چهارشنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۷ - ۰۵:۱۶
۰ نفر

دکتر اصغر واعظی* : شاید امروز بهتر از هر دیروزی آشکار شده باشد که فردیت هر فرد ارتباطی وثیق و انکارناپذیر با جهان درونی او دارد.

هر فرد جهانی است منحصر به‌فرد که اگرچه اشتراکاتی با دیگران دارد، اما صاحب خصوصیاتی است که بینش، منش و کنش او را رقم می‌زند.جهان درونی هر فرد، جهانی است که فرد درون آن و با آن زیست می‌کند. اصل نخستین این جهان خودخواهی است.

آدمی به حکم طبیعت و سرشت ذاتی‌اش هرآنچه نیک می‌پندارد، برای خود می‌خواهد. از این روست که اگر کسی به‌جای خست، رو به جانب سخاوت گذارد و دیگران را با خود در خوبی‌ها سهیم کند، به ساحت اخلاق گام نهاده است.

اما آگاهی را حکایتی است به غایت متفاوت. اگر طبیعت آدمی در حفظ و حراست از آنچه کمال می‌پندارد جانب خست را برمی‌گزیند، در مقوله علم و آگاهی اصل بر سخاوت است. شاید آدمی تمایل داشته باشد قدرت را، ثروت را، شهرت را و اساساً همه آنچه را که برتری و خیر و کمال می‌پندارد، در جهان درونی خود محصور دارد و آن را به خود اختصاص دهد، اما بر عکس در مقوله علم و آگاهی اصل را بر سخاوت می‌گذارد. با هر آگاهی جهان وجودی آدمی توسعه می‌یابد. اما ما نمی‌خواهیم این بسط و توسعه تاریخی در من فردی‌مان محصور بماند و در نهایت مدفون شود.

هر یک از ما می‌خواهد موجی را که در درونش به حرکت درآمده است در او پایان نپذیرد و از دیواره‌های فردیت او لبریز شود. هر یک از ما می‌خواهد موجی که در درونش به راه افتاده است به من‌های دیگر، یعنی به جهان‌های فردی دیگر گسترش دهد. در واقع، آگاهی سخاوتمندانه عامل دیگری را طلب می‌کند و آن عنصر «ارتباط» است. آگاهی فردی به حکم آن که نمی‌خواهد در حصارهای فردیت «من» پنهان بماند، تلاش می‌کند تا دیگران را نیز در کشف و شهود خود سهیم کند.

قلم، پلی است که امواج آگاهی پدید آمده در جهان هر فرد را به جهان‌های فردی دیگری منتقل می‌سازد. قلم، پل ارتباطی میان جهان‌هاست. با قلم است که جهان‌های فردی ما درهم می‌آمیزد و جهانی دیگر را می‌آفریند که متعلق به همه ماست، اما منحصر به هیچ‌کس نیست. با قلم است که «من‌»هایمان «ما» می‌شود و وجود فانی محصور مانده هر یک از ما در دو نقطه تولد و مرگ، در بستر تاریخ گسترش می‌یابد.

گفتیم قلم پل ارتباطی میان جهان‌های فردی است. اما این تعبیر نباید شأن و منزلت قلم را تا حد یک واسطه صرف تنزل دهد. قلم به صاحب خود این امکان را می‌دهد که افق معنایی یا ذهنیت خود را در معرض فهم و قضاوت دیگران قرار دهد. به بیانی دیگر، قلم و کتابت، فضا و ظرفی را می‌آفریند که محل تلاقی افق معنایی صاحب قلم و خواننده اثر او است. قلم، دریچه‌ای را می‌گشاید که خواننده اثر می‌تواند از طریق آن به جهان درونی مؤلف راه‌یابد. به بیانی دقیق‌تر، قلم با خلق یک اثر، این امکان را فراهم می‌آورد که ظرف و افق معنایی صاحب قلم با ظرف و افق معنایی خوانندگان و مفسران اثر درهم بیامیزد و نفس این آمیزش به‌مثابه یک سنتز، افق‌های نوین دیگری را رقم می‌زند.

 پس قلم تنها یک واسطه نیست، بلکه خود منشاء زایش افق‌های جدید معنایی و آگاهی‌های افزوده است. علاوه بر این، آنچه قلم را از هر وسیله ارتباطی دیگر متمایز می‌کند، ماندگاری آن است. اثری که با قلم پدید می‌آید، به خالق اثر این امکان را می‌دهد که فکر و اندیشه خود را برای همیشه در تاریخ جاودانه کند تا در آمیزش با افق‌های فکری آیندگان، زایش اندیشه‌های دائما نوین را سبب شود.

* عضو هیأت علمی گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی

کد خبر 56765

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز