همشهری آنلاین_مریم قاسمی: یکی از آنها به آسماننمای زیبای سقف خیره مانده و ستارههایش را میشمارد و دیگری چند ثانیه یکبار به عقربههای ساعت کنار دیوار نگاه میکند تا وقت دیدار و ملاقات عزیزش فرا برسد...
آقای میانسالی با چهرهای پریشان و کیسه دارویی در دست وارد سالن میشود و با قدمهای محکم سکوت فضا را میشکند. چند قدم عقبتر از او کودکیگریهکنان پشت سرشمی دود و با آستین پیراهنش گونههای سرخش را پاک میکند. دیدن این منظره حال و هوای سالن را عوض میکند.
در این احوال بانویی که جلو ورودی سالن ایستاده و سر و وضعی متفاوت با دیگر کارمندان بیمارستان دارد، مرد میانسال را صدا میزند و با مهربانی میپرسد: «آقا چه اتفاقی افتاده، میتوانم کمکتان کنم؟» مرد کهگویی به دنبال سنگ صبوری است، از وضعیت و حال نامساعد همسرش صحبت میکند که باعث شده در بخش مراقبتهای ویژه بستری شود.
او تعریف میکند که در باجه بلیتفروشی سینما مشغول بوده و به دلیل شیوع کرونا و تعطیلی سینماها، ۹ ماهی است که بیکار شده و نمیتواند هزینه بستری و درمان همسرش را پرداخت کند. بانوی جوان به او میگوید: «در بخش مددکاری بیمارستان افرادی هستند که کارشان حل کردن چنین مشکلاتی است، بنابراین نگران نباشد و از او میخواهد که سری به آن بخش بزند» فضای سالن انتظار دوباره آرام و ساکت میشود. مرد به همراه کودکش وارد اتاق مددکاری بیمارستان میشود. یک ربع بعد با لبخند رضایتی بر لب بیرون میآیند؛ لبخندی که به قول «اکرم قزلچه» و «مهشید حسینی» ۲ بانوی نگهبان بیمارستان خیریه غیاثی یک دنیا میارزد و آن را با چیزی نمیتوان عوض نمیکرد.
- شریک غم و همراه شادی دیگران
تازه چند دقیقهای خیالمان از وضعیت مرد میانسال و دختر کوچولوی همراهش راحت شده که صدای جیغ و فریاد از داخل یکی از اتاقهای مراقبت ویژه بیرون میآید. پزشک و پرستار بر بالین بیمار بدحال حاضرند و همراهانشان را به خویشتنداری دعوت میکنند و به آنها میگویند که این سر و صداها اسباب آزار و اذیت دیگر بیماران میشود.
یکیشان که بانویی سالمند است، دختر و پسر کوچکش را از اتاق بیرون میبرد. دختر جوان که پدرش را چند قدمی مرگ میبیند در حالی که به ستون کنار اتاق تکیه میدهد، بیهوش میشود و پرستارها مجبور میشوند که او را در اتاق دیگری بستری کنند. اوضاع بد و بدتر میشود. برادر بزرگتر که تازه خودش را به بیمارستان رسانده با ایجاد سرو صدا فضا را ناآرامتر میکند.
بانوی نگهبان بیمارستان برای انجام وظیفه جلو میآید و با مهربانی به پسر جوان میگوید: «شما حالا مرد خانه هستید و در چنین شرایطی وظیفهتان سنگینتر است و باید کمک حال خانواده باشید.» بعد از مکث کوتاهی ادامه میدهد: «الان خواهر و برادر کوچکتر شما بیش از هر زمان دیگری به محبت شما نیاز دارند و...» مرد جوان پس از شنیدن صحبت بانوی نگهبان کمی آرامتر میشود به طرف خانوادهاش میرود و خواهر و برادر گریانش را در آغوش میگیرد و آنها را دلداری میدهد.
- وقتی مشکلی برطرف شود شکر میکنیم
«اکرم قزلچه» متولد سال ۱۳۷۰ و بزرگ شده محله مهرآباد جنوبی است. او و همکارش از یکسال قبل با اجرای «طرح تکریم ارباب رجوع» در بیمارستان خیریه غیاثی بهعنوان نگهبان بانو مشغول کار شده و در این مدت شاهد اتفاقات تلخ و شیرین بسیاری بودهاند. قزلچه علاقه فراوانی به این شغل دارد و از اینکه میتواند در شادی و غم دیگران شریک شود احساس رضایت میکند.
میگوید: «هر کاری سختی خودش را دارد، اما ما در اینجا با آدمهایی روبهرو میشویم که در دورهای از زندگی گرفتار مشکل شدهاند. همین که با حرف زدن و مشورت دادن به آنها میتوانیم از نگرانی و استرس آنها کم یا مشکلاتشان را با کمک خیّران حل کنیم خوشحالیم و خدا را شکر میکنیم.»
- اهالی جنوب شهرخیلی خونگرم هستند
فضای بیمارستان همیشه دلگیر نیست. گاهی هم اتفاقات شادی در آن رقم میخورد و استرس و هیجان به خاطر شنیدن یک خبر خوب جای آن را میگیرد؛ مثل مرد جوانی که تازه متوجه شده همسر پا به ماهش را همسایهها با عجله به بیمارستان آوردهاند و میخواهد به هر قیمتی وارد اتاق عمل شود تا از همسر و فرزندش خبری بگیرد که البته این کار شدنی نیست.
«مهشید حسینی» یکی دیگر از بانوان نگهبان بیمارستان خیریه غیاثی است که مثل همکارش در شیفت روز کار میکند. او حس و حال این شهروند را به خوبی درک میکند و میداند که بیتابی و نگرانی او برای دیدن همسر و فرزندش بیدلیل نیست. حسینی در این شرایط ضمن آرام کردن مرد جوان از او میخواهد کمی صبر و حوصله کند تا همسرش را از اتاق عمل بیرون بیاورند و به بخش ببرند.
در همین لحظه پزشک معالج از اتاق عمل بیرون میآید و لبخندی میزند و میگوید: «نگران نباشید. همسر و فرزندتان، هر دو سالمند و بهزودی به بخش منتقل میشوند.» مرد جوان که در ۲۸ سالگی صاحب فرزند دختر شده دستانش را رو به آسمان میگیرد و خدا را شکر میکند و وقتی خیالش راحت میشود خطاب به بانو نگهبان میگوید: «پزشک گفته بود که فرزندم ۲ ماه دیگر به دنیا میآید. حسابی غافلگیرمان کرد.
مسیر محل کار تا بیمارستان را نفهمیدم که چطور آمدم. خیلی نگران بودم که مبادا برای همسر و فرزندم اتفاقی افتاده باشد.» حسینی درباره شغلی که انتخاب کرده، میگوید: «حال و هوای بیمارستانها به دریا شباهت دارد. گاهی ساکت و آرام است و بعضی وقتها مواج و طوفانی میشود. گاهی تولد داریم، گاهی وفات. وظیفه ما این است که این حال و هوا را درک و در موقعیتهای مختلف همراهان پریشان و مضطرب را آرام کنیم تا بتوانند بر خود مسلط شوند.» او میگوید: «اهالی جنوب شهر خیلی خونگرم هستند و به همین دلیل ارتباط گرفتن با آنها آسان است. از مسئولان بیمارستان یاد گرفتهایم که شهروندانی را که به هردلیلی به اینجا مراجعه میکنند مانند خانواده خود بدانیم و در حد توان به آنها خدمت کنیم.»
- رئیس بیمارستان خیریه غیاثی/رضایتمندی شهروندان را افزایش دادهایم
«ماندا جواهری» رئیس بیمارستان خیریه غیاثی از اجرای چندین طرح در این مرکز درمانی صحبت میکند و میگوید: «برای خدمترسانی شایسته به شهروندان و همچنین بهبود امکانات و خدمات چندین بخش تخصصی و فوقتخصصی شامل چشمپزشکی، ارتوپد، قلب و عروق، دیالیز و... در بیمارستان راهاندازی شده تا ساکنان منطقه ۱۸ و محلههای اطراف از مراجعه به سایر بیمارستانها بینیاز شوند.»
وی اضافه میکند: «در بخش دیالیز بیمارستان خیریه با ۲۵۰ تخت، خدمترسانی به بیماران دیالیزی کاملاً رایگان انجام میشود.»
به گفته جواهری میزان رضایتمندی شهروندان از این بیمارستان، در چند سال اخیر، بیش از ۸۵درصد رشد داشته که قابل تأمل است. استفاده از طراحی متفاوت و رنگآمیزی شاد و آرامبخش در قسمتهای مختلف بیمارستان، راهاندازی کتابخانه ویژه همراهان بیمار، واحد کارآفرینی بانوان از دیگر طرحهای اجرا شده در بیمارستان است.
رئیس بیمارستان خیریه غیاثی از به کارگیری نگهبانبانو در شیفت روز برای کاهش تنش و درگیری شهروندان و بهبود خدمترسانی نیز بهعنوان مکمل اجرای طرح تکریم یاد میکند و میگوید: «واحد روابطعمومی و مددکاری بیمارستان همه روزه آماده شنیدن مشکلات، پیشنهادها و انتقادهای شهروندان است. از زمانی که ۲ بانوی نگهبان در شیفت روز مشغول به کار شدهاند، شهروندان استقبال خوبی نشان داده و درخواست داشتند تا از بانوان نگهبان در شیفت عصر و شبانگاهی هم استفاده شود.»
نظر شما