آیا سن او مسئله ساز نخواهد بود؟ این پرسشی است که در چند ماه گذشته در محافل سیاسی واشنگتن و البته در رسانههای جهان بارها تکرار شده و نظر بسیاری از منتقدان درباره آن پرسیده شدهاست. مک کین تا کنون چند عمل جراحی انجام داده و سابقه بیماری مهلک سرطان در پرونده پزشکیاش به چشم میخورد. اما او تنها نامزد ریاستجمهوری یا درصورت پیروزی در انتخابات تنها رئیسجمهوری آمریکا نیست که با بیماری دست به گریبان بودهاست.
برخی از روسای جمهور آمریکا بیماریهای جسمی و روانی خود را از اذهان عمومیپنهان میکردند. آیا این نوع فریبکاری و تظاهر لازم بوده و آیا این مسئله امروز هم امکانپذیر است؟ سناتور جان مککین، نامزد جمهوریخواه ریاست جمهوری آمریکا در میانه تبلیغات انتخاباتی خود، حدود 1137صفحه از مدارک پزشکی خودش را منتشر کرد. اخیرا شاهد چنین افشاگریهایی در میان سیاستمدارن آمریکا هستیم. دکتر جرولد، مدیر سازمان روانشناسی سیاسی دانشگاه جورج واشنگتن درخصوص سوابق روسای جمهور آمریکا و مشکلات سلامتی آنها تحقیقاتی گسترده داشته است.
در سالهای اخیر کلیه نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در اعلام سلامت جسمی و روحی خود چندان صادقانه عمل نکردهاند. سناتور پل تیسانگز درانتخابات سال 1992 با بیل کلینتون بر سر نامزدی حزب دمکرات رقابت میکرد. او اظهار داشت که دارای بیماری غدههای لنفاوی نیست و دکتر او نیز به این دلیل که او قبلا پیوند مغز استخوان داشته، این مسئله را تائید میکرد و بر سلامتی او صحه گذاشت.
اما در زمان سخنرانی، او دوباره دچار مشکلات جسمیای شد که مردم از آن بیخبر بودند. در حالی تیسانگز این مسئله را از همه پنهان کرده بود، که مردم حق داشتند از چنین حقایقی مطلع شوند. دیویت دیآسناور در سال 1955 دچار حمله قلبی شد و در سال 1956 تحت عمل جراحی قرار گرفت و در سال 1957 نیز با سکته مغزی مواجه شد. مردم پس از بروز عارضه قلبی، با او احساس همدردی میکردند. این واکنش به این دلیل بود که حمله قلبی او چندان حاد نبوده و او زنده مانده بود. اما سکته مغزی که بهصورت موقتی روی سخنرانی او تاثیر گذاشت، موجب شد که کابوس کنارهگیری او از ریاست جمهوری به دلیل عدمتوانایی در ادامه کار، تقویت شود. در هر حال، مردم نیز بهدنبال رهبری قدرتمند هستند که بتواند در سلامت کامل به امور کشور بپردازد.
در فرانسه، فرانسوا میتران نیز نمونه درخور توجهی است. زمانی که میتران دولت را به دست گرفت، سوگند خورد که صداقت را سرلوحه کار خود قرار دهد. اما در اولین روز ریاست جمهوری – در سال 1981- دکتر کلود گوبلر پزشک مخصوص او، رئیس جمهور را به دفتر خود فراخواند و او را از ابتلاشدن به سرطان پروستات و گسترش بیماری مطلع ساخت.
میتران بهصورت جدی از دکتر خواست که این مسئله را مخفی نگه داشته و از فاش شدن موضوع جلوگیری شود. میتران بهمدت 14 سال با سرطان دردناک پروستات دولت فرانسه را هدایت کرد. آیا این مسئله واقعا تاثیری بر روی تصمیمات او نداشته است؟مورد بعدی افسردگی است.
در سال 1924، کلوین کولید بهدنبال راهیابی به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، با سانحه درگذشت پسرش، کالوین جیآر مواجه شد. کالوین جیآر، در حالی که در محوطه کاخ سفید بدون پوشیدن جوراب سرگرم بازی بود، پاهایش تاول زده و دچار عفونت شدید خونی شد و 3روز بعد درگذشت. (در آن زمان هنوز آنتیبیوتیک وجود نداشت) در واقع کولید نتوانست هیچ کار مثبتی در دوران ریاست جمهوریاش انجام دهد و این مسئله ناشی از ناراحتی شدید او از مرگ پسر 16سالهاش بود. کولید روزانه 11ساعت میخوابید. میزان کارهای او در روز بسیار کم شده بود. برخورد او با مسائل کشور بسیار عصبی و غیر منطقی بود.
یک روز صبح گرور کلولند (که در سالهای 1889-1885و1897-1893 رئیس جمهور بود) در حال مسواک زدن دندانهای خود بود که متوجه برآمدگی در سقف دهان خود شد. کلولند بلافاصله دندانپزشک خود را مطلع ساخت و دندانپزشک او نیز جراح گوش و حلق و بینی را برای بررسی بیشتر فرا خواند.
او تشخیص داد که غدهای در دهان رئیس جمهور وجود دارد. کلولند احساس کرد که فاش شدن موضوع باعث بروز بحران اقتصادی در کشور میشود. بنابراین شبانه به همراه متخصص بیهوشی، پرستارها، دندانپزشک و جراح گوش و حلق و بینی، به بهانه یک سفر تفریحی روی رودخانه هادسون با قایق تفریحی مسافرت کردند. آنها غده را از سقف دهان او از طریق چشم چپش خارج ساختند. سپس یک عضو مصنوعی را جایگزین آن در حفره کردند. مردم کاملا مشکوک شده بودند اما این مسئله تا 15 سال پس از مرگ او فاش نشد.درصورتی که جان مک کین بهعنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شود او باید در سن 72 سالگی برای بهدست گرفتن این سمت سوگند یاد کند.
آیا سن او مسئله ساز نخواهد بود؟ افراد خلاق بسیاری بودند که تا سن 90 سالگی در سیاست مشغول به کار بودند و توانستند بسیار خوب از عهده آن برآیند. از جمله میتوان به کونارد آدنائور، صدر اعظم آلمان اشاره کرد که تا سن 87 سالگی فعالیت داشت. در چین نیز انقلاب فرهنگی با تدبیر مائو به وقوع پیوست اما او مدت زمان کوتاهی را برای به دست گرفتن قدرت در دست داشت. آرزوی او استحکام کامل این انقلاب قبل از مرگش بود. درست است که این دو نفر در سن بالا توانستند مسئولیت خود در ریاست دولت را به نحو مطلوب به انجام برسانند اما این مسئله را نمیتوان بهصورت عمومیو برای هر سیاستمداری درنظر گرفت.
نیوزویک- 15 ژوئن 2008