دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۷ - ۱۸:۲۷
۰ نفر

میثم بهرامی: ‌دلیلش را کسی نمی‌داند؛ اینکه چرا دایی 4 بازیکن جدید را به اردوی تیم ملی دعوت کرده

و اینکه چرا دوباره اسم علی کریمی، مهدی مهدوی‌کیا و وحید هاشمیان در لیست تیم ملی نیست.

 شاید اگر علی دایی حتی یک ذره از حرف‌های دیگران را قبول می‌کرد، می‌شد برای او دلیل آورد که انتخاب‌های اشتباهی داشته. می‌شد برایش 4 تا کارشناس فوتبال جمع کرد تا از زبان همان کارشناسان بشنود که راه اشتباه را می‌رود. می‌شد با دلیل و منطق برایش توضیح داد که مثلاً بهمن طهماسبی مهاجم خوبی برای تیم ملی نیست. نه مثل محسن خلیلی گلزن است، نه مثل وحید امرایی جوان و آینده‌دار. اما حیف، واقعاً حیف که سرمربی تیم ملی به حرف هیچ کس گوش نمی‌دهد.

 این قبول که او سرمربی است و اختیاردار تیم ملی. اما به قول محمد مایلی‌کهن، تیم ملی ارث پدری کسی نیست. باید متاسف بود که دایی هنوز هم مثل دوران بازیگری‌اش، یک حرف بیشتر ندارد و نظرش عوض نمی‌شود. حتی اگر رئیس‌جمهور گفته باشد که علی کریمی را برگردانید، باز هم کار خودش را می‌کند.

 اما سؤال اینجاست که اصلاً چه بازیکنی بهتر یا حتی هم‌سطح علی کریمی است؟ چه کسی می‌خواهد جای او را پر کند و وقتی صاحب توپ شد تماشاگران را به وجد بیاورد؟ محمد پروین؟ بعید است. یعنی علی کریمی در سطح محمد پروین هم نیست؟ وحید هاشمیان در سطح بهمن طهماسبی هم نیست؟

البته دایی می‌تواند از خودش دفاع کند. می‌تواند بگوید که به فکر ساختن یک تیم جوان است. دلیل بیاورد که تیم ملی قبلی زیاد جوان نبوده و باید یک تحولی در آن ایجاد می‌شد. اما هدف دایی از دعوت چنین بازیکنانی واقعاً جوانگرایی بوده؟ این یکی هم بعید است. همه می‌دانند که ایران باید به فکر پرورش بازیکنان جوانی برای تیم ملی خود باشد. اما نه علی دایی به این فکر افتاده، نه تیم ملی بزرگسالان جای این کارهاست. دایی هم مثل تمام مربیان قبلی دوست دارد که بازیکنانی هم‌سطح کریمی، مهدوی‌کیا و هاشمیان داشته باشد. اما می‌داند که با آنها کنار نمی‌آید. یعنی این بازیکنان هستند که با دایی کنار نمی‌آیند. در اردوهای اول که علی کریمی دعوت شده بود، دایی خیلی سعی می‌کرد خودش را به کریمی نزدیک کند. دوست داشت با او که بزرگتر تیم ملی است رابطه خوبی برقرار کند. اما کریمی مثل همیشه خونسرد بود و حرکت خاصی نمی‌کرد. پس نباید متعجب شد که چرا دایی هم مثل قلعه‌نویی به این نتیجه رسیده که نباید مربی همبازیان خود باشد.

 پیش از دایی، قلعه‌نویی همین راه را رفته بود. او هم می‌دانست که نباید مربی محمد نوازی و علی منصوریان باشد. به هر حال جایگاه مربی تیم نباید به خطر بیفتد. در این راه چند نفری قربانی می‌شوند و مهم نیست این افراد قبلاً چه جایگاهی داشته‌اند و برای تیم ملی چه کارهایی کرده‌اند. اما کاش کارهای دایی به همین خلاصه می‌شد. یعنی حذف ستاره‌های تیم ملی پایان ماجرا بود و اتفاق دیگری نمی‌افتاد. اما این‌طوری نیست.

 سرمربی تیم ملی اختلافات دیگرش را هم به تیم ملی کشانده و می‌خواهد آنها را در تیم ملی دنبال کند. اینکه او از استقلال فقط یک بازیکن دعوت می‌کند و او را روی نیمکت می‌نشاند، دلیلش چیزی جز اختلاف با امیر قلعه‌نویی است.

اگر امیر قلعه‌نویی سرمربی استقلال نبود، مجتبی جباری می‌توانست برای بازی رفت فینال جام حذفی اردوی تیم ملی را ترک کند و به رشت برود. ظاهراً فعلاً هم کسی نمی‌تواند جلوی این اتفاقات را بگیرد، فقط باید امیدوار بود که این مسائل ضربه بزرگی به تیم ملی نزند.

کد خبر 57264

پر بیننده‌ترین اخبار فوتبال ايران

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز