به گزارش همشهریآنلاین، آیتالله حیدرعلی جلالیخمینی در سال ۱۳۱۱ در خمین متولد شد. ایشان از نمایندگان امام خمینی(ره) در حج، در سال ۱۳۶۰ بوده است. از دیگر سمتهای ایشان، امامت جمعه شهر خمین (۱۳۶۲ش) و از فعالیتهای او پایهگذاری حوزه علمیه در خمین و تأسیس مجتمع فقهیپژوهشی در تهران است.
او دروس عالی دینی را در قم، نزد آیتالله سیدحسین بروجردی، امام خمینی(ره) و علامه سیدمحمدحسین طباطبایی آموخت.
حجتالاسلام جلالیخمینی، فرزند آیتالله جلالیخمینی، در گفتوگو با شبستان درباره علت درگذشت آیتالله، اظهار کرد: این مرحوم مدتی بود به عارضه قلبی دچار شده بود که شب گذشته هم به این دلیل و هم به دلیل کهولت سن دار فانی را وداع گفت.
عزیمت به شهر قم
آیتالله جلالیخمینی تحصیلات ابتدایی خود را در شهر خمین گذرانده و مقداری از دروس مقدماتی حوزه را در آن شهر به اتمام رساندند. ایشان پس از اینکه مقدمات تحصیلی خود را در شهر خمین گذراندند به اتفاق پدر مرحوم آیتالله غلامرضا رضوانی (ره) که بعدها از اعضای فقهای شورای نگهبان قانون اساسی شد، ایشان را از خمین به شهر مقدس قم آوردند و از همان ابتدا او را به خدمت امام خمینی (ره) برده و به ایشان معرفی نمودند.
امام (ره) به واسطه آنکه آیتالله جلالیخمینی و آیتالله رضوانی اهل خمین بودند و خانواده آنان را از نزدیک به خوبی میشناختند، همواره آنها را مورد لطف و محبت خود قرار میدادند.
این دیدار کوتاه که آیتالله جلالیخمینی هنوز هم آن را یکی از موهبتهای خداوند به خود میداند، نقطه آغاز امام (ره) با یکی از نزدیکترین و فعالترین شاگردانش در راه پیروزی انقلاب اسلامی بوده است. پس از این دیدار، امام خمینی (ره) ، آیتالله جلالی را برای پیشرفت در درس حوزوی با فرزند ارشدش حاج آقا مصطفی (ره) آشنا کرده تا زمینههای آشنایی و نزدیکی این عالم مبارز با بیت امام (ره) در همان سنین نوجوانی فراهم شود.
آیتالله جلالی خمینی در سال ۱۳۴۲ از طرف امام خمینی برای امامت جمعه مسجدی در خیابان نارمک انتخاب شد و ایشان از آن زمان تاکنون شرق تهران را مرکز فعالیتهای انقلابی و مذهبی قرار داده و توانست ده مسجد پیش از انقلاب در حوالی شرق تهران بسازد.
وی علاوه بر آنکه وصی امام(ره) بود، سفری به نمایندگی از رهبر کبیر انقلاب برای رسیدگی به وضعیت ایرانیان مقیم قطر داشت و همچنین امام جمعه خمین بود.
تحصیلات در قم
آیتالله جلالیخمینی در مدت ۱۶ سال حضورش در حوزه علمیه قم در محضر استادانی چون آیتاللهالعظمی بروجردی (ره)، امام خمینی (ره)، آیت العظمی سبحانی، علامه طباطبائی (ره) بهرههای فراوانی بردند. همچنین آیت الله جلالی خمینی دروس سطح و معالم را خدمت آیت الله العظمی سبحانی، مطول را خدمت آیت الله العظمی تبریزی (ره)، مکاسب را نزد آیت الله العظمی مشکینی (ره) ورسائل را خدمت آیتالله شیخ اسدالله اصفهانی و کفایتین را نزد مرحوم آیتالله سلطانی (ره) خواندند. همچنین آیت الله جلالی خمینی منظومه سبزواری را خدمت آیتالله حاجآقارضا صدر و قوانین را در خدمت اخوی ایشان آقای موسی صدر تلمذ نمودند.
ایشان پس از پایان دوره سطح در درس خارج فقه مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) مرجع عالیقدر شیعه به مدت سه سال شرکت نمودند و امتحان خارج هم در درس آیتالله بروجردی دادند. چون در آن زمان هنگامی که میخواستند به طلبهها شهریهای بدهند از طلبههایی که در درس ایشان شرکت میکردند، امتحانی میگرفتند تا ببینند طلبهها درس ایشان را متوجه میشوند یا نه.
با شرکت در امتحان فوق و قبولی در آن شهریهای برای وی مقرر شد. آیتالله جلالیخمینی همزمان با حضور در درس آیتالله بروجردی (ره) در درس فقه و اصول حضرت امام خمینی (ره) شرکت نموده و همچنین در دروس فلسفه علامه طباطبایی کتاب (اسفار و شفاء) شرکت کردند و تعدادی از دروس سطح را در شهر مقدس قم تدریس کردند.
ماجرای حساس شدن ساواک به کلمه «خمینی» در نام فامیل آیتالله جلالی از زبان ایشان
آیتالله جلالیخمینی در یک گفتوگو درباره حساسیت ساواک به نام خمینی در اسم ایشان گفته است: «من اوایل شروع نهضت در سال ۱۳۴۲ به تهران آمدم. امام از من به عنوان نمایندهاش در تهران توقع داشت که قدمی بردارم و کاری کنم. از طرفی هم تنها بودم. اولین کاری که انجام دادم. کلمه «خمینی» را پشت لقبم گذاشتم. واعظانی مانند مرحوم فلسفی دعوت میکردم که در مسجد ما منبر بروند. در روزنامهها و تبلیغات که مشخصات مراسم منتشر میشد امضای من با نام «الاحقر جلالیخمینی» منتشر میشد. ساواک بر این لقب حساس بود. روزی برایم نامهای آمد که فلان روز خودم را در خیابان ولیعصر به ساواک معرفی کنم.
ساواکیها از من درباره این لقب «الاحقر جلالیخمینی» پرسیدند که یعنی چه. گفتم چه اشکالی دارد؟ آنها گفتند که این لقب «بو» دارد. من گفتم بویش را نمیشنوم (با خنده). و ادامه دادم من اهل خمین هستم. دفعه بعد در اطلاعیه مراسم در روزنامه و تبلیغات نام خودم را جلالیدلیجانی مینویسم و اگر کسی بپرسد چرا نام شهرت را اینطور نوشتید من میگویم ساواک گفته است! ساواکیها نمیدانستند با این لقب چه کنند.»
نظر شما