چند وقت است که از تهران دماوند را ندیدهاید؟ چند وقت است که چشمانداز زیبای طبیعت اطراف تهران را ندیدهاید؟
شاید موضوع در نگاه اول فانتزی و نه چندان جدی بهنظر برسد، اما این هم مثل حق داشتن خدمات مناسب شهری، جزء حقوق شهری شهروندان است؛ اینکه شما هم مثل پدرانتان بتوانید در تهران از دیدن مناظر زیبای اطراف، کوهستانها و دره رودها و فضاهای سبز طبیعی لذت ببرید.
صمد ذواشتیاق، کارشناس شهرسازی و معماری هر ازگاهی، وقتی که از بزرگراه مدرس میگذرد و پاکی هوا هم اجازه میدهد، نگاهی به قله دماوند میاندازد. در آن مسیر، مزاحمی نیست که مانعش شود.
اما میگوید که تا 25 سال پیش فقط بزرگراه مدرس منظر خوبی برای دید زدن دماوند نبود، بلکه تقریبا از هر گوشه شهر میشد این قله زیبا را تماشا کرد.
اما چند سالی است که بلند مرتبهسازی و ساخت و ساز در خیابانهای مرکزی و شمالی شهر به گونهایاست که کم کم دماوند از دیدرس تهرانیها خارج میشود.
هنگامی که سخن از اقلیم طبیعی تهران به میان میآید ذواشتیاق از اقلیم سهگانه تهران میگوید؛ «این شهر در منطقهای خاص قرار دارد و میتوان گفت که از سه اقلیم کوهستانی، مدیترانهای و کویری بهره میبرد. در واقع هنگامی که از بزرگراه همت به منطقه شمالی شهر وارد میشویم شاهد اقلیمی کوهستانی هستیم.
زیر خط همت تا حوالی خیابانهای جنوبی شهر مانند شوش، اقلیمی مدیترانهای حاکم است و هنگامی که به مناطق جنوبی شهر در نزدیک شهر ری و باقر شهر میرسیم، اقلیم کویری را میتوان دید».
او ما را به تجربه سالهای زندگی در تهران ارجاع میدهد: «شاید این تفاوت اقلیم در فصل زمستان بیشتر قابل رویت باشد. بارها شدهاست که در منطقه مرکزی هوا چندان سرد نیست اما در مناطق شمالی، بارش برف همه جا را فرا گرفته است.»
اما این همه ماجرا نیست. مروری به تاریخ مبین این واقعیت است که تهران در اقلیم گرم شکل گرفت. اما به مرور هر چه بیشتر توسعه پیدا کرد و به سمت اقلیمهای دیگر پیش رفت.
مرز شمالی تهران قدیم در دوره پهلوی اول که با فروپاشی دیوارهای ناصری برچیدهشد، اقلیم مدیترانهای بود. به تدریج ساخت و سازها از مرز مدیترانهای گذشت و با گسترش به سمت تپههای عباس آباد وارد اقلیم کوهستانی شد.
به واقع هیچ زمان تهران به سمت جنوب گسترش نیافت؛ مگر در دورهای خاص که با ساخت و سازهای اجباری موجب شکلگیری شهرری شد.
او میگوید که در واقع منطق گسترش کالبدی شهر، نه ساخت و ساز بلکه توجه به اقلیم طبیعی شهر در دورههای مختلف بود؛ چرا که مردم همواره خواهان زندگی در مناطق خوش آب و هواتر بودند. هرچند در این گسترش نیز، نباید قناتهای شهر را نادیده گرفت.
ذواشتیاق به یکی دیگر از شاخصههای اقلیمی این شهر 200 ساله اشاره میکند؛ «رود درههای هفتگانه تهران نیز در واقع مسیرهای رودخانهای نبودند، بلکه این رود درهها نقش هدایت سیلابها را داشتند بهجز یک یا دو رود دره که رودخانههای فصلی بودند مانند رودخانه کن.
اما با گذشت سالها تمامی این رود درهها نیز مورد تجاوز قرار گرفتهاند و تنها در طرح جامع سال 1342 خیابانهای اصلی و معابر شهر براساس این رود درهها تنظیم شد.»
در تمام این لحظات دلدلکنان میخواستیم بپرسیم که آیا تهران همان شهر قدیمی است با همان سیمای گذشتهاش؟در تمام این دقایق میخواستیم بپرسیم که دماوند و البرز آیا فراموش نشدهاند؟ اینکه مدتهاست کسی دیگر نه میتواند سیمای آنان را ببیند؟
ذواشتیاق اما سخن از متراکمسازی به میان میآورد:« هر شهر نیاز به متراکمسازی دارد. این یک واقعیت فنی است.اما این متراکمسازی نیز باید کنترل شده باشد. ما نمیتوانیم فضاهای خدماتی را به ارتفاع ببریم.
