همشهری آنلاین_شهره کیانوشراد: شرکت در تمرینهای مختلف و کسب مدال در مسابقات کشوری و آسیایی «تقی اکبری» را به چهرهای شناخته شده در این رشته ورزشی تبدیل کرد. اکبری با تجربه ۶۰ سالهای که از بازی در این رشته ورزشی دارد اکنون در سالن یکی از ورزشگاههای تنیس نیاوران چند ساعت در هفته را به تمرین این ورزش میپردازد. او معتقد است که نه تنها به ورزش تنیس بهایی داده نمیشود بلکه از تجربه پیشکسوتان این رشته هم استفاده نمیشود و اکنون تنیس به یکی از ورزشهای لاکچری و پرهزینه تبدیل شده است. با او درباره فعالیت حرفهایاش گفتوگو کردهایم.
«ساعت ۷ صبح تا ۶ بعدازظهر همراه همسن و سالانم در زمین تنیس امجدیه بودیم، توپ جمع میکردیم و ۵ ریال دستمزد میگرفتیم. در آن سالها ۵ ریال خیلی ارزش داشت. در طول یک روز حدود ۲۵ ریال جمع میشد که این پول را برای کمک خرج به پدرانمان میدادیم که اغلب در همان ورزشگاه به کارهای باغبانی، سرایداری و... مشغول بودند.»
اکبری با مرور خاطرات دوران کودکی خود که در ورزشگاه شهید شیرودی (امجدیه سابق) سپری شده است، زندگی در این محل را اصلیترین عامل برای شروع علاقهاش به ورزش میداند: «پدر من از کارکنان ورزشگاه بود و در همان ورزشگاه هم زندگی میکردیم. بعدها با خواهر و برادرانم صدیقه، رضا، حسین و ابراهیم و چند نفر از بچههای دیگر بهصورت حرفهای در رشته تنیس مدال کسب کردیم. عیسی و محرم خدایی، حبیب صالح، شیرزاد اکبری، حسن و علی مدنی از بهترین بازیکنها و هم دورهایهای من بودند. از همان ۷ سالگی که بهعنوان توپ جمع کن به زمین میرفتیم با تنیس آشنا شدیم. آنقدر با علاقه و با جدیت ورزش میکردیم که در نوجوانی جزو نفرات برتر در رشته تنیس شدیم. سر کلاس مدرسه فقط منتظر تمام شدن ساعت درس بودم. زنگ که میخورد بلافاصله دنبال تنیس میرفتم. به همین دلیل تا ۷ کلاس بیشتر درس نخواندم.
همه هوش و حواسم به بازی تنیس بود. تنیس را از ۷ سالگی شروع کردم و در ۱۴ سالگی قهرمان کشور شدم. این مدالآوری به مدت طولانی ۱۲ یا ۱۳ سال ادامه داشت و این مقام را در کشور و آسیا حفظ کردم. ۱۵ ساله بودم که همراه ۲ نفر دیگر از بازیکنها نوذر ویسی و نعمت نعمتی(روحشان شاد) برای دوره آموزش ۳ ماهه به امریکا اعزام شدیم. این آموزشها خیلی به افزایش مهارت من در تنیس کمک کرد. وقتی به ایران برگشتیم تیم قوی در سطح آسیا داشتیم که میتوانستیم در مسابقات خودی نشان دهیم.»
اکبری متولد سال ۱۳۲۴ است و سابقه ۶۰ سال تجربه در بازی تنیس دارد. وقتی صحبت از پرهزینه و لاکچری بودن این ورزش میشود با مقایسه این روزها نسبت به سالهای جوانی و نوجوانیاش میگوید: «در دوره ما بحث مالی مطرح نبود. عشقمان فقط تنیس بود. فدراسیون به ما که عضو تیمملی بودیم اجازه میداد فقط روزی یک ساعت شاگرد داشته باشیم و بتوانیم از راه مربیگری درآمدی کسب کنیم. اما امروز همه دنبال مربیگری هستند. آموزش تنیس را فقط برای کسب درآمد دنبال میکنند تا بتوانند شاگرد داشته باشند. کسی دنبال قهرمانی و شرکت در مسابقات نیست.
