به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایرنا، چندی پیش همزمان با روز جهانی منع خشونت علیه زنان (۲۵ نوامبر و ۵ آذرماه)، آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد در پیامی اعلام کرد: خشونت علیه زنان و دختران چالش جهانی حقوق بشری است و باید در درجه نخست از بروز خشونت، از جمله از راه پرداختن به معیارهای اجتماعی و عدم توازن قدرت، جلوگیری شود و نظام های قضایی و پلیس نیز باید حسابرسی به عاملین خشونت را تشدید کنند. همچنین به گریز از مجازات پایان دهند.
با همین نگاه و اهمیت رفع تبعیض و قطع زنجیره خشونت علیه زنان و دختران در جهان به تشکیل کمپینی ۱۶ روزه انجامید. کمپینی با عنوان «دنیا را نارنجی کن» یا «کمپین نارنجی» که به جهت حمایت از حقوق زنان راه اندازی و در پوشش این رخداد از همه آحاد جامعه درخواست شده که به مدت ۱۶ روز در زمینه منع خشونت علیه زنان و دختران حساس سازی و اطلاع رسانی شود.
حال با این هدف ۱۶ روز از تقویم سال برای حساس سازی جامعه و توقف زنجیره خشونت علیه زنان در جهان به رنگ نارنجی در می آید. در همین راستا زهرا افتخارزاده مدیرعامل موسسه ارتقای کیفیت زندگی زنان آتنا و از فعلان حوزه زنان و دختران خشونت دیده از پویش نارنجی و اهمیت و تاثیرات آن در کاهش خشونت علیه زنان و دختران در جامعه می گوید.
علت اینکه ۱۶ روز در کل سال با شعار منع خشونت علیه زنان و دختران نارنجی می شود چیست؟
در واقع بخش مهمی از این اتفاق حساس سازی افکار عمومی به موضوع منع خشونت است و از طرفی در این روزها سعی می شود با اطلاع رسانی و آگاهی بخشی افرادی که تحت خشونت هستند و حق و حقوقشان ضایع شده جسارت خروج از شرایط خشونت را پیدا کنند. این درحالیست فعالان این حوزه در کل سال و به ویژه در روزهای پویش نارنجی که جهانی است با اطلاع رسانی تلاش می کنند تا مردم را نسبت به این موضوع حساس کنند. این کمک می کند به مرور زمان افراد جامعه با مشاهده موارد خشونت در خانواده و نزدیکانشان یا همسایگان بی تفاوت نباشند و این مسائل را به نهادهای مربوطه گزارش کنند یا آدرس و شماره تماس مراکز حامی حقوق زنان را به نحوی به دست آنها برسانند. مثل خانه های امن.
این چه کمکی به فرد یا افراد خشونت دیده می کند؟
افراد خشونت دیده اغلب به دلیل نداشتن حامی، فقر فرهنگی و اقتصادی جسارتی برای خروج موضع خشونت را ندارند. اما وقتی بدانند محلی برای پذیرش و حمایت آنها وجود دارد حداقل جسارت پیدا می کنند تا از محل خشونت خارج شوند و در مواقعی جان خود و فرزندشان را نجات دهند.
تکرار موضوع منع خشونت علیه زنان و دختران چقدر می تواند در جامعه کارساز باشد؟
وقتی به صورت مستمر راجع به این موضوع صحبت شود و افکار عمومی حساس شوند به مرور زمان این مسئله روی فرهنگ هم اثر می گذارد. امروزه صحبت از خشونت علیه زنان بیشتر شکل عریان مواردی است که به چشم می بینیم اما این خشونت ها شکل های مختلفی دارد که این دست خشونت های شدیدتر از دل آن بیرون می آید. اینها همه برگرفته از فرهنگ عمومی یک جامعه است که باید تغییر و متناسب با آن قانون نیز با تغییر پیدا کند. چون حتی تغییر فرهنگ و فرهنگ سازی نیز خودش نیاز به الزام قانونی دارد.
