میگویی عکاسی از حیوانها خیلی سخت است؟ خب، شاید این کار برای حرفهایها نیاز به وسایل خاصی داشته باشد، اما اگر رازهای آن را بدانی، میبینی که چه کار شیرینی است.
اینجا «ژیل مارتن»، که حرفهاش عکاسی از انواع و اقسام جانوران در محیط طبیعی زندگیشان است، با ما از همین راز و رمزها میگوید. مطمئنم اگر نکتههایی را که او برایت میگوید رعایت کنی، میتوانی عکسهای خیلی خوبی بگیری.
من به راحتی روی سقف اتومبیل میروم و دوربین و سه پایهام را آنجا کار میگذارم. در هوای داغ آفریقا، زیر درخت خنکتر است، اماپیش از این که درختی را انتخاب کنم، باید شاخههای آن را خوب بررسی کنم، ببینم پلنگی رویشان نخوابیده باشد. رنگ قرمز توجه حیوانها را جلب نمیکند. بیشتر آنها اصلاً رنگ را نمیبینند و همه چیز را سیاه و سفید میبینند. برای همین اتومبیل قرمز،که در سایه قرار گرفته، از نظر آنها فقط یک لکه تیره است
من بارها به این پارک سفر کردهام؛ پارک «ماسایی مارا»، که 16 برابر شهر پاریس است. وقتی به چنین سفری میروم به یک اتومبیل مجهز نیاز دارم. اتومبیل برایم خیلی کارها میکند، وسایلم را برایم میآورد، به من کمک میکند حیوانها را پیدا کنم و در ضمن کمک هم میکند که هنگام عکس گرفتن از چشم حیوانها پنهان شوم.
حیوانهای این پارک هر لحظه ممکن است به آدم حمله کنند، برای همین وقتی میخواهم از اتومبیل بیرون بروم، همه درختها، علفها و بوتههای بلند را بررسی میکنم تا حیوانی لابهلای آنها نباشد. موقع عکس گرفتن هم داخل اتومبیل میمانم یا روی سقف آن میروم.
عکاسی از پروانهها و حشرهها
پروانهها و حشرهها موضوعهای خیلی خوبی برای عکاسی هستند. آنها معمولاً دور بوتههای پر از گل جمع میشوند. پس برای این که بتوانی از آنها عکس بگیری میتوانی کنار یک بوته گل در کمین بنشینی. اگر روی گلبرگها چند قطره آبقند رقیق بریزی، بعد از مدت کوتاهی حتماً سر و کلهشان پیدا میشود. برای اینکه مطمئن بشوی، میتوانی یک حلقه نازک موز را هم روی قسمت وسط گلها بگذاری.
وقتی پروانه یا حشرهای سر میرسد، آرام، همانجا که هستی بمان و تکان نخور. صبر کن تا شروع کند به مکیدن شیره گلها، آنوقت به آن نزدیک شو و پشت سرهم عکس بگیر. میتوانی از میان این عکسها، بهترینشان را انتخاب کنی.
اگر دوربینت اتوماتیک باشد، میتوانی مطمئن شوی که عکست تار نخواهد شد. وسط ویزور را بر بدن پروانه منطبق کن و بدون اینکه عقب یا جلو بروی، کادر و ترکیببندیات را انتخاب کن و دکمه را فشار بده.
اگر بخواهم کنار مرداب بایستم، حیوانها از من میترسند و فرار میکنند. به علاوه که زاویه از بالا برای عکس گرفتن از آنها جالب نیست. درعوض وقتی توی آب میروم، همسطح آنها میشوم و آنها هم دیگر از من نمیترسند. برای این که حیوانها از من فرار نکنند، نباید تکان بخورم و موج ایجاد کنم، در ضمن اگر پایم به چیزی گیر کند، یا در چالهای بیفتم، افتضاح میشود. برای همین قبل از این که قدمی بر دارم، با نوک پا، زمین زیر آب را بررسی میکنم.
لباس غواصی، من را هم از سرمای آب حفظ میکند و هم از نیش حشرات، اما قرار نیست این کلاه از سرم محافظت کند؛ فقط فلاشها را برایم نگه میدارد و کمک میکند هر دو دستم آزاد باشد، چون باید دوربینم را با هر دو دست بگیرم و مواظب باشم با آب تماس پیدا نکند. این کلاه با 3 فلاش آن، حدود 3 کیلو وزن دارد. میگویی 3 تا فلاش خیلی زیاد است؟ اما عکسگرفتن از یک قورباغه از فاصله 50 متری، به نور زیادی نیاز دارد، در ضمن برای این کار به یک عدسی ماکرو هم نیاز دارم. این عدسی فاصله من را از موضوع کمتر میکند.
