بهطور مثال در تمام کشورهای پیشرفته و صنعتی، مسکنسازی برای اقشار کم درآمد و ضعیف در اختیار شهرداری است. احیای بافت فرسوده هم وظیفه شهرداری و مدیریت واحد شهر است. فروش متری زمین یک شیوه کوچک پس انداز برای مسکن و ارائه تسهیلات به قشر ضعیف جامعه است که وقتی مسئولان دولتی به فکرشان نمیرسد مدیران شهری، خوشفکری کرده و آن را اجرا میکنند.
دلیل ناراحتی برخی از دوستان از اینکه چرا چنین خدمت بزرگی به شهروندان شده به این برمیگردد که در اصل دولت همچنان مخالف دادن اختیارات اداره یک شهر به شهرداری است. اتفاقی که باید بیفتد واگذاری مدیریت کامل شهر به شهرداریهاست. اما دولتها در پنج دهه گذشته بهطور مداوم در حال مصادره اختیارات شهرداری بوده تا به امروز. این روش نه به نفع دولت است نه به نفع شهرداری و نه به نفع مردم.
زمانی که دولت اختیار تاسیسات برق و آب شهر را دردست میگیرد و نقشه جامع شهر را تهیه میکند یک پایتخت سردرگم تحویل شهروندان داده میشود.از سال 1334 که قانون شهرداری تصویب شد تا به امروز که 52 سال از آن ماجرا میگذرد بهصورت مداوم اختیارات شهرداری سلب و به دستگاههای دولتی و دولت مرکزی محول شده است.
این روند تخریبی در طول نیم قرن گذشته به خلع ید مستمر شهرداری منجر شده و حقیقتی پذیرفته شده در تمام دنیا نادیده گرفته شده است.
بنابراین زمانی که مدیریت یک شهر به دولت مرکزی واگذار میشود برنامهها براساس برنامههای یک ساله و پنج ساله چیده میشود. بعد دولت بدون اطلاع مدیر شهر تصمیم میگیرد زیرساخت یک شهر را طراحی و اجرا کند.
نتیجه این امر مختاربودن دولت در تمامی امور اما انتظار پاسخگو بودن از شهردار برای فعالیتهای خارج از قدرت خودش است. امروزه در کشور همه مسئولیتهای از مدیریت شهر سلب شده و عملا تنها وظیفه شهرداری جمع کردن کارتن خوابها از خیابان است.به همین الگوی غلط 50 ساله باعث شده که شهرداران پیشین در دهه 60 برای اداره شهر اقدام به فروش تراکم کنند بعد دولت زیرساختهایی چون آب و برق را تامین کند. به عنوان نمونه در ایران تا پیش از این قانون پنجاه ساله، بنگاه آب وجود داشت که زیر نظر شهرداری اداره میشد.
به عبارتی قانون بلدیه 1286 از قانون شهرداری 1345 کارآمدتر بوده و شهرداری مدیریت رسمی شناخته شده شهر بود.با سلب مسئولیت تدریجی از شهرداری، شهرداری طی نیم قرن گذشته به یک دستگاه فربه فاقد امکانات فنی و تخصصی تبدیل شده که تنها وظیفه آن آبیاری پارکهای شهر است.
امروز 11 وزارتخانه برای استانی مانندکرمان طرح تهیه میکنند بدون اینکه شهرداری یا شورای شهر شهرهای مختلف این استان اجازه اظهارنظر درباره آن داشته باشد. متاسفانه نقشه تاسیسات و برنامههای یک شهر از بالا دیکته میشود و در اختیار شهرداریها برای اجرا گذاشته میشود.در چنین شرایطی تنها راه نجات شهر از سردرگمی پذیرفتن الگوی واحد مدیریت شهری است. در تمام شهرهای بزرگ دنیا در داخل شهر مسئولیت پلیس، پست، تمامی ساخت و ساز و... بهعهده شهرداری است. یعنی حتی پلیس داخل شهر از شهرداری دستور میگیرد.بنابراین پیش از هرچیزی باید قدرت از دست رفته به شهرداری بازگردد تا بتواند برنامه منسجمی بر کلانشهر مثل تهران اندیشیده شود و شهر از این تنگنا نجات یابد.
* رئیس سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران