هر آشغالی را نمیخورند. اینها خاصیت دارند.
حداقل روزی ۲۰۰ پرنده
در حال خارجشدن از بازار هستیم که کسی میگوید: در این بازار روزی ۱۵۰ یا ۲۰۰ پرنده هم فروخته شود، فکر میکنید به هر نفر چقدر میرسد؟ فروشی که از نظر فروشندگان کم است و در این گرانیها خرجشان را نمیدهد در واقع عددی وحشتناک است؛ حداقل ۶هزار پرنده در این بازار فروخته میشود.
تصور کنید انبوهی از لاشه سربریده و بیپر پرندگان را. اما باید سری به روستاهای اطراف فریدونکنار بزنیم. مثلا حاجیآباد؛ جایی که به ما کسی را معرفی میکنند. او زنی حدودا ۶۰ساله است که پرنده وحشی میفروشد. سرش را از پنجره بیرون میآورد و میگوید: امروز چیزی برای فروش نداریم چون همه را فروختیم اما کسانی هستند که اردک و مرغابی پرورش دهند. قیمتش هم از پرنده شکار و صید ارزانتر است.
سهم زنان در فروش پرندههای شکارشده
او میگوید اگر یک ساعت زودتر آمده بودیم انواع غاز، مرغابی پرلا و مانند آن را داشت و اتفاقا میتوانست به قیمت مناسبتری از بازار بفروشد. او نشانی زن دیگری را میدهد که دستی بر کار فروش پرندگان غیرقانونی دارد اما آنجا هم چیزی دستگیرمان نمیشود.
او هم به ظهر نرسیده همه پرندههایش را فروخته است. اما قیمت پرنده در این روستاها ارزانتر از بازار است. کافی است از قماش علاقهمندان به خوردن این زبانبستهها باشید. با ۴۰هزار تومان هم کار شما راه میافتد؛ گرچه دمار از روزگار این مهاجران بیخبر از سرنوشت درمیآورد.
او اما توضیح میدهد که روال شکار پرندگان از چه قرار است. شبها و عصرها پرندگان به دامهای دستساز میافتند؛ مسئولیتی که به عهده جوانان و حتی نوجوانان است. بعد از صید یا شکارهایی که گاهی با اسلحه و در حال پرواز اتفاق میافتد که به قول او از سر تفریح است. نوبت به زنان میرسد. پرندهها سر بریده و تمیز میشوند. بهویژه در مورد مرغابیها، سنگدان از بخشهای پرطرفدار است که با آب جوش حسابی تمیز میشود. اگر صید زیاد باشد، بخشی از آن روانه بازار پرندگان میشود و بخشی هم در روستاها فروخته میشود. این زن میگوید کمکخرج خانه است.
اما در این روستاها، خانهها چندان شبیه به روستایی محروم و فقیرنشین نیست. خانهها درست شبیه خانههای شهری ساخته شده و بیشتر سعی کردهاند چندطبقه بنا کنند تا محلی برای اجاره به گردشگران داشته باشند. غرب مازندران تابستانها، روزهای تعطیل و نوروز مملو از گردشگرانی است که برای اجاره یک اتاق با هم رقابت میکنند.
ماشینهای پارکشده در پارکینگ خانههایی که درشان باز است کمتر حتی پراید هستند. خودروهای پژو۲۰۶، جیالایکس، پارس و حتی پراید نیز زندگی طبقه متوسط را ترسیم میکند، نه قشر کمتر برخوردار و ضعیف را. اگرچه شاید این روزها زندگی برای طبقه متوسط هم سخت شده باشد اما شکار گسترده و بهتر بگوییم بیرحمانه پرندگان در فریدونکنار و مناطق زمستانگذرانی پرندگان مهاجر، قصه امروز و دیروز نیست.
معیشت بهانه است
دامپزشکی مازندران با وجود تماسهای مکرر همشهری پاسخگو نیست اما مدیرکل حفاظت محیطزیست مازندران، قانونیبودن بازار پرندگان و نحوه فروش غیربهداشتی آنان را قویا رد میکند. حسینعلی ابراهیمی میگوید: بارها در این خصوص با همه مسئولان و طی جلسههای متعدد صحبت شده است. این بازار نه فقط برای پرندگان بلکه برای محیطزیست شهری هم خطرناک است. هیچ نظارتی بر نحوه صید و شکار یا میزان آن وجود ندارد. شکار با اسلحه مطلقا ممنوع است. هیچ تأیید بهداشتی نمیتوان بر این پرندگان گذاشت. در صورت شیوع یک بیماری مانند آنفلوآنزای پرندگان این بیماری سریعا به انسان سرایت میکند. چون هیچ نظارت بهداشتی بر پرندگان فروشی نیست.
ابراهیمی ادامه میدهد: از سوی دیگر حجم پرندگان صیدشده مشخص نیست. در این بازار زیر لایهای از صید گونههای مجاز قاچاق انجام میشود. این بازار تامینکننده پرنده سراسر کشور است. همه اینها مواردی است که بارها و بارها اعلام شده، جلسه گذاشته شده و پیرامون آن هشدار داده شده است. اما متأسفانه اقدام درخوری انجام نشده است. سازمان حفاظت محیطزیست بهتنهایی اختیارات مقابله در این زمینه را ندارد و نیازمند همراهی بخشهای قضایی و انتظامی هستیم.
مدیرکل حفاظت محیطزیست مازندران میگوید: معیشت مردم را نشانه میگیرند. میگویند ۴۰۰ سال است این کار را انجام میدهند اما مقتضیات زمانه عوض شده است. برای معیشتشان فکر دیگری باید کرد. راهحل دیگری باید جلوی پایشان گذاشت. مدتی قبل اما بحث جابهجایی بازار پرندگان فریدونکنار داغ بود؛ موضوعی که اساسا به حل این معضل بیارتباط بهنظر میرسید. گویی کنار رفتن از جلوی چشم و جایی در حاشیه شهر فعالیت کردن، نخستین و آخرین راهی بود که مسئولان میتوانند این معضل را از نگاهها پنهان کنند تا همچنان به فعالیت غیرقانونی خود ادامه دهند.
منبع: همشهری، ستاره حجتی
نظر شما