آنچه در ادامه میخوانید چکیدهای است از یکی از مقالات وی با موضوع تأثیر تلویزیون بر نقش اجتماعی کودکان، با محوریت نقش پذیری جنسیتی در کودکان که در نشریه تخصصی «آموزش کودکان» به چاپ رسیده است.
نویسنده در این مقاله در دو بخش به بررسی نقشپذیری اجتماعی در میان کودکان و تأثیر تلویزیون بر این نقش پذیری پرداخته است. در بخش اول این مقاله بهصورت کلی تأثیر برنامههای تلویزیونی بر رفتارهای افراد در سنین کودکی و اثرات بلندمدت آن در دوران بزرگسالی این کودکان اشاره شده است.
این بخش در واقع درآمدی است بر بخش دوم که به بررسی تأثیر تلویزیون بر مسئله جنسیت و نقش پذیری در دوران کودکی میپردازد.
نقشهای اجتماعی در دوران کودکی اغلب براساس نقشهای کلیشهای کتابها، برنامههای تلویزیونی و فیلمها در میان کودکان نهادینه میشود که در این میان، بنا بر عقیده گروهی از جامعه شناسان و کارشناسان رسانه، تلویزیون مهمترین و تأثیرگذارترین رسانه بر رفتارهای اجتماعی کودکان است.
تحقیقات انجام شده روی موضوع تأثیر تلویزیون بر اجتماعی شدن کودکان و هم چنین پذیرفتن نقشهای اجتماعی از سوی آنها نیز نشان دهنده نقش حائز اهمیت این رسانه در زندگی کودکان و ماندگاری اثرات آن تا سنین جوانی است.براساس مطالعات انجام شده توسط گروهی از جامعه شناسان و محققان علوم رسانه، و با تلفیق نتایج به دست آمده از تحقیقات این دو گروه درخصوص میزان زمانی که کودکان و نوجوانان در روز به تماشای تلویزیون اختصاص میدهند، با این واقعیت روبهرو میشویم که هر کودک یا نوجوان در هر سال بهطور متوسط در حدود بیست هزار برنامه تلویزیونی تماشا میکند که این برنامهها غیراز فیلم و برنامههای سرگرم کننده، شامل پیامهای بازرگانی، اخبار و گزارشهای خبری نیز خواهد بود.
بنابر آمار ارائه شده در این تحقیقات میتوان گفت که هر نوجوان در هر سال شاهد حدود 13هزار خبر خشونتآمیز است. به این ترتیب تا این قسمت تحقیقات، کارشناسان به این نتیجه رسیدهاند که تماشای برنامههای تلویزیونی توسط کودکان و نوجوانان تواما میتواند موجب بروز رفتارهای جامعهگرایانه و یا جامعه ستیزانه شود.از طرفی برنامههای تلویزیونی میتواند در شکل گیری رفتارهای جنسیتی کودکان و تداوم این رفتارها در آینده نیز تأثیر فراوانی داشته باشد.
کودکان در جریان رشدشان در معرض انواع و اقسام اخبار و اطلاعات قرار میگیرند که با سرعت بسیار زیادی به روز میشوند، در این مرحله کودکان تواناییهای خود را خواهند شناخت، اطلاعات جدید را تحلیل کرده و سعی میکنند آنها را با اطلاعات قبلی خود تطبیق دهند.
شناخت کودکان از دنیای اطرافشان و دید آنها نسبت به نوع روابط موجود در این دنیا ناشی از تجربیات، تمایلات و رفتارهایی است که در اطرافشان میبینند و برای کودکان امروز تلویزیون وسیلهای است برای کسب و نشان دادن اغلب این تجربیات و رفتارها. البته این اطلاعات اکتسابی، اغلب توسط والدین و یا از طریق مطالعه کتابها و گفتوگو با دوستان تقویت خواهند شد. حال اگر اطلاعاتی که کودک توسط برنامههای تلویزیونی کسب میکند، به شکل کلیشه درآمده باشند، بهخصوص کلیشههای جنسیتی، بهطور یقین این کلیشه در ادراک کودک ثبت شده و برای کودک به شکل باور درمیآید. نقش بازیگران و تقلید از آنها مهمترین فاکتورهایی هستند که در شکلگیری باورهای جامعه شناختی و بهخصوص باورهای جنسیتی کودکان مؤثرند.
به این معنا که اغلب کودکان به تقلید از شخصیتهای اصلی برنامههای مورد علاقه شان تمایل نشان داده و رفتارهای آنها به شکل جامعه ستیزانه و جامعهگرایانه، حتی به شکل افراطی در این کودکان نمود پیدا میکند.
چنان که آمار موجود در تحقیقات نشان میدهد، کودکانی که بیشتر به تماشای برنامههای خشونت آمیز مینشینند، رفتاری بسیار خشنتر با همسالان خود دارند و یا کودکانی که در اکثر برنامههای تلویزیونی مردان را در نقش دکتر و جنس مقابل را در نقش پرستار دیدهاند، دچار باورهای غلط جنسیتی میشوند که حتی گاهی تا دوران بزرگسالی نیز این باور جنسیتی اشتباه در ذهن این افراد ماندگار خواهد بود.
نویسنده در بخش پایانی این مقاله با اشاره به نقشهای جنسیتی سنتی در تلویزیون، که اغلب جنس مذکر بهعنوان جنس قوی و مستقل و جنس مونث بهعنوان جنس انعطافپذیر و وابسته شناخته میشود، چنین تقسیم بندی را در رسانهای فراگیر مانند تلویزیون، مانع پیشرفت ذهنی کودک بهخصوص در مسائل اجتماعی و نقشپذیری جنسیتی میداند.