تاکنون چقدر اطلاع رسانی در فضاهای مختلف مثل شبکه های اجتماعی در خصوص این مسئله اثرگذار بوده است؟
امروزه می بینیم که از طریق فضای مجازی تغییرات مثبت رخ داده اما این شامل همه اقشار جامعه نیست. یعنی اتفاق یکدستی از دورافتاده ترین روستاها تا کلانشهرها نیست. این درحالیست که خیلی از مناطق فرهنگ و اعتقادات خاص خود را دارند که همین موضوع در مواقعی به اعمال خشونت ها دامن می زند. به همین دلیل الزامات قانونی و آموزش مداوم از رسانه های جمعی، مدارس، دانشگاه و در سطح کلان و گسترده باید اتفاق بیفتد. این درحالیست که گاهی خلاف این موضوع را شاهد هستیم و برخی رسانه ها به تبلیغ کودک همسری که ذات آن خشونت است و همچنین عامل بسیاری از خشونت ها در آینده است، اقدام می کنند.
با وجود این، چه باید کرد؟
اینها همه نیاز به عزم ملی دارد. وقتی اجتماع به موضوع منع خشونت علیه زنان حساس شود، فرهنگ عمومی و نسبت برابری جنسیتی شرایط بهتری پیدا کند، شاید تا ۱۰ سال آینده شاهد کمتر شدن زنجیره خشونت باشیم. در واقع به همین دلیل است که ۱۶ روز نارنجی بهانه خوبی است که حساس سازی و مطالبه تغییر قوانین صورت بگیرد.
در این زمان به ویژه در زمان کرونا و از ابتدای سال طبقه آمارهای رسمی اعلام شده شاهد افزایش ازدواج دختران زیر سن قانونی هستیم. نظرتان در اینباره چیست؟
به خاطر مشکلات اقتصادی، حمایت مالی و خیلی از مسائل دیگر ازدواج های کودکان زیر سن قانونی رخ می دهد. به همین دلیل این افراد که اغلب از خانواده های کم برخوردار هستند، سواد بالایی ندارند و گاه فقر فرهنگی دارند در زمان بروز خشونت قدرت دفاع و احیای حق و حقوقشان را نیز ندارند. از طرفی از جانب خانواده هایشان نیز مورد حمایت قرار نمی گیرند و در همان شرایط مجبور هستند گاهی سال های سال تن به خشونت بدهند.
موج دیگری از خشونت ها، خشونت های کلامی یا رفتاری در خیابان، محیط کار و... است. به نظرتان چقدر این خشونت ها می تواند بر سلامت روانی یک زن اثرات مخرب و منفی داشته باشد؟
بله خیلی افراد هم در مواجهه با خشونت های کلامی، روانی، عاطفی و محدودیت های اقتصادی یا جنسی هستند. حتی ممکن است به خاطر فرهنگ محلی که سکونت دارند از خشونتی که به آنها روا شده حرف بزنند اما توسط دیگران به رسمیت شناخته نشوند. این درحالیست که طبق تجربیات ما در موسسه آتنا، تاثیر خشونت روان می تواند گاهی آسیب زننده تر از یک خشونت فیزیکی باشد. در واقع می توان گفت یک کبودی و آسیب جدی است که دیده نمی شود و نمی توان آن را به کسی نشان داد اما بر کیفیت زندگی، اعتماد به نفس فرد، حضور اجتماعی و.... اثر می گذارد.
تعریف شما در مورد یک خشونت بی صدا است؟
بله. این نوع خشونت به جهت اینکه دیده نمی شود، بی صداست و توجه بیشتری را می طلبد و عمومی تر هم هست. از سطوح فرودست جامعه تا طبقه متوسط و بالا تجربه این مدل خشونت را دارند و حتی ممکن است گاهی آگاهی لازم در این خصوص را نداشته باشند. خشونت هایی مثل اعمال کنترل یا اعمال محدودیت و محدودیت مالی یا حق و حقوقی که سلب می شود همگی چهره دیگری از خشونت است و فرد باید آگاهی لازم برای خروج خود از این شرایط را داشته باشد.
یکی از موارد خشونت در بین بانوان در رابطه جنسی بروز می کند.
بله. از آنجایی که در فرهنگ ما آموزش های لازم درباره مسائل جنسی به افراد داده نمی شود آنها آگاهی لازم را ندارند. اگر اطلاع رسانی درستی صورت می گرفت آن وقت فرد می دانست که در هر فضا و شرایطی بدون رضایت طرفین، رابطه ای صورت نمی گیرد و اگر این اتفاق رخ دهد نامش تجاوز است. تجاوز موضوع عجیب و غریبی نیست و فقط در خیابان رخ نمی دهد. هر شکلی از رابطه که رضایت طرفین در آن نباشد تجاوز به حساب می آید، حال این موضوع می خواهد از طرف همسر باشد یا یک بیمار جنسی یا شریک جنسی.
نظر شما