ما نمیتوانیم مثلا بیمارستان را در یک ساختمان بلند مرتبه احداث کنیم. هرچند برای خدمات اقامتی مانند بستری شدن میتوان ارتفاعات زیر 4 طبقه را در نظر گرفت. اما همه اینها باعث نمیشود که ما سیمای ظاهری شهر را از بین ببریم.»
او ادامه میدهد: «در تهران یک دوره ارتفاعسازی رونق پیدا کرد. این برجسازیها در دورهای ممکن بود به نیازها پاسخ دهد، اما هزینهای که ما برای آن پرداخت کردیم، از بین بردن یکی از بینظیرترین چشماندازهای شهری بود.
الان متأسفانه مناظر طبیعی تهران فراموش شدهاست؛ به ویژه اینکه اگر در همسایگی یکی از این برجها ساکن باشیم. ما البرز را فراموش کردهایم. دید ارزشمند طبیعی تهران را از یاد بردهایم. ما متأسفانه بهدلیل این نیاز افق دید زیبا در دامنه البرز را از دست دادهایم.»
تهران، ازدحام برجها
روزهایی را میتوان به یاد آورد که از هر بنای 7 یا 8 طبقه حتی در بخشهای مرکز و جنوبی تهران، البرز مانند دیواری بلند بر پیشانی تهران جا خوش کردهبود.
اما هم اکنون این شهر در احاطه برج و باروهای ریز و درشت در برابر چشم هر بینندهای مقاوم ایستادهاست. برجها ایستادهاند و تهران هر روز فاصله میگیرد از اقلیم طبیعی خویش.
ذواشتیاق به این فرایند، سدسازی میگوید؛« برجها هوا را سد کردهاند. آنها در برابر جریان طبیعی هوای خنک کوهستان که شبها بستر گرم پایتخت را جلا میدادند، ایستادهاند و نمیگذارند هوای کوهستان به شهر برسد.
آنها سدهای بزرگ جریان هوا هستند. ما به این دلیل در اقلیمی متلاطم قرار گرفتهایم. اگر پنجره شیشهای یکی از این برجهای به هر دلیلی بشکند، هر کس که در نزدیکی آن باشد، به بیرون پرتاب خواهد شد؛ چرا که برجها باعث ایجاد مکش منفی شدهاند.»
او کوچهباغهای قدیمی تهران را به یاد میآورد و میافزاید: «قبلا در کوچه باغهای تهران که حرکتمیکردیم خانههای ویلایی اگرچه مرتفع،ولی باعث از میان رفتن مناظر طبیعی نمیشدند.
در بستر یک مجموعه که شامل باغها و درختها و جویهای آب بود ساختمانهایی نیز وجود داشت. اما این مجموعه هیچگاه موجب خفگی نمیشد.
الان معابر شهر که قرار بود برای یک ترافیک منطقی ساخته شود، به دالانهای تودرتو و بیچشمانداز تبدیل شدهاند. آنها پاسخ عبورو مرور روزانه را هم نمیدهند، چه رسد به افق دید.»
برج تهران
«برج بینالمللی تهران»، در محدوده اتوبانهای کردستان، رسالت و شیخ بهایی واقع است. این برج با ارتفاع 162متر، بلندترین برج مسکونی تهران تاکنوناست.
این بنای عظیم بیش از 220هزار متر مربع زیربنا را در 3 بال پهناور و در 56طبقه در خود جای داده است. این برج توانسته رکورد قیمت برجهای مسکونی تهران را بشکند.
طبقات مختلف این برج با قیمتهای سرسامآور بیانگر این واقعیت است که شهروندان تهرانی این شیوه ساخت و ساز در تهران را میپسندند.
اولین دوقلو
برجهای دوقلوی 12 طبقه سامان۱ واقع در بلوار کشاورز و در نزدیکی ساختمان وزارت جهاد کشاورزی، از اولین برجهای مسکونی تهران بهشمار میروند که در سال1349 ساخته شدند.
کل بنای این برج دو قلو در 120روز ساخته شد؛ یعنی هر10روز یک طبقه. این ساختمان از معدود تجارب مهندسی کشور در استفاده از قطعات پیش ساخته است.
این دو برج با وجود نزدیک به40 سال سابقه همچنان مقاوم است. این دو برج در بخش مرکزی شهر واقع شدهاند و اولینگامهای نابودی چشمانداز تهران هستند.
برجسازی در دامنه
در دهه 40 هنگامی که حکومت پهلوی تصمیم به مدرن کردن ساختارهای اجتماعی و شهری کشور گرفت، طرحهای آغازین را خیلی زود در تهران به اجرا درآورد. ساخت و ساز در آنسوی تپههای نصر شروع شد؛
برجهای شهرک غرب. نتیجه، توجه دولت وقت به ساخت و سازهای جدید بود. خیلی زود دامنه برج سازی به مناطق شمالی تر رسید و خیلی زود سر از نزدیکیهای دهکده ونک درآورد.
ساختمانهای سه گانه آ اس پ بر دامنه کوههای ساخته شد؛ جایی که هیچ تنابندهای در آنجا زندگی نمیکرد.