در بسیاری از کشورها، رشد ناموزون و عنان گسیخته کلانشهرها بخش اصلی و هستهای این شهرها را از بین برده و اقامتگاههای مسکونی خود انگیخته، زاغهها و زورآبادها را در حاشیه این شهرها به وجود آورده است.
توسعه بیروح، آلودگیهای زیستمحیطی و بورسبازی زمین گریبانگیر اغلب کلانشهرها است. به این ترتیب کلانشهرها هر چند تولید کننده بیشتر ثروتاند، فقر ریشهدار را نیز در خود میپرورانند.
مهاجرانی که درحاشیه شهرهای بزرگ گاه در شرایط دشوار معیشتی به سر میبرند، همچنان امیدوارند که با سکونت گزینی در یک حوزه شهری، بتوانند جایگاه زیستی خود را حتی به اندازه یک پله درسلسله مراتب شهری بالا بکشند.
پدیده وندالیسم یا اوباشیگری، در واقع بازتاب وضعیت دشوار آن دسته از حاشیهنشینان امروز یا سابق است که همواره میپندارند از قطار توسعه و ثروت و رفاه جامانده و از مواهب بزرگ کلانشهر نصیبی نبردهاند.
کلانشهرها که بیشتر از کشورهای درحال توسعه و در سالهای پایانی قرن بیستم شکل گرفتهاند، نه تنها محصول یک طرح قانونمند و از پیش تعیین شده نیستند، بلکه، در نتیجه فشار مهاجرتها و جابجاییهای وسیع جمعیتی که خود ناشی از رخدادها بزرگ اجتماعی و حوادث غیر مترقبه بوده، برآمدهاند.
ازدحام جمعیت، مهاجرت، آلودگی محیط زیست، فصل مشترک کلانشهرهاست. در این شهرها همه چیز به سرعت رخ میدهد، همه چیز ناگهانی است و به قولی، کلانشهرها حتی خاطرات را دستکاری میکنند، آن بخش از فضاهای شهری را که دوست داریم، از ما میگیرند، خیابانی را که دیروز در آن قدم میزدیم، امروز دیگر وجود ندارد! 1
اما رویکرد انسان به شهرنشینی و سکونت گزینی در شهرهایی که با طبیعت پیرامونی خود همخوانی داشتهاند، هیچ قرابتی با کلانشهرهای امروز ندارد.
در گذشتههای دورتر، شهرهای سنتی که طی قرنها و با قانونمندهای سازگار با طبیعت توسعه یافتند، به دلیل ساختار مقیاس انسانی و کالبدی همگنی دلپذیری داشتند.
معماری این شهرها در ارتباطی پیوسته و ضروری با طبیعت پیرامون آنها بوده و یک مجموعه معماری در واقع پوستهای کالبدی برای زندگی مشترک مردم شهر و پاسخگویی به نیاز آنها به وجود آمده بود.
سازههای غیر طبیعی و هر آنچه که منجر به ساخت و توسعه اماکن انسان ساخت شده است، اگر در تعامل با قانونمندیهای طبیعت و محیط زیست نباشند، آدمی را در معرض آسیبهای جدی قرار میدهند به همین دلیل تنظیم استراتژی مکانی در شهرها از جمله فضاهای عمومی، اندازه و ارتفاع سازهها و چگونگی گسترش شهر در طول و عرض، و ایجاد تعادل میان فضاهای تجاری - خدماتی با فضاهای مسکونی ضروری است، تا آرامش و رفاه مردم شهر در هزار توی فضاهای تجاری و خدماتی گم نشود.
کلانشهر تهران و تعداد دیگری از شهرهای بزرگ ایران باهمین پیشوند، با شتاب از تعامل با طبیعت پیرامونی خود فاصله میگیرند.
رشد حاشیه نشینی، توسعه ناموزون، ساختوسازهای بیرویه و معماری بیهویت که از ویژگی کلانشهرها در کشورهای جهان سوم است، کم و بیش در تهران و چند شهر بزرگ کشور به دید میآید.
این درست است که توسعه ناموزون در طول 50 سال اخیر و تحت تاثیر عوامل گوناگون بر این شهر بزرگ که روزگاری هوای پاکیزه و طبیعتی سرشار از مواهب طبیعی داشته، تحمیل شده است، اما هنوز هم قواعد ارزیابی زیستمحیطی، در حوزه شهرسازی و معماری کشور ما که بیشترین بخش ساخت و سازها را شامل میشود، حاکم نشده است.
در قوانین نظام مهندسی ساختمان نیز این کاستیها دیده میشوند.
سوق دادن پژوهشهای دانشگاهی به سوی ارزیابی زیست محیطی و اثرات محیطی طرحهای شهرسازی و معماری در ایران و همچنین یاری گرفتن از تشکلهای معماری و زیست محیطی و برگزاری همایشهای در خور، میتواند، بستر مساعدی برای ارزیابی زیست محیطی، ساخت و سازهای شهری و روند توسعه و برقراری تعادل زیستی در کلانشهرها، فراهم کند.
پانوشت:
1. پل استر - نویسنده، فیلمنامهنویس شاعر و مترجم معروف آمریکایی که با مجموعه مشهور سهگانه نیویورک، شهرت یافت. از این نویسنده چند اثر از جمله کشور آخرینها به فارسی برگردانده شده است.