این توصیه اکنون عملی شده و آمریکا وارد طرحهای دوجانبه عظیمی با این کشورها شدهاست. پیمان هستهای میان دو کشور آمریکا و هند و همچنین مشورت با چین در حوزه مناقشات منطقهای مانند کره شمالی، از جمله نمونههای عملی این توصیههاست.
ظهور این دو قدرت آسیایی بسیاری از معادلات منطقهای و جهانی را بر هم زده است. جوزف نای، استاد دانشگاه هاروارد و نویسنده کتابهای بسیاری در حوزه روابط بینالملل به تازگی در این باره مقالهای نوشته است. او خیزش هند و چین را به سود کل جهان میداند.
جورج بوش در حالی به پایان دوران ریاستجمهوری خود نزدیک میشود که از کمترین میزان محبوبیت یک رئیسجمهور در تاریخ معاصر آمریکا برخوردار است. کاهش شدید اقبال عمومی به بوش تا حدی ناشی از خطمشی او در قبال خاورمیانه است. اما جورج بوش برای آمریکا در موضوعات مربوط به آسیا، میراث بهتری را باقی میگذارد.
روابط ایالات متحده با ژاپن و چین مستحکم است و بوش توانسته به شکل قابل ملاحظهای، روابط کشورش را با هند، دومین کشور پرجمعیت جهان، تقویت کند.
در سال 2005 و یک سال پس از آنکه بوش از توافق مهمی با هند بر سر همکاری هستهای صلحآمیز دو کشور و نیز تقویت همکاریهای تجاری و دفاعی آمریکا و هند خبر داده بود، به همراه کاندولیزا رایس، راهی دهلی نو شد.
توافق همکاری هستهای بین آمریکا و هند، مورد انتقاد کنگره ایالات متحده قرار گرفت. نمایندگان کنگره بر این باور بودند که این توافق در موضوعات مربوط به منع گسترش سلاحهای نامتعارف، چندان شفاف و روشن نیست. هرچند بهنظر میرسد که توافق مورد نظر در نهایت به تصویب کنگره برسد. در هند نیز حزب کمونیست که بخش کوچک اما مهمی از دولت ائتلافی این کشور است، مانع از تصویب زودهنگام این قرارداد شد. گرچه گفته میشود که چنین مخالفتهایی از سوی چپ گرایان هند، صرفا جنبه نمادین دارد.
حتی اگر توافق همکاری هستهای آمریکا و هند به سرانجامی نرسد، روند بهبودی روابط دو کشور ادامه خواهد یافت. به باور برخی صاحبنظران، روند رو به گسترش روابط دو کشور، ناشی از این واقعیت است که هند و آمریکا، بزرگترین دمکراسیهای جهان محسوب میشوند. اما این نکته بیشتر در دوران جنگ سرد صدق میکرد، دورانی که طی آن، دو کشور با وجود خط کشیهای مرسوم آن زمان بین اردوگاه شرق و جهان غرب، به تناوب با یکدیگر گفتوگو میکردند.
با پایان جنگ سرد، اتحاد شوروی سابق، متحد مهم هند، فرو پاشید و ایالات متحده با توجه به شرایط جدید، به ارزیابی مجدد وضعیت هند و پاکستان بهطور جداگانه پرداخت. پیشتر پاکستان و هند از دیدگاه آمریکا، دو کشوری بودند که موازنه قدرت را در جنوب آسیا، برقرار میکردند. به باور ایوان فایگن باوم، از مقامات ارشد وزارت خارجه آمریکا در حوزه جنوب آسیا، جهان سال 2008 شباهتی به جهان در سال 1948 ندارد. وی میافزاید: هند اینک به واقع از ظرفیت و منافع لازم برای همکاری با ایالات متحده و سایر شرکای عمده در سطح جهان برخوردار است.
تغییر در روابط بین دو کشور از زمان بیل کلینتون آغاز شد و فارغ از هر نتیجهای در انتخابات ریاستجمهوری آینده، ادامه خواهد یافت.
تماسهای شخصی بین آمریکاییها و هندیها به شکل قابل ملاحظهای افزایش یافته است. در حال حاضر بیش از 80 هزار دانشجوی هندی در ایالات متحده مشغول به تحصیلند. جمعیت هندی تباران آمریکا بالغ بر 3 میلیون نفر میشود و بسیاری از آنها به شکل فعالی در عرصه حکومتداری ایالات متحده مشارکت دارند.
