و این آرامش میتواند از آن نظر باشد که تواناییها، امکانات و داراییهای انسان با هیچ خطر و تهدیدی مواجه نیست و از این جهات در امان است و چنانچه در مفهوم امنیت، توسعه قائل شویم چه بسا احساس ارزش و احساس شخصیتی که فرد در جامعه دارد نیز از جلوههای دیگر امنیت به شمار میرود.
با این توضیح میتوان گفت: خاستگاههای ایجاد امنیت را باید در نهادهای خانواده، مدرسه و اجتماع و دولت جستجو کرد. گرچه نوع نگرشهای حاکم بر جامعه و دولت تأثیرات مهمی رادر این میان برجا میگذارد.
امنیت اجتماعی یکی از ارکان اساسی و به یک تعبیر شاهکلید زندگی است و این به آن معنا است که تصور زندگی سالم و هدفمند بدون آن امکانپذیر نخواهد بود و درست به همین رو دولتها در تحقق آن بسیار در تکاپو و تلاشند، گرچه تأثیر متقابل امنیت اجتماعی بر اقتصاد، تولید، توسعه، سیاست و فرهنگ غیرقابل انکار است زیرا تحقق امنیت اجتماعی به مفهوم فراهم بودن بسترهای تولید، اقتصاد، تجارت، علم و فرهنگ و اداره شهرها و کشور است.
با این پیش زمینه به تبیین واژه امنیت، حوزهها و راهکارهای تحقق آن میپردازیم.
امنیت اجتماعی یکی از اصلیترین نیازهای یک ملت و کشور است، زیرا حرکت و پویایی کشور در مسیر علم و معنویت، فناوری و توسعه، اقتصاد و هنر مرهون امنیت اجتماعی است. وقتی فرد ببیند جامعه و افراد با او رفتار مناسب و منصفانه دارند شخصیت و احترام او رعایت میشود، حقوق اجتماعی او حفظ میشود در درونش، احساس آرامش خواهد کرد، آنوقت استعدادها و خلاقیتها بارور و شکوفا میشود و در پرتو همین آرامش و ایمنی، هم فرد رشد مییابد و هم جامعه بالنده و پرنشاط خواهد شد.
اما چنانچه فرد، دربارة موضوعات مهم زندگی مانند کار، درآمد، آبرو، اعتبار و روابط اجتماعیاش با جامعه و حکومت از حالت ایمنی و آرامش برخوردار نباشد آنوقت دچار ناآرامی شده و احساس خطر و تهدید میکند.
به این ترتیب امنیت اجتماعی، محور تعادل فرد و جامعه است و گویی کشتی کوچک فرد در دریای جامعه با امنیت اجتماعی به آرامش و تعادل دست مییابد و در این حالت نیز فرد میتواند به اهدافش دست یابد و به موفقیت و پیروزی نائل گردد، جامعه نیز مسیر کمال را طی میکند.
با این توضیح روشن میشود که امنیت اجتماعی بهگونهای زمینهساز رشد و تکامل فرد و جامعه است و هدف اصلی پیامبران الهی نیز ایجاد همین شرایط مطلوب در جامعه بوده تا بشر آسودهخاطر راه را بشناسد و حرکت تکاملی خود را بپیماید و به سر منزل مقصود برسد.
بنابراین برای رشد معنویت در تعالی اخلاق در جامعه، چارهای جز تامین امنیت اجتماعی و آماده کردن فضای مناسب رشد و شکوفایی وجود ندارد و اساساً زدودن محرومیتها، فقر و تبعیض و نابرابریها در پرتو تحقق امنیت اجتماعی است.
پیشتر گفتیم که امنیت به معنای بیخطری، ایمنی و آرامش است و به نظر ما امنیت اجتماعی متوجه مسائل فردی و روابط او با اجتماع و حکومت میشود و دولت مسئول قانونی تامین این امنیت به شمار میرود.
با این رویکرد موضوعاتی چون معیشت، درآمد، آزادی، نقش اجتماعی، آبرو و اعتبار، مشارکتهای اجتماعی و... در حوزة امنیت اجتماعی قرار دارد. به این ترتیب یک فرد وقتی دارای امنیت اجتماعی است که در تمامی آنچه یاد شد از امنیت و حالت آرامش و ایمنی برخوردار باشد.
برای روشنترشدن مسئله بهتر است به سراغ قانون اساسی برویم و ببینیم قانون اساسی در موضوع امنیت اجتماعی بر چه محورهایی تأکید دارد:
- جان، مال، حقوق، حیثیت، مسکن و شغل اشخاص میباید مصون از تعرض باشد. (اصل 22)
- دولت باید تبعیضات ناروا را رفع کند و امکانات عادلانه برای همه ایجاد نماید. (اصل3 بند 13)
- دولت باید محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی براساس ایمان، تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی ایجاد کند. (اصل3 بند 1)
-همه قوانین و مقررات و برنامهریزیها باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری و قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایة حقوق و اخلاق اسلامی باشد. (اصل10)
آنچه آمد قسمتی از موضوعاتی است که در حقیقت مطالبات مردم از حکومت اسلامی است و قانون اساسی، دولت را بر انجام آنها موظف کرده است.
از اینرو شایسته است همة دولتمردان که این مسئولیت خطیر بردوش دارند به آنها توجه ویژه داشته باشند تا به وظایف قانونی خود عمل کرده و از عهدة این مسئولیت عظیم برآیند و در آزمایش بزرگ زندگی سربلند گردند. گرچه نقش مردم و دیگر نهادهای اجتماعی و مذهبی را نمیتوان در تامین امنیت اجتماعی نادیده گرفت. همه مسئولند.
پیامبر اسلامی (ص) فرمودند: «کلُّکم راعٌ وَ کلُّکُم مَسئولٌ عَن رَعیتِه همه شما نگهبان وعهده دارید و همه شما در مورد رعیت و زیر دستانتان مسئول هستید.»