باید مواظب باشم دوربینم خیس نشود، چون ضد آب نیست. اگر پایم به چیزی گیر کند، یا در چالهای بیفتم، فاجعه میشود
از این که خیس بشوم ابایی ندارم و برای عکس گرفتن از حیوانهای مرداب، توی آب میروم
حدود 2ساعت در آب بودم که این قورباغه را دیدم؛ ناگهان پرید و سنجاقک را شکار کرد. فکر کردم بعدش من را میبیند، اما کاملاً بیحرکت همانجا مانده بود و سنجاقکش را هم نمیخورد. من هم دوربین را به طرفش برگرداندم تا نسبت به صورتش دید و زاویه بهتری داشته باشم
عکاسی از پرندهها
یکی دیگر از موضوعهای جالب برای عکاسی، پرندهها هستند. میتوانی یک شاخه خشکشده قشنگ را روی چوبی که در زمین فرو میکنی، ببندی و منظرهای را برای عکاسی از پرندهها آماده کنی. مطمئن شو پشت این منظره، ساختمان یا هرچیزی که عکس را زشت و خراب کند، نباشد.
در نزدیکی این منظره باید جایی را هم برای پنهان شدن خودت پیشبینی کنی. حالا پنهان شو و منتظر و آماده باش تا پرنده بیاید و روی شاخه بنشیند، طوری که سرش به طرف تو باشد. آن وقت دکمه دوربین را فشار بده، به جای یکی، چند تا عکس بگیر.
میتوانی مخلوطی از دانه و پیه را روی شاخه خشکشده بگذاری. این غذا پرندهها را جذب میکند. اگر پرندهای آمد که غذا بخورد، خوب نگاه کن، اگر دیدی که فضله کرد، آماده باش، چون مطمئناً بعدش پرواز میکند.
برای اینکه از یک حشره عکس بگیرم، آن را بزرگنمایی میکنم. دوربین و لنزم را آماده میکنم و دو فلاش هم در دو طرف موضوع عکس کار میگذارم. این فلاشها درست در لحظهای که میخواهم عکس بگیرم، روشن میشوند.
دستهگلی را آماده و جلوی دوربین ثابتش میکنم. آنوقت حشرهای را که میخواهم از آن عکس بگیرم، روی دسته گل میگذارم. کتاب راهنما به من کمک میکند نام حشرهای را پیدا کنم که دارم از آن عکس میگیرم. دستگاهی هم که آن عقب گذاشتهام، نور سردی را که به گلها و حشره میتابد، پخش میکند، بدون اینکه آن را گرم کند
این استودیوی سیار من است که به من کمک میکند از جزئیات حشرهها عکس بگیرم؛ از چشمهایشان، شاخکها یا رگه بالهایشان. برای گرفتن چنین عکسی لازم است دوربینی مجهز به یک لنز مخصوص داشته باشم و فلاشهایم هم باید خیلی قوی باشند
در میان علفها خیلی آرام قدم بر میدارم و برگها و ساقههایشان را دانه دانه نگاه میکنم. این کفشدوزک روی ساقهای پر از شته نشسته بود تا آنها را بخورد؛ آخر کفشدوزکها عاشق خوردن شته هستند. من هم آن ساقه را بریدم و به استودیوی سیارم بردم. کفشدوزک که مشغول خوردن بود، از جایش تکان نمیخورد و من وقت کافی داشتم تا از آن عکس بگیرم. اندازه واقعی کفشدوزک حدود 8 میلیمتر بود، اما من آن را بزرگنمایی کردم و اندازه تصویرش روی صفحه حساس دوربین، 16میلیمتر شد. یعنی بزرگنمایی به اندازه 2 برابر
بهترین وضعیت نسبت به خورشید
یکی از نکتههای مهمی که باید هنگام عکس گرفتن رعایت کنی، موقعیتت نسبت به خورشید است. باید مواظب باشی عکس خورشید در ویزور دوربین نیفتد، سایهات هم روی موضوعی که از آن عکس میگیری، نیفتد.
وسایل و تجهیزات
برای شروع کار نیازی به وسایل اضافی نداری، اما اگر خواستی میتوانی فلاش و سهپایه تهیه کنی.
فلاش به تو کمک میکند در سایه یا در هوای ابری، منتظر آفتاب نباشی و با نور کافی عکس بگیری.
حتماً میدانی که اگر در لحظهای که دکمه دوربین را فشار میدهی، دوربین حرکت کند، عکس تار میشود. سهپایه، دوربین تو را ثابت نگه میدارد. به علاوه که هر کدام از پایههای سهپایه به طور مستقل بلند و کوتاه میشوند و به تو این امکان را میدهند که روی سطحی که صاف نیست، دوربینت را صاف نگهداری.