علاوه بر این، اقتصاد هند سالانه از 8 درصد رشد برخوردار است که این کشور را به هدف جذابی برای سرمایهگذاران خارجی مبدل کرده است. در سال 2006 سطح مبادلات تجاری بین دو کشور به 26 میلیارد دلار رسید.
علاوه بر تمامی این دلایل عملی برای بهبود روابط دو جانبه، خیزش چین، ملاحظات راهبردی را برای آمریکا به وجود آورده است. بیل اموت، سردبیر سابق هفته نامه اکونومیست در کتاب جدید خود با عنوان رقبا چنین استدلال میکند: همانطور که ریچارد نیکسون از چین برای برقراری موازنه با اتحاد شوروی بهره برد، بوش نیز از هند برای ایجاد موازنه با چین استفاده کرده است. بازنگری بوش در رابطه بین آمریکا و هند، مانند اقدام نیکسون، هدفمند بوده است. این تصور نزد هندیها نیز وجود دارد. اموت از قول یک مقام ارشد وزارت خارجه هند چنین نقل میکند: آنچه شما باید بفهمید این است که هر دوی ما (چین و هند) بر این باوریم که آینده متعلق به ماست.
مقامات چین و هند در اظهارات رسمی خود بر روابط دوستانه دو کشور تاکید میکنند و برخی تحلیلگران تجاری از نقش تعیینکننده بازارهای غول آسای دو کشور با توجه به رشد سریع اقتصادی شان در آینده خبر میدهند. ون جیابائو، نخست وزیر چین، در سفر سال 2005 خود به هند، 11 توافقنامه را - شامل یک معاهده گسترده 5 ساله همکاریهای راهبردی- امضا کرد. علاوه بر این، ون اعلام کرد که چین از پیوستن هند بهعنوان یک عضو دائم به شورای امنیت سازمان ملل – درصورت گسترش این شورا – حمایت میکند و مخالف پیوستن ژاپن به شورای امنیت بهعنوان یک عضو ثابت است، چرا که این کشور از حامیان و متحدان آمریکاست. مان موهان سینگ، نخست وزیر هند نیز در سفر ون به هند گفته بود: چین و هند میتوانند در کنار یکدیگر به نظم جهانی، شکل تازهای ببخشند.
مصالحه اخیر چین و هند، نشاندهنده تغییر قابل ملاحظهای در روابط دو کشور است که از سال 1962 و در پی جنگ دو کشور بر سر مناقشات مرزی در منطقه هیمالیا، همواره با دشمنی و خصومت همراه بوده است. گرچه نگرانیهای راهبردی، بهخصوص برای هند، مانند آتش زیر خاکستر پنهان مانده است. تولید ناخالص داخلی چین سه برابر و آهنگ رشد اقتصادی این کشور بسیار بیشتر از هند است. بودجه دفاعی چین در سال گذشته 18 درصد افزایش یافت.
مناقشات مرزی چین و هند هنوز برطرف نشده است و دو کشور برای افزایش نفوذ خود در کشورهای همسایه مانند میانمار با یکدیگر رقابت میکنند.
خیزش چین همچنین موجب نگرانی ژاپن شده است، هرچند در سفر اخیر هو جین تائو، رهبر چین به توکیو، دائما بر روابط خوب بین دو کشور تاکید شد.
این در حالی است که ژاپن بر میزان کمکهای خود به هند افزوده و روابط تجاریاش را با این کشور گسترش داده است. سال گذشته، ایالات متحده پیشنهاد برگزاری یک تمرین نظامی چهار جانبه را با حضور نیروهای خود، ژاپن، هند و استرالیا در سطح واحدهای دریایی مطرح کرد. هرچند کوین راد، نخست وزیر جدید استرالیا، امکان حضور کشورش را در چنین برنامهای منتفی دانسته است.
راد با خردمندی بر این باور است که واکنش مناسب به خیزش چین، گنجاندن این کشور در معاهدات و پیمانهای بینالمللی است. رابرت زولیک، رئیس فعلی بانک جهانی نیز در دوران خدمت خود در وزارت خارجه آمریکا، با ارائه نظری مشابه گفته بود که ایالات متحده باید چین را ترغیب کند تا سهامداری مسئول در نظام بینالمللی و مناسبات جهانی باشد.
روابط رو به بهبودی هند و آمریکا میتواند بستر لازم را برای بروز چنین تحولی در خطمشی راهبردی چین فراهم آورد، در حالی که تلاش برای منزوی کردن چین اشتباه خواهد بود. درصورت برخورد درست و مناسب، خیزش همزمان چین و هند میتواند به نفع همه باشد.
دیلی استار- 25 ژوئن 2008