در همین نیاوران اگر بخواهید زمین با مربی اجاره کنید باید حداقل ۴۰۰ هزارتومان برای یک ساعت بپردازید. پس میتوان گفت به ورزشی لاکچری تبدیل شده است و مربیگریاش هم درآمد خوبی دارد. باشگاههای خصوصی تنیسکاری به استعدادیابی ندارند. هدفشان تأمین هزینههای اجاره سالن است. متأسفانه هیئت ورزش شمیرانات هم توجهی به ورزشکاران قدیم ندارد و از تجربه و مشاوره آنها استفاده نمیکند. تنیس رها شده و مدیریت درستی نیست. فقط صحبت کنیم و از تجارب استفاده نکنیم چه فایدهای دارد؟ اگر از من بپرسید میگویم تنیس ما حال خوبی ندارد.»
- بعد از ۲۰ سال راه باشگاه را گم کردم
دارنده ۲ مدال طلا، ۲ نقره و یک برنز آسیایی سال ۱۳۶۹ به دلیل دلسرد شدن و بیتوجهی مسئولان به این ورزش ایران را ترک میکند و به آلمان میرود مهاجرتی که ۲۰ سال طول میکشد: «سال ۱۳۶۹ به تنیس توجه نمیکردند. هیچکس حتی سراغی از من نمیگرفت و نمیگفت تقی حالت چطور است؟ من که دوست داشتم از تجربهام در آموزش استفاده کنم، برای سفر به آلمان رفتم. در آلمان با یکی از دوستان ایرانیام تنیس بازی میکردم. یکی از آلمانیها که عضو باشگاهی بود سراغم آمد و از من برای بازی در باشگاه دعوت کرد. آن زمان ۴۷ ساله بودم. قبول کردم به شرط مربیگری با باشگاه همکاری کنم. آنها هم که مهارت مرا در بازی دیدند موافقت کردند.
همکاری من ۲۰ سال ادامه پیدا کرد. با اینکه شرایط مالی خوبی برای من فراهم کرده بودند ولی دلتنگ زندگی در ایران شدم. دلم برای همه جا تنگ میشد؛ برای بازار تجریش، کوه، مردم و دوستان و... وقتی بعد از ۲۰ سال به ایران آمدم و به باشگاه قدیمی تنیس در نیاوران رفتم راه باشگاه را گم کردم. خبری از ساختمانهای قدیم نبود و بافت کوچهها تغییر کرده بود. انگار وارد محلهای دیگر شده بودم. نیاوران در گذشته زمینهای خاکی زیادی داشت. یکی از تفریحات اهالی رفتن به این زمینها و تماشای مسابقات فوتبال و والیبال بود. در شمیران قدیم پرنده پر نمیزد. زیبا بود. الان هم زیبایی دیگری دارد. به عقب که نمیتوانیم برگردیم. باید راه درست را برویم.»
- قبل از کرونا هر روز به تجریش میرفتم
«قبل از کرونا روزی نبود که دلم هوای بازار تجریش را نکند.» اکبری که سالهاست در نیاوران زندگی میکند تجریش را یکی از خاطره انگیزترین و بهترین محلههای شمیران میداند و میگوید که اگر کرونا نبود هر روز به تجریش میرفت: «وقتی به تجریش میروم حس و حال خوبی پیدا میکند.
قدم زدن دربازار تجریش حال آدم را خوب میکند. کوه، چهرههای آشنا، قهوهخانهها و بلالفروشیها و... از دیدنیهای تجریش است. اصلاً همین شلوغی بازار تجریش هم خوب است. جوان که بودم و تجریش هم خلوت بود، دور میدان را شاید ۱۰ دور میزدم. از بوستان نیاوران تا تجریش پیاده میرفتم و حالم خوب میشد.
حتی دوستان آلمانیام را که به ایران میآیند به تجریش میبرم. چند سال پیش یکی از دوستانم را دعوت کردم که برای تعطیلات کریسمس به ایران بیاید. گفتم: تو که همه جای دنیا را رفتهای یکبار هم به ایران بیا. حتماً وسایل اسکی را هم بیاور. تعجب کرد که مگر ایران برف دارد! مگر کوه دارد! آن سال آمد و ۵ سال پیاپی دیگر هم برای اسکی در شمشک به ایران آمد. ۳ سال بعدش هم با همسرش آمد. باور نمیکرد که طبیعت ایران اینقدر زیبا باشد.»
نظر شما